دیروز و امروز
متن و حاشیه جشنواره
روبرت صافاریان:
جشنواره فیلم فجر، مهمترین جشنواره سینمایی کشور، امروز سیوششمین دوره خود را شروع میکند. شکی نیست که این جشنواره در طول سیوشش برگزاری خود نقش مهمی در معرفی سینمای ایران به جهانیان داشته و هنوز هم مهمترین ویترین سینمای ایران است. منتقدان داخلی و نمایندگان جشنوارههای خارجی به یکسان انتظار میکشند که تولیدات جدید سینمای ایران را در نخستین نمایششان در این رویداد ببینند.
جشنوارههای سینمایی و نقش آنها در فرهنگسازی اما پدیده نسبتاً تازهای است. تعداد جشنوارههای فعال سینمایی با اعتبار قابل اعتنای بینالمللی، بالای سه هزار برآورد میشود. بهعبارت دیگر بهطور متوسط هر روز هشت جشنواره سینمایی در جهان مراسم افتتاح خود را برگزار میکنند. این تازه شامل جشنوارههای کماهمیتتر که جنبه کاملاً بومی دارند نمیشود؛ برای مثال از جشنوارههای سینمایی ایران که تعدادشان روزافزون است و تنها ذکر نامهایی چون: فجر، سینما حقیقت، عمار، حسنات، نهال، امید، رویش، شهر، کودکان و نوجوانان، فیلم کوتاه، و... از تعدد و تنوع آنها حکایت میکند، تنها فجر و سینما حقیقت و یکی دو جشنواره دیگر در فهرست جشنوارههای سینمایی جهان میآیند. سالانه میلیاردها تومان برای برگزاری این جشنوارهها هزینه میشود و میلیونها نفر در آنها فیلم میبینند اما آیا جشنوارهها جای خوبی برای فیلم دیدن هستند؟ بستگی دارد به اینکه شما از چگونه فیلم دیدنی خوشتان بیاید و چگونه از فرصتی که جشنواره برای دیدن فیلمهای جدید در اختیارتان میگذارد، استفاده میکنید. روزبهروز فیلمهایی که در جشنوارههای به نمایش در میآیند بیشتر تحتالشعاع حاشیههای آن قرار میگیرند. حضور بازیگران و عوامل فیلمها و حرفهای جنجالبرانگیز هر از گاهی آنها در مطبوعات، جالبتر از کیفیت خود فیلمها میشود. روی همرفته جشنوارهها جای خوبی برای فیلم دیدن نیستند؛ بهخصوص اگر به مقتضای شغلتان به سینمای مطبوعات و رسانهها بروید؛ هنوز یک فیلم را خوب هضم نکردهاید که باید به دیدن فیلم دیگری بروید. هنوز تصویرها و داستان یک فیلم در ذهنتان رسوب نکرده که فیلم بعدی با فضای به کلی متفاوت آنها را به پس میراند و جایشان را میگیرد. علاوه بر این، ناچار میشوید بعد از دیدن هر فیلم، فوری نظر خود را درباره آن اظهار کنید و بهنظرهای دیگران درباره آن گوش کنید، پیش از اینکه فرصت داشته باشید فیلم را ذهنتان حلاجی کنید و خوب و بد آن و احساس خودتان را نسبت به آن، در آرامش بسنجید.
وقتی هم آدم اظهارنظری میکند، بعد خود را متعهد میبیند که به آن وفادار بماند و از آن دفاع کند. اما از سوی دیگر ؛ اگر در میان کسانی باشید که نخستین بار فیلم فلان کارگردان مشهور یا فلان فیلم بحثانگیز با موضوع حساس سیاسی یا اجتماعی را میبینید، برای خودش کیفی دارد. به قیمت گرانتر بلیت و دردسرهای آن میارزد. درست است فیلم را بعداً هم میتوان در سینما دید اما از فرداست که بحث درباره فیلمها در مطبوعات و محافل شروع میشود و شما که فیلم را ندیدهاید از آنها سر در نمیآورید و تازه کی گفته که بعداً فیلم را میشود دید. هر سال هستند یکی دو فیلمی که بعداً اکران نمیشوند و حسرت دیدن آنها ممکن است برای همیشه (یا دستکم سالهای دراز) با شما بماند.
یک حاشیه دیگر جایزهها هستند؛ چرا فلانی جایزه گرفت و بهمانی نگرفت؟ چرا فلان فیلم در رشتههای گوناگون نامزد دریافت جایزه بود، اما در هیچ رشتهای برنده نشد؟ چرا فیلم ما جوایز بیشتری نگرفت؟ اینها تا مدتها موضوع بحث مطبوعات قرار میگیرند و خواننده هم دارند. موضوع این است که معترضان که عموماً خیلی هم حق به جانب هستند، انتظار دارند داوران جشنواره هم عین خودشان فکر کنند. آنها توجه ندارند که اگر افراد دیگری داور بودند، جوایز طور دیگری توزیع میشد و شاید جایزهای هم نصیب آنها میشد. داوری برخلاف تصور عام هیچ ملاک علمی یا بهاصطلاح؛ ضابطهای ندارد و کاملاً تابع سلیقه و دیدگاههای فکری داوران و ترکیب آنهاست. فیلمی ممکن است فیلم خوبی باشد اما جایزه نگیرد. همین که دیده و نقد شده برای سازندگانش کافی نیست؟ البته هستند برخی از معترضان هم که میدانند مهمترین کارکرد جشنوارهها گرم کردن بازار سینماست و میکوشند به هر نحو، مثلاً با اعتراض به تصمیم هیأت داوران، بازار فیلم خودشان را گرم کنند.
بله! مهمترین خدمتی که جشنوارهها به سینما میکنند گرم کردن بازار سینماست و بهخصوص برای فیلمهای جدیتر و همینطور فیلمهایی که چندان عامهپسند نیستند و برای جلب نظر تماشاگر نیاز به خبرسازی و معرفی بیشتری دارند، و این خدمت کمی نیست!