دیگرکشی و رسانهها
کاوه علوی ـ روانپزشک
چند روزی است جراید ایران و فضای مجازی پر شده است از اخبار مربوط به قتل همسر دوم آقای محمدعلی نجفی که از سیاستمداران شناختهشده روزگار ما بوده است. در کوتاهزمانی، تفسیرهای گوناگونی در اینباره ارائه شد و بسیاری تلاش کردند تا از دیدگاه خود به شرح و توصیف و تحلیل ماجرا بپردازند. اما چند نکته:
1ـ دانستن حق مردم است. نمیتوان بدون دلیل روشنی مردم را از شنیدن اخبار مرتبط با حوادث جامعه که شامل خودکشی و دیگرکشی هم میشود، محروم کرد. اما آیا شیوه بازتاب اخبار مرتبط با قتل، خشونت و خودکشی در جامعه ما درست است؟ آیا نشاندن اخبار هولناک جرایم و جنایات در صفحه اول روزنامهها، همراه با انتشار تصاویر خصوصی زندگی مجرم/متهم و مقتول هم حق مردم است یا حق نادیدهگرفتهشده آنهایی که نامشان به هر دلیلی در متن خبر گنجانده شده است؟
2ـ در روزگاری که جامعه ما بهسبب اختلافات بینالمللی و مسائل اقتصادی تنش زیادی را تاب آورده است، آرام نگهداشتن فضا و پرهیز از تنشزایی نیز حق مردم است. نشر اخبار، بدون درنظر گرفتن اثر مضر احتمالی آن چندان مطلوب نیست و التهاب جامعه را بیشتر میکند.صرف انتشار اخبار مرتبط با قتل و خشونت به آگاهی مردم و پیشگیری از اینگونه حوادث کمکی نخواهد کرد. این اخبار آنگاه بر اندیشه مردم مؤثر خواهند افتاد که به آمارهای ملی و بینالمللی و تفسیر صاحبان اندیشه و متخصصان مختلف، از سیاسیون تا روزنامهنگاران، جامعهشناسان و متخصصان سلامت روان، زینت گیرند. افزونبر این، با نشر یک خبر و رهاسازی اصل موضوع تا خبر بعدی، بعد آگاهکننده و بازدارنده خبر مغفول خواهد افتاد.
3ـ فردی که متهم است به ارتکاب جرمی، پیش از آنکه در دادگاه صالح محاکمه شود، حقوقی دارد و حتی پس از آن. او آبرویی دارد. خانوادهای دارد. گذشتهای و آیندهای دارد.
4ـ فراموش نکنیم هر حادثهای نیمه پنهانی دارد که گاه مدتها بعد آشکار میشود و گاه هرگز پرده از آن برنمیافتد. نکند پس از آنکه حقایق آشکار شوند، از اظهارنظر پشیمان در شگفت آییم و به نادرستی افسوس بخوریم!
5ـ فقط برای یادآوری: ایران در آمار مربوط به دیگرکشی (که البته شامل همه موارد قتل نمیشود) در دنیا جایگاه نسبتاً (و نه کاملاً) مناسبی دارد. براساس آمار سازمان جهانی بهداشت، میزان دیگرکشی در کشور ما از 5/5مورد در 100هزارجمعیت در سال 2005به 5/4مورد در 10هزارنفر کاهش داشته است و در رتبه 103از 183کشور قرار گرفته است. از این نظر، ما در کشوری تقریباً ایمن زندگی میکنیم.