کاش باز هم دیوانه شوی
محمدناصر احدی/روزنامهنگار
ورنر هرتزوگ 76ساله که امسال با فیلم «رمانس خانوادگی، LLC» در بخش نمایش ویژه جشنواره کن حضور دارد، دیگر آن کارگردانی نیست که زمانی فرانسوا تروفو او را «مهمترین کارگردان در قید حیات» خوانده بود و راجر ایبرت در وصفش گفته بود حتی شکستهای او باشکوه است.
هرتزوگ که یکی از چهرههای کلیدی سینمای جدید آلمان بین سالهای 1960تا 1985بود و با فیلمهایی مثل «حتی کوتولهها در آغاز کوچک بودند»، «آگیره، خشم پروردگار»، «معمای کاسپار هاوزر»، «وویتسک»، «نوسفراتوی خونآشام» و «فیتزکارالدو» در کانون بحثهای انتقادی قرار داشت، مدتهاست که فیلمهای بلند داستانیاش درخشش سابق را ندارد. هرتزوگ، در بهترین آثارش، قهرمانانی جاهطلب با رؤیاهای ناممکن، شخصیتهایی با استعدادهای خاص در زمینههای نامتعارف و افرادی را که به مبارزه با طبیعت برمیخیزند به تصویر میکشید. اما تقریباً 20 سالی میشود که فیلمهای داستانیاش فاقد آن خلاقیت دیوانهواری است که روزگاری نامش را بر سر زبانها انداخت. 2 فیلم پیشین او یعنی تریلر «آتش و نمک» (2016) و درام زندگینامهای «ملکه صحرا» (2015) هم در گیشه شکست خورد و هم منتقدان را راضی نکرد. تقریباً همه فیلمهایی که هرتزوگ از سال 2000به بعد ساخته، بهاندازه یکی از فیلمهای او در دوران اوجش بحثانگیز و تماشایی از کار درنیامده است. حتی فیلمهایی مثل «سپیدهدم رهایی» (2007)، «ستوان بد: بندر نیواورلئان» (2009) و «پسرم، پسرم، چه کردهای؟» (2009) که تا حدودی نقدهای مثبتی دربارهشان نوشته شد، در میان شاهکارهای این کارگردان آلمانی قرار نمیگیرد. اما چرا هرتزوگ دیگر هرتزوگ نیست یا حداقل آن هرتزوگی نیست که طرفداران فیتزکارالدو انتظارش را دارند؟ هرتزوگ زمانی میخواست سینمایی خلق کند که تماشاگران دوباره بتوانند به چشمانشان اعتماد کنند؛ در واقع، هرتزوگ در دوره اوجش قصد داشت فیلمهای تماشایی بسازد تا فیلمهای مبتنی بر روایت. به همین دلیل هم بود که برای ساخت فیتزکارالدو (1982) سلامت خودش و گروهش را در پرو، زیر آتش جنگهای مرزی و در کنار مارهای سمی، به خطر انداخت درحالیکه در همان ایام ولفگانگ پیترسون فیلم «قایق» (1981) را با حوادثی مشابه فیلم هرتزوگ با خیال راحت در استودیوهای باواریای مونیخ میساخت. شاید چیزی که در سالهای اخیر در سینمای هرتزوگ از دست رفته، باور او به «سینمای جاذبهها» است که در آن نمایشدادن تصاویر قدرتمند بر پیشبردن داستان از طریق روایت اولویت قاطع دارد. از طرف دیگر، با اینکه فیلمهای اخیر هرتزوگ در سینمای مستقل آمریکا تولید شدهاند، اما بیشتر شبیه فیلمهای ضعیف جریان اصلیاند که بهدلیل کمبود بودجه یا ضعف تولید از پس داستانی که برای روایت برگزیدهاند برنمیآیند. هر چه هست فیلمهای اخیر هرتزوگ برای کسی که در جوانی صدها کیلومتر را با پای پیاده سفر کرده، بیش از حد پیشپا افتاده و قابل پیشبینی است.
حالا باید دید فیلم جدید هرتزوگ که در ژاپن و به زبان ژاپنی با بازیگران غیرحرفهای ساخته شده بار دیگر روزهای خوش این کارگردان برجسته را تکرار میکند یا نه.