
رایزنان فرهنگی در گسترش زبان فارسی چه مسئولیتی دارند؟
دانشجویان ایرانی و تاجران پا پیش بگذارند
علیرضا قزوه از مظلومیت زبان فارسی در خارج از کشور میگوید

عیسی محمدی
زبان یکی از پایههای بزرگ و اساسی هویتسازی هر قوم، قبیله و ملتی محسوب میشود. به همین نسبت، زبان فارسی نیز نقشی کتمانناپذیر در ایجاد هویت ما ایرانیان داشته و دارد. اما امروزه ظاهرا گرفتاریهای درونی، چندان فرصتی باقی نگذاشته تا ما ایرانیها، فکری اساسی برای گسترس زبانمان یا دستکم حفظ و پیرایش آن داشته باشیم. در این مورد، پای صحبتهای علیرضا قزوه، شاعر نامآشنا و فعال فرهنگی نشستهایم. به این دلیل که او مدتها همکاریهایی با رایزنان فرهنگی ایران در کشورهای دیگر داشته و دیگر اینکه هماکنون، کارشناس توسعه روابط فرهنگی آسیا و اقیانوسیه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. صحبتهای این شاعر علاقهمند به زبان و ادبیات فارسی، همراه تأسف و درد است؛ اما چارهای نیست جز شنیدن آنها.
فعالیت رایزنان فرهنگی گستردهتر از زبان است
علیرضا قزوه، بهعنوان مأموریت ثابت تا به حال به کشورهای تاجیکستان و هندوستان سفر کرده. تاجیکستان در کسوت وابسته فرهنگی و البته برای اشاعه شعر و زبان فارسی، چرا که سالها تحت استیلای زبانی و هویتی روسها بودهاند. در هندوستان هم برای حفظ جایگاه زبان فارسی و در کسوت رئیس مرکز تحقیقات فارسی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلینو. البته اشاره میکند که اشاعه زبان فارسی، بخشی از فعالیتهای کلی رایزنان فرهنگی تلقی میشود و فعالیتهای آنها، گستردهتر و کلیتر است. زمانی هم که در هند بود، در حوزههای مرتبط با زبان فارسی، درگیریهایی چون سر و کار داشتن با نسخههای کمیاب خطی زبان فارسی در هند، اعزام دانشجو، دعوت از شاعران و نویسندگان، برگزاری شب شعر و... داشته است. قزوه اشاره میکند بعد از تاسیس بنیاد سعدی، رایزنان فرهنگی دیگر کمتر به زبان فارسی و اشاعه آن میپردازند و احساس میکنند این وظیفه از دوششان برداشته شده است.
کارها به بنیاد سعدی سپرده شد
بحث را متمرکز میکنیم روی فعالیتهایی که رایزنان فرهنگی در حوزه زبان فارسی میتوانند داشته باشند. قزوه در این مورد، درددلهای زیادی دارد؛«بحث اشاعه زبان فارسی به بنیاد سعدی سپرده شد. این بنیاد هم سابقه 6-5 ساله دارد و به قول خودشان بودجه مناسبی ندارد. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هم مسئولیت را در این حوزه از دوش خود برداشته است. در نتیجه زبان فارسی مظلوم واقع شده است. اگر بنیاد سعدی این مسئولیت را برعهده دارد، باید بودجه مناسبی هم داشته باشد. اگر هم تمکنش را ندارند، خود این بنیاد بخشی از زیرمجموعه رایزنان فرهنگی بشود؛ درست مثل سابق.»
فعالیت فرهنگی پشتیبانی عمومی میخواهد
اما بحث از مسئولیت بنیادهایی چون بنیاد سعدی و ارگانهایی چون سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی فراتر میرود: «حتی اگر رایزنان فرهنگی و بنیاد سعدی هم در این زمینه فعالیت خوبی داشته باشند، باز هم در وضعیت بدی هستیم. زبان فارسی مورد هجمه قرار گرفته. زبانهای دیگر بهشدت دارند کار میکنند و نمیشود زبان فارسی را در کشورهای دیگر، در مقابل این زبانها سرپا نگه داشت. زبانهای دیگر زیرساختهای خوبی دارند و تنها با اتکا به رایزنان فرهنگی و بنیاد سعدی نمیشود مقابل آنها قد علم کرد. الان در فضای مجازی چه میزان آموزش زبان انگلیسی به زبان فارسی داریم؟ آیا آموزش زبان فارسی به زبانهای دیگر هم به این میزان داریم که کشورهای دیگر بتوانند استفاده کنند؟ فعالیت فرهنگی پشتیبانی عمومی میخواهد و همهچیز را نباید از دولت و حاکمیت خواست.»
همه باید غیرت زبانی و فرهنگی داشته باشند
کنجکاو میشویم که از مسئولیت غیردولتیها هم در این مورد بشنویم و میشنویم: «امروزه دانشجویان زیادی در خارج کشور دارند تحصیل میکنند. این دانشجویان باید نسبت به زبان فارسی و حفظ و رشد آن غیرت داشته باشند. دستکم 2ساعت وقت بگذارند و به دپارتمان زبان فارسی دانشگاهشان بروند تا جانی تازه بگیرد. استادان زبان فارسی در دهلینو، واقعا از خدا میخواستند که دانشجویان پزشکی و مهندسی و... ایرانی این شهر بیایند و با آنها صحبت کنند و این دپارتمان جان بگیرد. این یک درد است که استادان زبان فارسی هند، بیشتر به زبان انگلیسی و هندو زبان فارسی را تدریس میکنند. مورد بعدی تجار ما هستند. این همه تاجر و فعال اقتصادی به کشورهای خارجی میروند. چرا غیرتی به زبان فارسی ندارند و یک تابلویی و شعری از زبان فارسی در دفترشان نمیزنند؟ تجار ترکیه بدون هماهنگی دولت ترکیه، مراسم سماع قونیه و مولانا را در هند برگزار میکنند. مگر یک رایزن فرهنگی و بنیاد سعدی چقدر میتواند کار کند؟ وزارت علوم هم در این زمینه غفلت بزرگی کرده. فقط در تهران و یکی، دو شهر دیگر دانشجوی خارجی زبان فارسی میگیرد. درحالیکه این دانشجو را باید در پاکستان، هند، تاجیکستان و... بگیرند.
از سوی دیگر اگر به واسطه مشکلات ارزی و مالی، استاد نمیتوانید بفرستید، دانشجو که میتوانید بفرستید.30،20 دانشجوی ایرانی زبان و ادبیات فارسی میتوانند در کشورهای خارجی هم تحصیل کنند و هم در مجموع پول پرداخت شده به آنها معادل یک استاد باشد و هم تدریس هم داشته باشند. این طرحی بود که من دادم. امروزه فضای مجازی را هم داریم. چند نفر همت کردهاند و آموزش دوزبانه فارسی به زبانهای دیگر را ضبط کرده و در اینترنت پخش کردهاند؟ چرا اتاقهای بازرگانی ما بیتفاوتند؟ زمانی که در هند بودم 5هزار دانشجوی ایرانی در آنجا تحصیل میکردند. شما مشکلات مالی را هم لحاظ کنید، اصلا بگو این تعداد الان به هزار دانشجو رسیده باشد؛ این تعداد اگر غیرت زبانی و فرهنگی داشته باشند، میتوانند گام بزرگی بردارند».