تحول اساسی در فضای سبز شهر تهران
حسین آخانی/ استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران
بدون شک، 16 اردیبهشت 1398یکی از روزهای بهیادماندنی تاریخ محیطزیست ایران است؛ روزی که مدیرعامل سازمان بوستانها و فضای سبز تهران نامه 4مادهای سیدآرش میلانی، رئیس کمیته محیطزیست و خدمات شهری شورای شهر تهران به شماره 161/1842 را به همه شهرداران مناطق 22گانه و سازمان بهشت زهرا ابلاغ کرده است.
محور اصلی این نامه ممنوعیت کندن گیاهان خودروی شهر تهران و تأکید بر حفظ تنوع زیستی بومی شهر و برنامه عملیاتی استفاده از گونههای بومی در فضای سبز شهر تهران است؛ چالشی که سالهاست متخصصان، گیاهشناسان و دوستداران محیطزیست دنبال آن بودند. امسال که کل ایران از باران قابل توجهی برخوردار بود، بسیاری از گونههای گیاهی خودرو فرصت یافتند که در فضاهای خالی شهری و اطراف شهرها رشد کنند.
اما عادت بد پیمانکاران فضای سبز، همیشه نگاه تحقیرآمیز به این گیاهان بیادعایی بوده که بدون صرف آب و نگهداری ویژه، رشد میکردند. پیمانکاران به کارگران دستور میدادند که آنها را بهعنوان علف هرز ریشهکن کنند. وقتی با کارگران صحبت میکردی اغلب میگفتند که «مهندس» به ما گفته است! کسی چهره پیمانکاران را در سطح شهر نمیبیند.
تقریبا همه کارگران، کارگران مهاجری هستند که با حقوق ناچیز کار میکنند و برای آنکه کار خود را از دست ندهند، دقیقا مجری دستورات پیمانکاران هستند. ظاهرا تنها آموزشی که به این کارگران داده شده، اجرای بدون قید و شرط اوامر «مهندس» است. آنها ساعتها چمن آب میدهند، هرگیاهی جز چمن را دشمن و مزاحم و خطرناک میدانند و قتلعام میکنند. من فقط از طریق صفحه اینستاگرام خود توانستم دلیل این کار را توسط بعضی از پیمانکاران متوجه شوم. آنها میگویند که اینها علفهای هرزی هستند که عامل انتقال بیماری بوده، آب درختان را میمکند و بعد از خشکشدن باعث آتشسوزی میشوند!
این نگاه غیرعلمی بسیار تأسفآور بود. جالب اینکه وقتی با مدیریت سازمان بوستانها گفتوگو کردم ایشان گفتند به همه دستور دادهاند جلوی این علفکنی گرفته شود ولی در عمل شاهد تداوم این کار در سطح شهر بودیم. طبیعی است که ترک عادت را نمیتوان با یک تلفن حل کرد. این کار هم نیازمند دستور کتبی و هم نیازمند آموزش و فرهنگسازی است.
در دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی به اتحادیه اروپا درباره فضای سبز به نقش فضای سبز بهعنوان گذرگاههای تنوعزیستی تأکید شده است. به همین دلیل است که امروزه شهرهای دنیا به فضاهای سبز طبیعی که گونههای گیاهی خودرو و بومی بیشتری در آنها رشد میکند تأکید بیشتری دارند.
این فضاها ضمن آنکه از زیبایی خاصی برخوردارند، انسانمحصور در بتن و خودرو را به طبیعت نزدیک میکنند، به کودکان فرصت میدهند که طبیعت را در چند قدمی خانهشان لمس کنند، فون حشرات و پرندگان و سایر جانوران بومی برای پایداری اکولوژیک تقویت و از ورود گونههای مهاجم مضر جلوگیری شود، خدمات اکولوژیکی فضای سبز مانند جذب آب باران و جلوگیری از سیلاب در شهر تقویت شود، با تغییرات فصلی گونههای متناسب با آب و هوا رشد کنند و از همه مهمتر در هزینههای حفظ و نگهداری فضای سبز صرفهجویی شود.
ضمن آنکه وجود چنین گونههایی برای اهداف آموزشی، پژوهشی و پایش اثرات آلودگی بر سلامت شهر لازم است. در عین حال چالش بزرگ کمآبی در شهرهای ما که بهشدت با مشکل کمبود آب مواجه هستند و برداشت بیرویه از سفرههای آبهای زیرزمینی باعث فرونشست شده است، تنها با محدودیت در برداشت از این منابع قابل جبران است. لازم میدانم که از این گام بزرگ سازمان بوستانها و فضای سبز تهران و شورای شهر تهران تشکر و تأکید کنم که تغییر در پارادایم فضای سبز با یک نامه و امضا به یک روزه تغییر نمیکند. این تغییر نیاز به داشتن یک برنامه مشخص و بهرهگیری از تخصصهای نو و متخصصان نوگرا با فهم بومشناختی دارد.
اگر چه خوشبختانه، هم در برنامه سوم توسعه شهر تهران (ماده60) و هم در بودجه سال98 به حفظ محیطهای بومی و همچنین تغییر الگوی گیاهان به سوی شناخت و تحقیق توجه شده است، ولی برداشتن گامهای عملی در تثبیت این تغییرات باید بدون تأخیر صورت گیرد. بودجه تخصیص دادهشده به فضای سبز تهران، 2 تا 3برابر بودجه محیطزیست کل کشور است. این بودجه توان بالایی در اعمال تغییرات دارد. برای انجام تغییر باید روند پیمانکاری پروژههای فضای سبز متکی بر گیاهان غیربومی پر آببر و دلفریب، مطابق مفاد قانونی برنامه سوم به سمت اهمیت به پژوهش، استفاده از استعدادهای جوان کشور و بهکارگیری نیروهای مردمی تغییر جهت داده شود.