نگاهی به صنعت چاپ در تهران
چاپخانهها انقلاب کردند
سمیرا دردشتی:
قدمت چاپ در ایران را تا دوران باستان و مهرهای پادشاهان آن روزگاران، عقب میبرند؛ برخی از منابع نیز اولین نمونههای آن را به دوره ایلخانان یا فعالیتهای یهودیان نسبت میدهند. با این همه، اقدام به چاپ با روشهای مختلف، با دسترسی به دستگاه چاپ و تأسیس چاپخانه متفاوت است. پیشینه ورود نخستین چاپخانه به ایران ـ برخلاف دیگر تولیدات و نهادهای مدرن در تاریخ کشور ـ به دوران پیشاقاجاریه میرسد و این امر مرهون حضور مبلغان مذهبی در میان ارامنه اصفهان بود. به عبارت دیگر کوچدادهشدن ارامنه به اصفهان، پتانسیلی به منظور فعالیتهای مبلغان مسیحی فراهم آورد و این فعالیتها به انتقال دستگاه چاپ به جلفای اصفهان بهمنظور انتشار متون مذهبی انجامید.
نخستین گزارشی که در آن به وجود چاپخانه در ایران اشاره شده، مربوط به سالهای پس از ورود ارامنه به ایران است که یک کشیش فرقه «کرملیها» به ایران آمد و بعد از بازگشت، در کتابهایی که در رابطه با این سفر نوشت به وجود چاپخانه در ایران اشاره کرد. وی در کتابی که درباره لغات فارسی نوشته ذیل مدخلهای «طبعنمودن»، «باصمهخانه» و «چاپخانه» این توضیح را میآورد: « ... حضرات پادریان میر باصمهخانه عربی و فارسی در عبادتخانه خودشان در اصفهان برپا کردهاند و هنوز دارند. ارامنه نیز در جلفا باصمه ارمنی دارند». این چاپخانه ارمنی احتمالا مربوط به سال1043ه.ق است. ظاهرا این آشنایی در میان ارامنه تداوم داشته و در گزارش جهانگرد فرانسوی «تاورنیه» نیز که با فاصلهای کمتر از 10سال از گزارش اول نوشته شده، بهوجود چاپخانه دیگری در میان ارامنه اشاره شده که ارمغان یک ارمنی به نام «یعقوب ژان» از فرنگ بوده است. این دستگاه نیز به منظور چاپ برخی از کتابهای دینی مورد استفاده قرار میگرفته است. اشاره دیگری در رابطه با ورود یک دستگاه مطبعه از بندر بوشهر به ایران وجود دارد ولی در رابطه با زمان ورود این دستگاه و نحوه بهرهبرداری از آن اختلافنظرهایی وجود دارد.
چاپخانه در دوره قاجار
با وجود برخورداربودن ارامنه از دستگاه چاپ و روشنبودن اهمیت و کارکرد آن، این دستگاه مدتها از حدود جلفا خارج نشد و کمتر مورد توجه دولتمردان ایرانی قرار گرفت؛ اگرچه تلاشهایی هم برای واردکردن و آموزش استفاده از آن در دوره صفویه صورت گرفت. به عقیده شاردن ایرانیان حاضر نبودند به این منظور پول بپردازند. به این ترتیب اگرچه ورود چاپخانه به ایران دارای سوابق پیشاقاجاریاست اما عمومیتیافتن و آشنایی جامعه ایرانی با آن، به همان دوره قاجاریه برمیگردد و همزمان با دیگر تحولات مدرن، صورت گرفته است. اگرچه گزارشهای پراکندهای در مورد وجود چاپخانه در شیراز وجود دارد اما نخستین چاپخانهای که میتوان با قطعیت و ذکر تاریخ مشخص از آن سخن گفت، در سال1233ه.ق در زمان حضور عباسمیرزا در تبریز، به وسیله «آقا زینالعابدین» به این شهر آورده شده است. در میانه شکست ایران از روسیه از این چاپخانه برای انتشار متونی در باب جنگ استفاده شد و نخستین کتابی که به وسیله این دستگاه انتشار یافت، «فتحنامه» اثر میرزاعیسی قائممقام بود که با حروف عربی به چاپ رسید.
میرزاصالح شیرازی که در جرگه نخستین دانشجویانی بود که توسط عباسمیرزا به فرنگ فرستاده شدند و در بازگشت از آنجا نخستین روزنامه تاریخ ایران را راهاندازی کرد، از نخستین ایرانیانی بود که طرز کار با دستگاه چاپ را در انگلیس فراگرفت و در بازگشت درحالیکه میپنداشت سوغاتی تازه برای ایران به ارمغان آورده، دومین دستگاه را با خود به همراه آورد و زمانی که بهعنوان مأمور سیاسی عازم روسیه شد، چند دستگاه دیگر نیز با خود آورد. هم او بود که علاوه بر واردکردن دستگاه چاپ، شخصی به نام «میرزااسدالله» را نیز بهمنظور یادگیری صنعت چاپ به سنپترزبورگ فرستاد و این فرد در بازگشت، چاپخانه دیگری را در تبریز دایر کرد. همچنین به خواست عباسمیرزا، جعفرخان تبریزی به مسکو فرستاده شد و در سال1240ه.ق در بازگشت، یک دستگاه چاپ سنگی به همراه آورد. نخستین کتابی هم که به این روش به چاپ رسید، قرآن بود.
انتقال چاپخانه به تهران
مدتی بعد از فعالیت نخستین چاپخانه در تبریز، شاه خواهان راهاندازی آن در تهران شد و در نتیجه شهرت زینالعابدین تبریزی، فتحعلیشاه او را به تهران فراخواند. نتیجه این حضور، همکاری وی با منوچهرخان گرجی در تأسیس یک چاپخانه جدید بود. منوچهرخان که از دولتمردان قاجار بود، بعدها در دربار لقب معتمدالدوله گرفت و در پیشبرد این کار، بسیار تلاش کرد؛ به این ترتیب مجموعهکتابهایی که در این چاپخانه به طبع رسید به نام او یعنی «معتمدی» منتشر شد که اغلب نیز شامل کتابهای دینی بود. ورود چاپ سنگی به تهران نیز در سال1259ه.ق و توسط شخصی به نام آقاعبدالعلی صورت گرفت. نخستین کتابی هم که با این روش در تهران به چاپ رسید «تاریخ معجم» بود.
چاپخانهها بهتدریج شاگردانی پرورش دادند و افرادی هم در چندین نوبت به منظور یادگیری فن چاپ، به خارج از کشور فرستاده شدند؛ با این همه فرایند فعالیت در زمینه چاپ، به گونه مستمر ادامه نمییافت. مرگ برخی از متولیان و کمشدن حمایت دولت، گاه به تعطیلی کار چاپخانهها میانجامید. تصمیمات دولت در این باره هم تأثیرات بسیاری بر صنعت چاپ داشت؛ چون عموما در ایران دولت بود که متولی فعالیتهایی از این دست میشد. به علاوه مشکل دیگری که در این زمینه وجود داشت، کمبود کتاب در ایران بود. عمده کتابهایی که در این زمان در ایران وجود داشت کتب مذهبی و تاریخی بود و دستگاههای چاپ جدید تنها به کار تجدید چاپ این کتابها میآمد؛ به این ترتیب اگرچه ابتدا تازهبودن صنعت چاپ موجب جنبوجوش شده بود اما بهمرور به سبب مشکلات پیشگفته تا حدود زیادی از رونق افتاد.
چاپ سنگی یا سربی
ماشینهای چاپ سنگی و سربی در شکل و کار، تقریبا مشابه بودند جز اینکه در چاپ سنگی، به جای حروف، از سنگ مرمر کندهکاریشده استفاده میشد. با این همه، چاپ سربی ابتدا چندان مورد استقبال قرار نگرفت؛ چراکه چیدن حروف فارسی و کار غلطگیری آن دشوار بود؛ به علاوه این نوع چاپ، نیازمند دقت و تلاش بیشتری بود. نکته دیگری که استفاده از چاپ سنگی را بر چاپ سربی برتری میداد، این بود که چاپ سنگی برای انتشار متون مذهبی، مناسبتر به نظر میرسید؛ چون از طریق آن امکان بهرهگیری از خطوط خوشنویسی و چاپ و انتشار آن فراهم میشد. روش کار در چاپ سنگی به این صورت بود که روی سطح سنگی که به این منظور در نظر گرفته شده بود، مطالبی را مینوشتند یا رسم میکردند؛ یعنی ابتدا یک نفر کاتب زبردست با استفاده از مواد چرب یا مرکب، متنی را روی سنگ مینوشت و نوشته یا تصویر به شکل برجسته، روی سنگ حکاکی و سپس متن به تعداد زیاد تکثیر میشد. به این ترتیب چاپ سربی به سبب دشواریهای آن بهزودی منسوخ شد و به چاپ سنگی بهای بیشتری داده شد تا اینکه ناصرالدینشاه در سفری که به عثمانی داشت، یک دستگاه چاپ سربی خریداری کرد و به منظور کار با این دستگاه، یک حروفچین نیز به استخدام درآمد و به تهران فرستاده شد اما این دستگاه نیز در آن زمان بهدلیل مشکلات پیشگفته مورد استفاده قرار نگرفت و تقریبا تا 2سال بلااستفاده ماند و بعد از آن با تعمیرات اساسی به کار انداخته شد.
چاپخانههای دولتی در تهران
یکی از مهمترین وقایعی که به تحول در فرایند صنعت چاپ منجر شد، تأسیس دارالفنون بود. اگرچه چاپ بهعنوان یک رشته مجزا در این مدرسه طرح نشد اما نیاز به تدوین و ترجمه کتب درسی و تکثیر آنها، سبب شد که کارگاهی به منظور آموزش و انجام کار چاپ در یکی از کلاسهای دارالفنون دایر شود. این چاپخانه که «دارالطباعه خاصه علمیه مبارکه دارالفنون» نام داشت در سال1268ه.ق تأسیس شد و تا حدود 1300ه.ق به فعالیت خود ادامه داد. علیقلیمیرزا اعتضادالسلطنه مسئولیت این چاپخانه را بر عهده داشت و در آن مدت حدود 40کتاب در این چاپخانه به طبع رسید. بهمرور و در نتیجه افزایش فعالیت چاپخانهها در تهران، منابعی که به منظور مطالعه در دسترس جمعیت تحصیلکرده ایران قرار میگرفت، افزایش یافت؛ به گونهای که در آستانه انقلاب مشروطه و همزمان با افزایش شمار باسوادان که عمدتا در شهر تهران حضور داشتند، شمار کتابها و روزنامهها نیز به نحو قابلملاحظهای نسبت به دوران قبل از آن افزایش یافت و چنین وضعیتی محصول فعالیت چاپخانهها در تهران بود. با تشکیل مجلس شورای ملی، ضروری به نظر رسید که این مجموعه نیز به منظور چاپ مطالب داخلی خود و بعدها روزنامه مجلس، چاپخانه مستقل ترتیب دهد. این چاپخانه با مدیریت عبداللهخان قاجار بهزودی به بزرگترین و مجهزترین چاپخانه کشور مبدل شد. با تأسیس دانشگاه تهران این مؤسسه نیز بنا به ضرورت به چاپخانه مجهز شد و بهمرور نهادهای تازه دیگری که در پایتخت تأسیس میشدند نیز برای انجام امور اداری خود کاربرد چاپخانه را ضروری ارزیابی کردند. ارتش، بانک ملی و راهآهن ازجمله نهادهای دیگری بودند که صاحب چاپخانه شدند.
چاپخانه و کنش اجتماعی
افزایش شمار روزنامهها و انتشار کتابها، نیاز به چاپخانه را افزایش داد و علاوه بر تاسیس چاپخانههای متعدد دولتی، افراد به صورت خصوصی نیز اقدام به تأسیس چاپخانه کردند. چاپخانه تابان یکی از معروفترین چاپخانههای خصوصی بود که نخستین دستگاه چاپ خودکار را نیز به کشور وارد کرد. همچنین برخی از روزنامهها چاپخانههای مخصوص خود را داشتند. در ادامه و با نیرومندترشدن جامعه مدنی که در نتیجه ارتباط با غرب، بهبود کیفیت آموزش و در دسترس قرارگرفتن منابع مطالعه اعم از کتاب و روزنامه اتفاق افتاد، خواستههای مردم افزایش یافت و اعتراضات مدنی در مقاطع مختلف علیه حکومت، سازماندهی شد. هماهنگی در تجمعات، آگاهیرسانی و پیشبرد اعتراضات، نیازمند انتشار اطلاعیهها و شبنامههایی بود که به دلیل غیرقانونیبودن و برخورد حکومت، چاپ آنها در یک فرایند آزاد در چاپخانهها ممکن نبود؛ به این ترتیب بهمرور چاپخانههای زیرزمینی و مخفی نیز فعال شدند که کار آنها عمدتا انتشار این قبیل مطالب غیرقانونی بود. نقش این چاپخانهها بهتدریج در تاریخ ایران پررنگتر شد و بهویژه در مقاطعی از دوران پهلوی که حکومت از سیاست سرکوب و تعطیلی روزنامهها استفاده میکرد، گروههای پیشتاز میکوشیدند از طریق فعالکردن چاپخانهها خلأ پدیدآمده را جبران کنند. این وضعیت در دوران انقلاب اسلامی بهخوبی آشکار بود و چاپخانهها از طریق انتشار پیامهای امام و دستورالعملهای انقلابی، کار پیشبرد انقلاب را تسریع کردند.
برخی از روزنامهها چاپخانههای مخصوص خود را داشتند. در ادامه و با نیرومندترشدن جامعه مدنی که در نتیجه ارتباط با غرب، بهبود کیفیت آموزش و در دسترس قرارگرفتن منابع مطالعه اعم از کتاب و روزنامه اتفاق افتاد، خواستههای مردم افزایش یافت و اعتراضات مدنی در مقاطع مختلف علیه حکومت سازماندهی شد
منابع:
حسین محبوبی اردکانی، مؤسسات تمدنی جدید در ایران، انتشارات دانشگاه تهران، 1370.
حسنبیگی، م. تهران قدیم، منصوری، 1377.
علی بوذری، مجید غلامی جلیسه و محسن جعفریمذهب، «بررسی تاریخچه صنعت چاپ در ایران»، کلیات، 1389.
امیررضا نریمانی، «سیر تحول انتشارات و صنعت چاپ در دانشگاه تهران»، تحقیقات کتابداری، 1390.
سید ابوالقاسم نقیبی، «چاپ: ویژگی ها و پیشینه چاپ سنگی و سربی» آیینه میراث، 1387.