حاشیههای پرحاشیه
کارشناس معماری و شهرسازی: مناطق حاشیهای قزوین دوگانگی هویت دارند، یعنی نه میشود آنها را روستا نامید و نه شهر
فریبا قاسمی| قزوین - خبرنگار:
حاشیهنشینی یکی از پدیدههایی به شمار میرود که با گسترش شهرها در همه نقاط کشور رواج پیدا کرده است. در شهر قزوین نیز بسیاری از روستاهای حاشیه شهر به مرور زمان به شهر متصل شدهاند. این پدیده خوبیها و بدیهایی دارد که در گفتوگو با کارشناسان آنها را بررسی کردهایم.
سکونتگاههای غیررسمی
یک کارشناس معماری و شهرسازی میگوید: حاشیهنشینی مدتی است از ادبیات حرفهای شهرسازی حذف و عنوان سکونتگاههای غیررسمی جایگزین آن شده؛ سکونتگاههایی که بدون اخذ مجوز در آنها ساخت و ساز صورت گرفته است.
امیرحسین هاشمی میافزاید: این سکونتگاهها همچون ارنجک، ناصرآباد، چوبیندر، نجمآباد و نصرتآباد در حریم شهر قرار دارند. آنها در واقع روستاهایی واقع در حریم و بافت منفصل شهر هستند که به نوعی به سیستم شهری متصل شدهاند. این مناطق ذاتا سکونتگاههای غیررسمی نیستند و هسته اولیه آنها روستا بوده است. به عبارتی، این مناطق به نوعی شخصیت و هویت داشتهاند اما به علت عدم مدیریت صحیح، بدون اخذ مجوز در آنها ساخت و ساز صورت گرفته است و بخشی از کالبدشان مشکل دارد.
هویت و مدیریت
هاشمی بیان میکند: هویت این مناطق به درستی تعریف نشده است و دوگانگی هویت در آنها بیداد میکند چون نه میشود آنها را روستا نامید و نه یک ناحیه شهری. بافتهای منفصلی به لحاظ ساخت و ساز و کارهای عمرانی به قزوین متصل شده و علیرغم اینکه هویت هسته اولیه خود را از دست دادهاند، هویت مستقل شهری هم نگرفتهاند. این مساله از لحاظ روانی برای ساکنین مناطق یادشده مخاطرهآمیز است چراکه از برخی خدمات و حقوق شهروندی بیبهره هستند.
این کارشناس معماری و شهرسازی اضافه میکند: از نظر مدیریتی نباید مناطق حاشیهای را رها کنیم تا اشتباهات گذشته تکرار و بافتهای مسالهدار غیررسمی مانند الوند و بیدستام و شریفیه ایجاد شود. طبق حقوق شهروندی، این مناطق باید متناسب با جمعیتشان خدمات و بخشی از بودجه شهرداری را دریافت کنند. اما درواقع شهرداری باید چندین برابر درآمد این مناطق بودجه صرف کند تا نیازهای اولیه و فوری شهروندان ساکن در آنها رفع شود.
مشکلات زیرساختی
یک پژوهشگر مطالعات فرهنگی نیز در این باره میگوید: ضرورتا گسترش شهر به توسعه و پیشرفت آن کمک نخواهد کرد. با این نگاه و توجه به تبعات مثبت و منفی که گسترش شهرها تا به امروز داشته است و دارد، باید همهجانبهتر به موضوع کلانشهر شدن توجه کرد. در این زمینه اول باید به سراغ این موضوع رفت که آیتمهای کالبدی و زیرساختی در شهرکهای حاشیهای چگونه اعمال شده است. آیا اساسا روستا صرفا به لحاظ فرم به شهر تبدیل شده است تا حالا بخواهیم مناسبات شهری را در آن به وجود آوریم یا آن روستا با تمام مشکلات مختص به خودش شکلی جدید به نام شهر با مشکلات دوچندان گرفته است؟
الهام نظری میافزاید: اگر ما با این نوع از شهرزایی مواجه باشیم که از سطح فرم فراتر نرفته و در آن به زیرساختها و امکانات توجه نشده است، من به طور قطع با آن مخالفم. از جمله مشکلات این مناطق میتوان به آسیبهای اجتماعی بیشماری اشاره کرد که شهرهای ما با سابقه چندصد ساله همچنان با آنها دست به گریبان هستند و حالا با مداخله در روند طبیعی گسترش روستاها و تحمیل شکلی جدید از زندگی بدون تغییرات درست کالبدی و زیرساختی، در آنها مشاهده میشود.
فرهنگ آپارتماننشینی
این پژوهشگر اظهار میکند: قابل درکترین مثال برای این موضوع فرهنگ آپارتماننشینی است. در حال حاضر، با وجود قدمتی که ظهور آپارتمانها در شهرها دارند، همچنان معضلات این شکل از زندگی در بسیاری از شهرها دیده میشود.
وی ادامه میدهد: در روستایی که شکل غالب خانهسازی آن تکبنا بوده و حالا به دلیل شهر شدن قابلیت ساخت و سازهای چندطبقه در آن - بدون درک و آگاهی از قواعد آپارتماننشینی به وجود آمده است - باید منتظر پیامدهای ناگواری بود. در سوی دیگر آسیبهایی قرار دارند که کمتر جنبه کالبدی دارند اما از تغییر بافت متاثرند. در فضاهای روستایی، به دلیل وجود حس آشنایی و خویشاوندی، انگیزههای ارتکاب جرم کمتر است اما با گسترش روستا و تبدیل شدن آن به فضای شهری و ورود مهاجران، کمکم غریبگی به وجود میآید و به دنبال آن جرائم مختلفی پدیدار میشود.
آسیبهای اجتماعی
یکی از اهالی شهرک ناصرآباد قزوین میگوید: اینکه ناصرآباد شهر شد، برای اهالی آن جنبههای مثبت و منفی خودش را داشت. جمع شدن دامها از سطح روستا، راهاندازی اتوبوس برای جابهجایی مسافران بین ناصرآباد و قزوین و آسفالت بخشهایی از منطقه ازجمله نکات مثبت این مساله بودند. ولی تبدیل شدن این روستا به شهر مشکلات خاص خودش را به وجود آورد. شهری که پارک و فضای سبز نداشته باشد، شهر نیست و ما دچار تعارض شدهایم که بالاخره ناصرآباد شهر است یا نه.صمد برجی ادامه میدهد: امکانات رفاهی و تفریحی در ناصرآباد از کم هم کمتر است و در این حوزه سرمایهگذاری نشده است. در چنین محیطی طبیعی است که اعتیاد و دیگر آسیبهای اجتماعی از این قبیل گریبانگیر جوانان شود و این مساله اتفاق افتاده است. وی اظهار میکند: یکی دیگر از مشکلات مهم و اساسی این شهرک وجود افراد غریبه در آن است. آنها از سایر مناطق به اینجا آمدهاند و به علت نداشتن عرق محلی، هویت و اصالت ناصرآباد را زیر سوال بردهاند. همین امر سبب میشود مشکلات فرهنگی و اجتماعی بیداد کند چراکه این شهرک به پاتوق خلافکاران تبدیل و امنیت از مردم سلب شده است.