مجسمههای کم رمق یک شهر با شکوه
یک مجسمهساز شیرازی در گفتوگو با همشهری از ناهمخوان بودن مجسمههای شهری شیراز با هویت این شهر میگوید
امیر عفاف| شیراز- خبرنگار:
حالا که هفته شیراز است، شاید برای برخی از شیرازیها این سئوال پیش بیاید که با شنیدن نام این شهر چه نشانههایی به ذهن خطور میکند؟ شهر بزرگان تاریخ و علم و فرهنگ؟ شهر رویدادهای ماندگار و نرگسزارهای بیکران؟ یا مردمان خوشخلق و نوعدوست و میهماننواز؟ البته همه این موارد صحیح است و علاوه بر آن شاخصهای دیگری نیز وجود دارد که نام شیراز را بر فراز نشانده است. اما آنچه شیرازیها و مسافران میبینند شاید مناسبت چندانی با تاریخ و پهنه رویایی آن نداشته باشد.
به گفته بسیاری از کارشناسان، شیراز به لحاظ معماری و منظر شهری در مضیقه است و این ضعف، ذوق ساکنان و گردشگران را کور میکند. یکی از مشکلات بصری شیراز متوجه مجسمهها و به طورکلی حجمهای تزئینی در محیط شهری است که حتی رغبتی برای ثبت در عکس یادگاری ایجاد نمیکنند. پیکرههای بیجان و فرسودهای که خون و روح تازه میخواهند؛ این روزگار مجسمههای کمرمقِ شهری باشکوه است...
این گزارش جامع تر می شد، اگر «حسین پروین» معاون زیباسازی سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهرداری شیراز این سئوال را که «برای تصویب طرح، اجرا و نصب مجسمه های شهری چه معیارهایی را مدنظر قرار می دهید؟» پاسخ می داد، اما وی پاسخگویی به این پرسش را مستلزم مجوز مکتوب و نامه نگاری دانست.
لزوم توجه بیشتر شهرداری
خالق مجسمه خواجوی کرمانی که در ورودی دروازه قرآن نصب شده درخصوص تطابق نداشتن مجسمههای شهری با هویت تاریخی و نمادهای شیراز میگوید: مجسمههای شهری شیراز با سابقه درخشان تاریخی و فرهنگی آن همخوانی ندارند و از استانداردهای لازم بیبهرهاند.
«علی قصردشتی» با اشاره به اینکه برای ساخت مجسمه خواجوی کرمانی یک سال زمان صرف شده است، میافزاید: هنرهای تجسمی در 200 سال گذشته تاثیری در زیبایی شیراز نداشته و بهصورت پراکنده معدود کارهایی در شأن این شهر فرهنگی طراحی، اجرا و نصب شده است.
وی از مجسمه سنگی سعدی اثر «ابوالحسن صدیقی» بهعنوان اولین و بهترین مجسمه شهری شیراز نام میبرد و اضافه میکند: شهرداری باید به این نکته توجه کند که عکسهای یادگاری گردشگران در جوار مجسمههای شهری تاثیر قابل ملاحظهای در معرفی شیراز دارد و میتواند گردشگران بسیاری را از سراسر جهان جذب کند. قصردشتی با تاکید بر اینکه شهرداری نباید فقط به دنبال پُرکردن کارنامه باشد، ادامه میدهد: در بیشتر موارد طراحی و اجرای مجسمههای شهری به افراد مبتدی سپرده میشود و اگر به هنرمند حرفهای نیز واگذار شود، برای کاهش هزینه از مواد بیکیفیت استفاده میکنند که پس از چند سال فرسوده میشود و از بین میرود.
وی از مجسمه کوهنوردها در بزرگراه حسین الهاشمی به عنوان یکی از آثار خود یاد میکند و میگوید: این اثر با فایبرگلاس ساخته شده است در حالیکه باید با برنز ساخته میشد تا ماندگاری آن تضمین شود.
مجسمههای شهری و جذب گردشگر
این مجسمهساز که آثارش در شهرهای لندن، هامبورگ، موناکو، ابوظبی و کیش نیز نصب شده و در معرض دید عموم قرار گرفته، معتقد است آشفتگی بصری در معماری و سایر هنرها نیز بهچشم میخورد و لازم است برای این گسست هنری و فرهنگی چارهاندیشی شود.
قصردشتی به سالهای سکونت خود در لندن اشاره و اضافه میکند: در آنجا امکانات بیشتری برای خلق آثار تجسمی داشتم اما از سال 91 به شیراز بازگشتم تا مانند یک سرباز به شیراز خدمت کنم. وی در عین حال میگوید: پس از بازگشت، بیش از 3سال بیکار بودم و طرحهایم روی میز مدیران شهرداری خاک خورد. قصردشتی رواج یافتن و ارتقای مجسمههای شهری را نوعی سرمایهگذاری فرهنگی برای جذب گردشگر میداند و ادامه میدهد: از طریق جذب گردشگر میتوان چندین برابر نفت درآمد کسب کرد و مهمترین عامل جذب گردشگر در اولویت قرار دادن زیباسازی شهر است.
وی که اخیرا از کشورهای چین و دانمارک نیز سفارش کار دریافت کرده است، میافزاید: با هزینه یک پل روگذر میتوان صدها مجسمه درجه یک و ماندگار تولید و در سراسر شهر نصب کرد.
قصردشتی بر اهمیت جایگاه اعضای شورای شهر به عنوان نمایندگان مردم تاکید میکند و ادامه میدهد: اعضای شورای شهر شیراز باید با تصمیمات سنجیده به اهالی شهر احترام بگذارند و شرایطی فراهم کنند که شهر به لحاظ بصری آزار دهنده نباشد.
او که بر ضرورت انتصاب مدیران بومی تاکید دارد، اضافه میکند: مدیران غیربومی نسبت به شیراز تعصب لازم را ندارند و البته تغییرات مدیریتی نیز در آشفتگی شهر تاثیر فراوانی دارد؛ چراکه با تغییر یک مدیر برنامههای مدیر قبلی نقش برآب میشود و زحمات کارشناسان بینتیجه میماند.
میدان پارسه و حکایت طاووس
این مجسمهساز که با طراحی، ساخت و نصب یک مجسمه توانسته است نام میدانی در شیراز را از شقایق به پارسه تغییر دهد در خصوص 30 سال فعالیت حرفهای خود میگوید: برای مجسمههای خواجوی کرمانی و میدان پارسه در حدود 3 سال زحمت کشیدم، اما آنها را به شهرم هدیه دادم و دستمزدی دریافت نکردم. قصردشتی که ارتقای منظر شهری و زیباسازی شیراز با مجسمه و المانهای شاخص را از کسب درآمد و دستمزد مهمتر میداند، میافزاید: در سال 77مجسمه عروج شهید را ساختم اما پس از بیتوجهی مدیران وقت شهرداری شیراز، بعد از 20 سال در کیش نصب شد.
وی از نماد طاووس در ورودی دروازه قرآن به عنوان نمونهای از بیتوجهی به هویت شهری شیراز یاد میکند و میگوید: این نماد هیچ ارتباطی با تاریخ و هویت شیراز ندارد و با وجود اظهارنظر کارشناسان مبنی بر ضرورت حذف آن، طاووس نامناسبتری در این محل قرار داده شد.
اهمیت مشاوره با کارشناسان و اساتید
یکی از مجسمهسازان شیراز کمبود بودجه را از دلایل کمتوجهی شهرداری به مجسمههای شهری برمی شمارد و میگوید: شهرداری شیراز برای کاهش هزینهها به حجمهای فلزی روی آورده است که به هیج وجه برازنده این شهر تاریخی و فرهنگی نیستند.«امین مستان» با اشاره به اینکه در شرایط فعلی اجرای نمادهای شهری به جوشکارها سپرده میشود، اضافه میکند: طرحها نیز اینترنتی هستند و به جای زیبایی بخشی به شهر، آثار منفی میگذارند.
وی به تجربیات شخصی خود رجوع میکند و میافزاید: بارها شاهد بودهام که طراحی و اجرای مجسمه یا المان شهری به دانشجویان سپرده میشود تا با دستمزد ناچیز ساخته و نصب شود.
مستان که اعتقاد دارد مشاوره با اساتید و کارشناسان میتوان به این معضل شهری خاتمه دهد، میگوید: بسیاری از اساتید این حوزه تمایل دارند که برای جلوهسازی در شهر، حتی بهصورت رایگان خدمات مشاورهای ارائه دهند.
وی برای مشاوره رایگان به شهرداری اعلام آمادگی میکند و میافزاید: توجه به مجسمههای شهری و به طور کلی زیبایی بصری شهر، سرمایهگذاری بلندمدت محسوب میشود و در آینده برای همه ما منفعت دارد.مستان تعمیر و نگهداری مجسمههای شهری را نیز ضروری میداند و میگوید: شهرداری باید از خالق اثر تعهد بگیرد که در مدت زمان معین، تعمیرات و پرداخت آن را نیز برعهده بگیرد تا شاهد مجسمههای فرسوده و از ریخت افتاده در سطح شهر نباشیم.