• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 28 فروردین 1398
کد مطلب : 52717
+
-

سایه یک خانه بر حقوق شهروندی

دیدگاه‌های متفاوت درباره انتساب یک خانه به هوشنگ ابتهاج«ه0 .ا.سایه»

گزارش ویژه
سایه یک خانه بر حقوق شهروندی

علی خوشتراش|   رشت-خبرنگار :


در چند سال گذشته، هر از گاهی موضوع ثبت خانه منسوب به «هوشنگ ابتهاج » متخلص به «هـ .ا.سایه»، شاعر و غزلسرای اهل رشت جنجال‌ها و حاشیه‌های زیادی را در فضاهای رسانه‌ای و مجازی ایجاد می‌کرد اما این جنجال عصر جمعه 23 فروردین به اوج خود رسید؛ زمانی که به یکباره در شبکه‌های اجتماعی خبر تخریب این خانه منتشر و رسانه‌ای شد. 

در پی این رویداد سازمان‌های مربوط و برخی چهره‌های فرهنگی در این رابطه واکنش‌هایی نشان دادند که به جای روشن کردن ماهیت ماجرا بر پیچیدگی آن افزود. در این میان صحبت‌های یکی از مقام‌های رسمی استان مبنی بر بی‌اطلاعی خود از تصمیم برای تخریب خانه از همه جالب تر بود.

«یلدا ابتهاج»، دختر هوشنگ ابتهاج، که خود یکی از پیگیران ثبت این خانه بود در گفت‌وگو با نمایندگی یکی از خبرگزاری‌های رسمی در استان نه تنها مدعی شد که این خانه متعلق به مادر ابتهاج بوده و وی در این خانه به دنیا آمده، بلکه دیگر شاعر فقید و شهیر کشور یعنی «گلچین گیلانی» سراینده شعر معروف «باز باران، با ترانه....» نیز در این خانه به دنیا آمده است! موضوعی که اصالت مدعا را بیشتر زیر سوال می‌برد. زیرا اگر خانه فقط خانه مادری ابتهاج است چرا خانه مادری گلچین گیلانی نیز هست؟!


پیگیری ماجرا و تاریخچه مغشوش خانه

ماجرای این خانه خود به موضوعی چند ساله تبدیل شده است و برخی دوستداران این شاعر گرانقدر و نام‌آور در این میان برای ثبت یک میراث معنوی فضا را چنان احساسی کردند که بر حواشی ماجرا افزوده است.
در رابطه با این خانه حرف و حدیث‌ها هر روز بیشتر می‌شود. در برخی رسانه‌ها عناوینی چون «خانه ابتهاج»، «خانه منسوب به ابتهاج»، «خانه مادری ابتهاج»، «خانه پدری ابتهاج» و... منتشر شده که همگی دال بر اصالت نداشتن ماجرا است. 

در آخرین بررسی معلوم شده است که ملک مذکور (و نه خانه) شامل 3 پلاک در محله استادسرای رشت واقع شده، تماما متعلق به خانمی با نام خانوادگی «رفعت» بوده که نامبرده مادر بزرگ هوشنگ ابتهاج بوده است. بعد از فوت ایشان، این ملک یکی‌دو بار بین ورثه تملیک شده و در نهایت به دست مادر ابتهاج رسیده است. 

در این میان ملک به 3 پلاک تقسیم و به صورت رسمی در معاملات مختلف به افراد غیر واگذار می‌شود که ملک مورد مناقشه هم یکی از این سه پلاک است. بعد از واگذاری ملک مذکور، خانه‌ای که هوشنگ ابتهاج در آن به دنیا آمده بود تخریب و ساختمانی دیگر در زمین آن ساخته شد(در دهه 40) که به نام خانه ابتهاج شهرت پیدا کرد. با وجود این مستندات هنوز دستگاه‌های ذی‌ربط تابع فضای احساسی شبکه‌های اجتماعی هستند و همه اظهار نظرهایشان شده رفع اتهام از خود در زمینه بی‌توجهی به میراث معنوی شهر؛ موضوعی که پیشتر گفته شد اصالت آن دچار شک است.


واکنش میراث فرهنگی 

میراث فرهنگی بعد از انتشار خبر تخریب خانه، برای پاسخ به اعتراضات دستور توقف تخریب بنا را صادر کرد. این دستور عصر جمعه از سوی معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان صادر شد. 
«ولی جهانی» در این‌باره اظهارکرد: متاسفانه علی‌رغم تلاش‌ها و جلسات متعدد این اداره کل با شورای شهر و مالک خصوصی برای فرصت دادن و جلوگیری از تخریب، در روزهای پایانی سال که شلوغ‌ترین ایام سال محسوب می‌شود، مجوز ساخت‌و‌ساز از سوی شهرداری منطقه یک برای بنای یاد شده صادر شد.

وی اضافه کرد: با توجه به اهمیت موضوع، ثبت خانه کودکی ابتهاج از سوی شورای شهر مورد پیگیری بود که عملیات تخریب در روز جمعه رقم خورد و به محض اطلاع از موضوع و به سبب مطالبه عمومی، نیروهای یگان حفاطت میراث فرهنگی به محل اعزام شدند و فعلا عملیات تخریب متوقف شده است.جهانی تاکید کرد: در زمان حاضر، بخشی از خانه سالم مانده و امیدواریم طی جلساتی، به نتیجه نهایی برای خرید، ثبت و بازسازی برسیم.
 

شکایت میراث فرهنگی از شهرداری 

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان هم در همین رابطه گفت: همه‌ کارهای لازم برای ثبت ملی خانه هوشنگ ابتهاج انجام شده و فقط یک جلسه باقی مانده بود تا با مالک فعلی خانه به نتیجه برسیم و در پایان حکم ثبت ملی به ایشان و وراث ابلاغ شود. «شهرود امیرانتخابی» با بیان این‌که انجام ثبت و حفظ این خانه چند سالی است در دست پیگیری بود گفت: شورای شهر رشت خرید این خانه را تصویب کرده بود تا این ملک را از مالک خریداری و آن را جزو آثار فرهنگی رشت حفظ کند.

وی با بیان این‌که مالک فعلی مدعی است که این ملک متعلق به خانواده ابتهاج نیست، افزود: بر اساس مستندات، این خانه در سال ۱۳۴۰ خریداری شده است و نقشه آن کاملا موجود است.

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان با اشاره به این‌که بارها از سوی برخی شهروندان سازمان میراث متهم به تصاحب خانه مردم شده، گفت: تمام سعی ما بر این بود که خانه حفظ شود و با آن‌که حتی خود شاعر گیلانی هیچ کلامی در مورد این‌که این خانه متعلق به اوست نگفته است، اما میراث برای آن‌که زمانی چنین شاعر بزرگی در آن محله و مکان زندگی می‌کرد می‌خواست این مکان را به عنوان مکان رویداد ثبت ملی کند.امیر انتخابی افزود: متاسفانه اتفاقی غیر قانونی در این خصوص رخ می‌دهد و میراث برای این اقدام از شهرداری شکایت کرده است. وی ادامه داد: در تمام مراحلی که تلاش می‌شد خانه هوشنگ ابتهاج حفظ و حراست شود، شهرداری رشت مجوز و پروانه ساخت خانه بعدی را هم به مالک فعلی داده بود!


امتناع ابتهاج از اعلام صحت ادعا

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان ادامه داد: بارها با دختر ابتهاج صحبت کردیم که ایشان به صورت مکتوب و یا به صورت شفاهی بیان کنند که این همان خانه است، اما ایشان چنین کاری نکردند و این امر یکی از مواردی بود که سبب کند شدن روند کار شد.
این مسئول در پایان مدعی شد: شهرداری اقدام نادرستی کرد و نباید به ملکی که پرونده‌اش در جریان بود مجوز تخریب و ساخت‌و‌ساز می‌داد.


اصالت خانه منسوب به ابتهاج تایید نشد

در این حال شهردار منطقه ۴ رشت با بیان این‌که مدارکی دال بر تعلق این خانه به ابتهاج وجود ندارد، اظهارکرد: اصالت خانه منسوب به هوشنگ ابتهاج هنوز اثبات نشده است.
«ناصر عطایی» گفت: براساس نامه استعلام شهرداری منطقه یک رشت، 4 شهریورماه سال 96 از اداره کل ثبت اسناد و املاک گیلان مبنی بر تعلق خانه‌ای قدیمی در محله استادسرای رشت به خانواده ابتهاج، این اداره کل در 8 شهریورماه 1396 در نامه‌ای به شهرداری رشت اعلام کرد که سابقه‌ای از نام ابتهاج برای پلاک ثبتی 3344 و 3345 در محله استادسرای رشت وجود ندارد.


حقوق شهروندان چه می‌شود؟

ارج گذاشتن و پاسداشت بزرگان از گذشته‌های دور در فرهنگ و تمدن ما رواج داشته و امروز نیز این مساله با شدت بیشتری دنبال می‌شود. در این رابطه ارج‌گذاری به هوشنگ ابتهاج، که مایه فخر ادبیات معاطر ایران است، برای گیلانی‌ها و به‌ویژه مردم رشت اهمیت و جایگاه ویژه‌ای دارد، اما باید توجه داشت برای این امر فرهنگی، کاری نکنیم تا حقوق شهروندی ضایع شود.

چند سالی است که بدعتی در کشور گذاشته شده که برای برخی شهروندان مشکلاتی را به وجود آورده است. با احتساب این‌که ادعاها در رابطه با خانه ابتهاج صحیح باشد و همگی اصالت داشته باشند، باز هم نمی‌توان این موضوع را که اکنون این ملک به صورت قانونی در تملیک یک شهروند دیگر قرار دارد، انکار کرد. در این مورد و مواردی دیگر از این دست، ادعایی مورد تایید است که منطق و ادله حقوقی داشته باشد. اگر بخواهیم این بدعت را تبدیل به یک سنت کنیم در آینده ممکن است در سراسر کشور برای شهروندان مشکلاتی به وجود بیاید؛ زیرا در ایران ما افراد بزرگ و نام‌آور فراوانی داریم.
از سوی دیگر اگر میراث فرهنگی گیلان و شهرداری رشت قصد تکریم شاعری چون ابتهاج را دارند، باید رضایت صاحب ملک را به عنوان یک شهروند جلب کنند، نه این‌که او تحت فشار افکار عمومی قرار گرفته و وجهه شهروندی‌اش دچار آسیب شود. در صورت موفق نشدن می‌توانند با گذاشتن نام «ابتهاج» روی خیابان یا محله‌ای که در آن به دنیا آمد و زندگی کرده، زحمات فرهنگی اورا پاس بدارند.


مالک  بی‌تقصیر است

«علیرضا پنجه‌ای» شاعر و روزنامه‌نگار اهل رشت در مورد انتصاب این خانه به هوشنگ ابتهاج گفت: به نظرم باید یک کمیته حقیقت‌یاب و پیگیر و مورد وثوق مردم و ابتهاج تشکیل شود تا به بیراهه و حاشیه نرویم. من این موضوع را با یلدا ابتهاج در میان گذاشتم. به وی گفتم برخی معتقدند عمر بنای مذکور بیش از 60سال نیست. برای درستی یا نادرستی ماجرا اگر عکس و تصویری از این خانه دارند، منتشر کنند.

وی ادامه داد: یلدا ابتهاج هم در پاسخ گفت که  مسئولان ذی‌ربط همه مستندات را در اختیار دارند.
پنجه‌ای اظهار کرد: به هر حال به ‌نظر من بهتر است کمیته‌ای برای پیگیری مستندات تشکیل و در این رابطه گزارش درستی به مردم ارائه شود.پنجه‌ای گفت: کوتاهی از میراث است که متناقض حرف می‌زند و موضوع را به حاشیه و مسائلی که ربطی به ماجرا ندارد، می‌کشاند. به عنوان مثال در آلاشت، خانه رضاخان را موزه کردند و حتی گهواره‌ای که او در آن می‌خوابیده همانجا نگهداری می‌شود. این دلیل نمی‌شود که به دلیل اختلاف‌های عقیدتی منکر این خانه شویم.این روزنامه‌نگار ادامه داد: به نظر من مدیر کل میراث فرهنگی گیلان در این زمینه کوتاهی شده است.وی در مورد حق قانونی مالک برای تخریب بنا بیان کرد: باید خود را جای مالک گذاشت، او هم حق شهروندی دارد و بی‌تقصیر است. 


اظهار نظر مشاور حقوقی شهرداری 

 یکی از وکلای پایه یک رشت که مشاور شهرداری و میراث در خصوص خانه ابتهاج بوده به همشهری گفت: با توجه به تحقیقاتی که از اداره ثبت اسناد شده، محل تولد ابتهاج همین محدوده بوده، اما الزاما در این خانه نبوده است. 
«قاسم بزرگ‌زاده» بیان کرد: خانه منسوب به ابتهاج یک خانه اعیانی بزرگ با 3 پلاک ثبتی است و این اعیان، بخشی از همان خانه بوده است. ساختمان تخریب شده در دهه ۴۰ ساخته شده و با توجه به سن آقای ابتهاج نمی‌تواند الزاما محل تولد وی باشد، اما با توجه به اظهارات وی در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» این مکان محل تولدش بوده و از این جهت دارای اصالت برای اهل فرهنگ است. به همین علت دستگاه‌های اجرایی و شهری می‌توانستند به بهانه نام ابتهاج این مکان را به یک مرکز فرهنگی تبدیل کنند. 

وی ادامه داد: اداره کل میراث فرهنگی در این زمینه سستی کرده اما در مجموع مدیران شهرداری و شورای شهر علی‌رغم علاقه‌مندی شخصی برای حفظ این خانه یا خرید آن از مالک، در عمل اقدام خاصی نکردند. آنها می‌توانستند با خرید خانه ابتهاج، آن را تبدیل به خانه شعر و غزل کنند. هرچند یکی، دو نفر از اعضای شورا یا مدیران میراث فرهنگی در گذشته تلاش‌هایی در این‌باره کردند، اما اتفاق مثبتی نیفتاد. متاسفانه این ساختمان از نظر تاریخی و نوع معماری هم ارزش تاریخی برای ثبت ملی نداشت. 

بزرگ‌زاده بیان کرد: در چنین شرایطی مالک هم بخشی از سهام را به صورت مشاع به شخصی دیگر واگذار کرد. مالک به صورت قانونی می‌تواند ملک خود را بفروشد و اگر شهرداری پروانه ندهد می‌تواند این حق را از طریق دیوان عدالت اداری مطالبه کند. به نظر من برای خرید این خانه، همدلی و همزبانی بین مدیران شهری و دولتی وجود نداشت. شهرداری هم در 5/1 سال اخیر مجوز تخریب نداد تا بلکه با این تاخیر بتوان اقدامی انجام داد.

این خبر را به اشتراک بگذارید