کاظم گلخنی| خبرنگار:
بندرعباس به عنوان یکی از شهرهایی که در سالهای گذشته به علت موقعیت اقتصادی خاص، پذیرای مهاجران زیادی بوده با حاشیهنشینی گستردهای روبهرو است. این شهر که از نیم قرن گذشته تاکنون یکی از مهاجرپذیرترین شهرهای بندری بوده است، در سال ۱۳۳۵ هجریشمسی به دلیل تمرکز حکومت قاجار و حکومت پهلوی اول به بندر بوشهر و به بنادر خوزستان از جمله آبادان و خرمشهر فقط 15هزار نفر جمعیت داشت. با گسترش شهرنشینی در بندرعباس و آغاز توسعه در دهه ۳۰، اولین مهاجران از روستاهای اطراف به بندرعباس آمدند. این طیف از مهاجران با استخدام در مراکز دولتی نظیر ژاندارمری از روستاهای خورگو، فین و احمدی راهی مرکز شدند و محلاتی نیز با نام زادگاهشان در شهر شکل گرفت. این رویه نامگذاری در کوچ دیگرمهاجران هم به همین شکل ادامه داشت.
در دهه ۴۰ موج دیگری از مهاجرتها به سوی بندرعباس شکل گرفت. مهاجران از اهالی فین، قلعهقاضی و میناب بودند که به استخدام آموزش و پرورش و دیگرادارات این شهر بندری درآمده بودند. این مهاجرتها البته در قیاس با مهاجرت گسترده اواسط دهه 50 چندان پرتعداد نبود. یکی از دلایل مهم مهاجرتهای این دهه ایجاد بنادر اقتصادی مهمی بود که بعدها بنادر شهید رجایی و شهید باهنر نام گرفتند. مهاجران برای کار در این دو اسکله بزرگ علاوه بر روستاهای هرمزگان از استانهای همجوار نیز راهی بندر میشدند. از اواخر دهه 50 هجریشمسی که بندرعباس جایگاه خود را به عنوان بندر اول کشور به دست آورده بود، درگیر معضل حاشیهنشینی شد.
حاشیهنشینان اغلب به دنبال تصرف عدوانی زمین و ساختوساز غیرقانونی در حاشیه شهر بودند. موضوع مهم دیگر شکلگیری پادگانها و پایگاههای ارتش در دهه پنجاه بود. عمده این مراکز نظامی مهم در حاشیه و حومه شهر ساخته شدند و باعث گسترش فیزیکی شهر از غرب و شرق شدند. بندرعباس از جمله نخستین شهرهایی است که معضل حاشیهنشینی را در محدوده شهر و در کمربند شمالی تجربه کرده است. گسترش عرضی شهر در ابتدای دهه شصت با ایجاد خیابان کمربندی فعلی، باعث شکلگیری محلات چاهستانیها، درخت سبز، نخل پیرمرد، شیر اول و سوم شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی برخی مهاجران روستایی در بندرعباس با تکیه بر شعار «زمین از آن خداست» شروع به تملک غیرقانونی زمین کردند و در محلات حاشیه خیابان کمربندی، دوهزار و آیتالله غفاری شروع به ساختوساز کردند. سازههایی که از هیچ ساختار مهندسی پیروی نمیکردند، خانههایی با ابعاد مختلف و کوچههایی پدید آورد که بعضا رفت و آمد دو نفر را به سختی میسر میکند. دولت نیز در آن سالها مجبور به خدماتدهی به آنها بود.
موج بعدی مهاجرت در سالهای پس از جنگ تحمیلی و دوران سازندگی رخ داد. بندرعباس به عنوان بندرگاه اول ایران به دور از حملات دشمن حالا با اتصال راهآهن به تمام کشور خدماترسانی میکرد و همین امر موجب حضور گسترده طیفهای مهاجر شد. این بار در بین مهاجران، کردها، عراقیهای راندهشده و بهخصوص مهاجران افغان نیز دیده میشدند. این افراد اغلب در اسکلهها و شرکتهای خدمات دریایی مشغول بهکار شدند و آرامآرام پایهگذار شهرکهای حاشیه شهر مثل چهچکور و شهرک توحید (شقو) شدند. افرادی اغلب کمدرآمد و فقیر که با آرزوی خانهدارشدن در حواشی شهر بیقاعده و مجوز، شروع به خانهسازی کردند.
موج مهاجران بعدی در شروع جنگ تحمیلی افرادی بودند که عموماً از استان خوزستان وارد بندرعباس شده و در محله ششصددستگاه که از منازل سازمانی دولتی بود سکنی گزیدند. بعدها این محله نیز گسترش یافت. جمعیت بندرعباس طی فقط 15 سال 15 برابر شده بود و گویی مسئولان شهری از این پیشرفت سریع جا ماندند.
هماکنون حدود ۱۲محله که ۳۰ درصد جمعیت شهر را در خود جای دادهاند، جزو محلات حاشیهنشین و فرسوده بندرعباس محسوب میشوند. سکونتگاههای غیر رسمی در محله دوهزار گسترش یافت و ابعاد پیچیدهای از معضلات اجتماعی با گسترش حاشیهنشینی آغاز شد. مشکلات رو به افزایش حاشیهنشینی پدیده قابل تأملی است که شاید قصور آن را نمیتوان متوجه فرد یا سازمانی خاص دانست. وضع اجتماعی نامناسب ساکنان مناطق حاشیهای و فقیرنشین مانند پایین بودن سطح تحصیلات، نبود امکانات تفریحی و سرگرمکننده، داشتن مسکنهای غیرمتعارف، وجود محیط غیربهداشتی و جمعیت زیاد در خانوار، این شهر بزرگ بندری را آبستن آسیبهای اجتماعی فراوانی کرده است.
معضلی به نام حاشیهنشینی
در همینه زمینه :