تلاش برای دستبرد 22 هزار دلاری به بانک با بمب قلابی
« اگر هرچه زودتر 22هزار دلار به من ندهید، بمبی را که همراه دارم منفجر میکنم.» زن میانسال این را گفت و بستهای را که دستش بود روی میز رئیس بانک گذاشت. تهدیدهایش جدی بهنظر میرسید. به همین دلیل کارمندان و مشتریان بانک که ترسیده بودند فرار کردند، اما چند دقیقه بعد با حضور پلیس معلوم شد بستهای که شبیه بمب بود پر از سنگ است.
به گزارش همشهری، ساعت 10:40دیروز به مأموران کلانتری 123نیاوران خبر رسید زنی میانسال با در دست داشتن یک بمب وارد بانکی در چهارراه نیاوران شده که شعبه ارزی است و تهدید کرده بمب را منفجر میکند. گویا او از رئیس بانک 22هزار دلار خواسته بود و کلت و نارنجک نیز به همراه داشت. دقایقی بعد وقتی نخستین گروه از مأموران همراه با سرکلانتر یکم به محل حادثه رسیدند همه کارمندان و مشتریان بانک از آنجا خارج شده بودند. با اینکه ازدحام زیادی مقابل بانک شده بود اما اوضاع تحت کنترل مأموران پلیس بود. زن میانسال به تنهایی داخل بانک بود و به تهدیدهایش ادامه میداد. در این شرایط سرکلانتر منطقه او را به آرامش دعوت کرد و وارد بانک شد تا با او گفتوگو کند. این در حالی بود که مأموران تیم چک و خنثیسازی بمب نیز خود را به محل حادثه رسانده بودند. درست در همین لحظات وقتی سرکلانتر وارد بانک شد زن میانسال که تا آن لحظه در اجرای نقشهاش مصمم بهنظر میرسید تغییر لحن داد و گفت بستهای که همراه دارد بمب نیست و چون به پول نیاز داشته دست به چنین کاری زده است. در این شرایط مأموران وارد عمل شدند و زن میانسال را دستگیر کردند، اما هنوز معلوم نبود بستهای که در بانک وجود دارد بمب است یا نه. در چنین شرایطی مأموران تیم چک و خنثیسازی به بررسی بسته پرداختند. با وجود اینکه این بسته چراغ چشمکزن و ریموت داشت و با چسب پهن بستهبندی شده بود اما بررسیهای دقیقتر نشان داد که بمبی در کار نیست و داخل آن پر از سنگ است. سردار کیوان ظهیری، رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ در اینباره گفت: در بازرسی از متهم یک نارنجک و کلت قلابی نیز کشف شد و وی برای انجام تحقیقات تکمیلی به پلیس امنیت تحویل داده شد.
نیاز مالی داشتم
زن میانسال میگوید زندگی سختی دارد و برای فرار از شرایطی که دارد تصمیم به سرقت از بانک گرفته بود.
از شرایطی که باعث شد نقشه دستبرد به بانک را بکشی صحبت کن.
من 52سال دارم. چند سال قبل لیسانس علوم اجتماعی گرفتم و ازدواج کردم اما شوهرم سال 79من و فرزندم را رها کرد و رفت. از آن به بعد شرایط سختی را پشت سر گذاشتم و دیگر طاقت نیاوردم و دست به این کار زدم.
شما از رئیس بانک 22 هزار دلار خواسته بودی. چرا ؟
میخواستم با این پول به خارج از کشور بروم و زندگی تازهای را شروع کنم.
چطور شد که چنین نقشهای کشیدی؟
از چند روز قبل به این کار فکر کرده بودم. میدانستم اگر به بانک بروم و وانمود کنم که یک بمب همراه دارم کارمندان بانک میترسند و ممکن است بتوانم این پول را بهدست بیاورم. به همین دلیل وسایل مورد نیاز را تهیه کردم.
آنطور که مأموران میگویند بمب قلابی که همراهت بود شباهت زیادی به بمبهای واقعی دارد. آن را چطور ساختی؟
یک کارتن را پر از سنگ کردم و روی آن با باتری یک چراغ چشمکزن نصب کردم و دورش را چسب زدم. یک نارنجک و کلت قلابی هم خریدم و به بانک آمدم.
آنطور که تحقیقات نشان میدهد قبل از این بانک قصد داشتی به چند بانک دیگر هم بروی. در اینباره توضیح بده.
از خانه با مترو به فرمانیه رفتم. وقتی از مترو پیاده شدم به 5، 6بانک دیگر رفتم و رئیسهای شعبه را زیرنظر گرفتم اما بهنظرم رسید همهشان افراد قوی هستند. اما وقتی به این بانک آمدم بهنظرم رسید میتوانم رئیس این شعبه را بترسانم و با تهدید از آنجا سرقت کنم. این بود که وارد بانک شدم.
فکرش را میکردی که نقشهات با شکست مواجه شود و دستگیر شوی؟
نمیدانم. فکر میکردم همهچیز خوب پیش میرود و میتوانم پول مورد نیازم برای سفر به خارج از کشور را از این راه بهدست بیاورم اما خیلی زودتر از آن چیزی که فکر میکردم مأموران پلیس رسیدند. من هم وقتی دیدم کار تمام است راستش را گفتم که بمبی در کار نیست و خودم را تسلیم کردم.