گفتوگو با یکی از هنرمندان پروژههای زیباسازی تهران
دیوارهای شهر، بوم نقاشی من است
مهدی بادیهپیما: نمیخواهم با نقاشی فقط یک چیز زائد دیگر به زوائد شهر اضافه کنم
شبنم سیدمجیدی
اخیرا اگر از حوالی خیابان انقلاب گذشته باشید، حتماً تصویر آن پسرک را دیدهاید که انگار خیابان، تختخواب اوست و وسط همه شلوغیهای انقلاب و رفتوآمد آدمها دراز کشیده و درحالیکه پاهایش را به دیوار تکیه داده، کتاب میخواند. چه آرامشی دارد. پسرک کتابخوان خیابان انقلاب یکی از تصاویری است که سازمان زیباسازی شهرداری تهران برای بهار98 بهمنظور رنگآمیزی شهر از آنها استفاده کرده است. هنرمندان مختلف برای شرکت در این پروژه به فراخوان شهرداری آری گفتند و آثار خلاقانه خود را به رویداد سالانه «بهارستان» ارائه کردند. طرحهای منتخب روی دیوارهای شهر جان گرفت. مهدی بادیهپیما همان کسی است که طرح پسرک کتابخوانش برای خیابان انقلاب انتخاب شد و قبل از سال نو آن را اجرا کرد. خودش میگوید برایم مهم بود که نقاشیام با محیط دانشگاهی خیابان انقلاب سازگار باشد.
پهلوانهای زیر پل کالج
مهدی بادیهپیما متولد سال1361 در قطبآباد شهرستان جهرم در استان فارس است. همزمان با تحصیل در رشته نقاشی دانشگاه شاهد بهطور حرفهای از سال79 کار تصویرسازی را دنبال کرد. به واسطه یکی از دوستانش از 3سال پیش متوجه فراخوان شهرداری تهران برای زیباسازی شهر شد و با ارائه نخستین ایدهاش، توجهها را بهخود جلب کرد؛ همان ایدهای که بعد از اجرا خیلی معروف و محبوب شد؛ پهلوانهای زیر پل کالج؛ پهلوانهایی که زیر پل ایستاده یا نشستهاند و انگار به جای پایهها، پل را روی سر نگه داشتهاند.
او میگوید: قبل از آن، کارهای دیگری روی دیوار مدارس و... انجام داده بودم اما این نخستین اثرم در همکاری با شهرداری بود که در حقیقت معروفترین آنها نیز بهشمار میآید که بازتاب زیادی در جامعه داشت. این هنرمند نقاش ادامه میدهد: در آن زمان یک ایده کلی داشتم و دلم میخواست با پایههای پل یک کار خلاقانه انجام دهم. اول میخواستم یکسری فیگور بکشم که پایههای پل را نگه دارند اما بعد فکر کردم بهتر است از پهلوانهای ایرانی استفاده کنم. نمیخواستم پهلوانهایی با چهره خشن و لباس رزم مثل رستم و سهراب بکشم. آنها را با چهرههای مهربان و لباسهای شاداب زورخانهای کشیدم.
هنر برای مردم
این گرافیست درباره اینکه چرا تصمیم گرفته هنر خود را روی دیوارهای شهر پیاده کند، میگوید: هنر شهری، هنری است که بدنه جامعه آن را میبیند. دوست داشتم این نوع هنر را تجربه کنم. عامه مردم وقت خود را برای رفتن به نمایشگاههای نقاشی نمیگذارند، اما روی دیوارهای شهر آن را میبینند. دیگر اینکه روی دیوار، محدودیت جا وجود ندارد. جای بروز خلاقیت و بازی با ایدهها فراهم است.
بادیهپیما با اشاره به اینکه با نقاشی دیواری، حال و هوای مردم شهر عوض میشود، بیان میکند: یادم میآید وقتی پهلوانها را میکشیدم، یک روز یک تاکسی کنار پل ایستاد. رانندهاش آمد جلو و دست مرا بوسید و خیلی تشکر کرد. میگفت هر روز از زیر این پل رد میشد و جز سیاهی و کثیفی چیزی نمیدید. اما حالا چند روز است که این تصاویر را میبیند و حالش خوب میشود.
هنرمند نقاش شهر میگوید: این واکنشها بسیار ارزشمند است. میبینم مردم کنار تصویر پسرک کتابخوان هم میایستند و با آن عکس میگیرند. یک کار دیگر هم در خیابان امامخمینی(ره) دارم که هزار متر دیوار را با طرحهای اسلیمی و هنر ایرانی نقاشی کردهام. آن هم میان مردم بازخورد خوبی داشت.
شهر را متشنج نکنیم
او که تعدادی کار نقشبرجسته نیز در ایستگاههای اتوبوس انجام داده است، بیان میکند: شهر ما به اندازه کافی شلوغ است. همه نوع آلودگی صوتی و تصویری و ازدحام جمعیت، این شهر را متشنج میکند. من وظیفه خود میدانم بخشی از این شلوغیها را کم کنم و حس شادابی را به شهر بیاورم؛ یک موقع به واسطه رنگ است یک موقع به واسطه ارائه آثار حجمی. بادیهپیما اعتقاد دارد که بعضی کارهای ارائهشده در شهر، بیشتر فضا را متشنج میکنند. او میگوید: دغدغهام آوردن آرامش به شهر است. نمیخواهم فقط یک چیز زائد دیگر به زوائد شهر اضافه کنم. گاهی وقتها در خیابانها راه میروم و بعضی نقاشیها و کارهای هنری دیگر را میبینم که وجودشان ضرورتی نداشته است. باید کارهای خیلی خاص و چشمگیر در شهر ارائه شود. نباید فکر کنیم همین که رنگ و طرحی زده شود، کافی است.
او ادامه میدهد: سیستم شهرداری در اجرای طراحیها و نقاشیها بر مبنای فراخوان و بعد داوری و انتخاب از میان آثار ارائه شده است؛ یعنی مجبورند از میان طرحهایی که آمدهاند، انتخاب کنند. این در حالی است که همه افراد شرکتکننده لزوماً دغدغه رنگآمیزی شهر یا ارائه خلاقیت ندارند. دغدغه مالی هنرمندان اینجا میتواند به ضرر شهر تمام شود.
تهران، شهری با سلایق مختلف است. در طراحی و رنگآمیزی دیوارها و فضاهای شهر باید به ذائقه همه مخاطبان توجه شود. بادیهپیما در اینباره میگوید: تهران آدمهای متنوعی دارد؛ بعضیها فرهیختهاند و بعضیها نه. طرحها باید برای هر قشری قابل فهم باشد. نباید فقط عامهپسند یا صرفاً هنری و خاص باشد. اینها فاکتورهایی است که مسئولان باید برای زیباسازی بهکار گیرند. همچنین آدمها را جزو محیط ببینند. نباید در انتخاب طرحها فقط به خیابان، دیوار و پیادهرو توجه کنند. محیط شامل افراد نیز میشود و باید جنبههای مختلف شهر را درنظر گرفت تا در نهایت طرحی مناسب ارائه کرد.