دیپلماسی نوروز
بهرام امیراحمدیان/ کارشناس اوراسیا
نوروز بخشی از فرهنگ مشترک ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران محسوب میشود. این آیین علاوه بر کشور ما، در دیگر کشورهای همجوار در غرب، شرق، شمال و جنوب و کشورهای حوزه تمدن ایرانی از آسیای مرکزی، قفقاز تا آسیای صغیر و خاورمیانه مانند عراق و سوریه و مصر و حتی در بالکان بین علویان آلبانی هم جشن گرفته میشود. بر این اساس، بهعنوان یک عامل مهم در دیپلماسی عمومی بهشمار میرود.
ایران در منطقه پیرامونی خود، قلمرو یا حوزهای به نام «حوزه نوروز» دارد. در تابستان سال1383 کمیسیون ملی یونسکو در ایران و سازمان میراث فرهنگی (پژوهشکده مردمشناسی)، کشورهایی را که در این حوزه قرار دارند دعوت کردند که برای مستندسازی و ثبت جهانی نوروز با یکدیگر همکاری کنند. این کوششها ادامه پیدا کرد، تا اینکه در سال1387(2008) این کشورها موفق شدند نوروز را به ثبت سازمان ملل برسانند و سازمان ملل هم این میراث فرهنگی را در تقویم خود پذیرفت.
افزون بر آن، کمپینی از سوی مردم در شبکههای اجتماعی برای ثبت جهانی نوروز به راه افتاد که در موفقیت آن مؤثر بود. هر 10کشور عضو سازمان اکو نیز در حوزه نوروز هستند و حوزه نوروز در قلمرو جهان اسلام و بخش بزرگ و مهم آن را در بر میگیرد. نوروز در میان معدود عناصری است که میتوانند کشورهای منطقه اکو را از نظر فرهنگی و سیاسی و دیپلماتیک به یکدیگر نزدیک کنند.
نوروز تواناییهای خوبی برای پیوند و همگرایی ملتها دارد، زیرا در متن آیینهای نوروزی، هیچ نمونهای از شرک، بتپرستی، آیینهای غیرالهی و غیرانسانی و نکات منفی وجود ندارد. همهچیز در آنجا خدایی و انسانی و سپاس به درگاه یزدان است؛ جهانی پر از نور، روشنایی، حرکت، برکت و راستی.
نکته دیگر اینکه زبان فارسی نیز میتواند محور وحدت باشد. در مسیر جاده ابریشم از سین کیانگ، آسیای مرکزی (دره فرغانه و سمرقند و بخارا و خیوه و مرو و...) تا مرزهای ایران فرهنگی در قفقاز و آناتولی و بالکان در همه این سرزمینها میتوان آثاری از زبان فارسی و معماری ایرانی و جاینامهای فارسی یافت. بهعنوان مثال، در سینکیانگ به قنات، «کاریز» میگویند که واژهای فارسی است. (هرچند ما خود در ایران از واژه قنات عربی بهره میگیریم) مردان و زنان آنها اسامی شاهنامهای دارند. ما هنوز اسامی فارسی را میتوانیم در این حوزه ببینیم. کلمه «نماز» که فارسی است و ترکیبات آن «دستنماز»، «جانماز» و «نمازگاه» را در همه این زبانها بهکار میبرند. استفاده از نماز «بامداد»، نماز «پسین» و نماز «خفتن» در میان آنها رایج است. در زبانهای ازبکی، قرقیزی، قزاقی، قرهقالپاقی و اویغوری، همه به این اسم نماز را تلفظ میکنند.
ایران در راستای تقویت دیپلماسی عمومی خود بهدنبال وجه اشتراکی است که بتواند کشور ما را به کشورهای دیگر منطقه متصل کند؛ بدون اینکه شائبه، کجفهمی و اختلاف دیدگاه در آن وجود داشته باشد. همه کشورهای منطقه پیرامونی ایران در یک چیز با یکدیگر متحد هستند و آن «نوروز» است. در مزار شریف، نوروز به یک آیین عبادی تبدیل شده است.
در آنجا نوروز جشنی دارد بهنام «میله گلسرخ» که بهمدت 40روز برگزار میشود. (ترانه معروف افغانی «بیا بریم به مزار ملا ممدجان» از اینجا سرچشمه گرفته است) در دوره حکومت طالبان بر افغانستان، مردم حتی نوروز را پنهانی جشن میگرفتند. در دوره حکومت شوروی، نوروز را در جمهوریهای آسیای مرکزی و جمهوری آذربایجان در قفقاز بهعنوان یک آیین مذهبی حذف و برگزاری آن را ممنوع کردند. ناگزیر مردم آن کشورها نیز نوروز را پنهانی جشن میگرفتند. در پاکستان به نوروز «عالمافروز» میگویند و چه صفت زیبایی است.
افغانستان، سینکیانگ چین، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان در آسیای مرکزی و آذربایجان در قفقاز، ترکیه و کردهای ایران، عراق و سوریه، در حوزه نوروز قرار دارند. حتی در دورهای پیش از حکومت حزب بعث در عراق، مردم شیعه نوروز را در کاخ تیسفون (طاق کسری) جشن میگرفتند.هنگامی که صحبت از نوروز است، حوزه نوروز به یک حوزه واحد تبدیل میشود. منهای وجوه افتراقی که وجود دارد، عنصری قدرتمند میتواند مردم را به هم پیوند دهد.
وقتی نوروز در جمهوری آذربایجان که قلمرو فرهنگی آن، فرهنگ آذری است، توسعه پیدا میکند و به آن سوی مرزهای فدراسیون روسیه به جمهوری تاتارستان میرود و در داغستان هم چنین است، چرا نباید آن را توسعه داد و به عنصر دیپلماسی و قدرت نرم تبدیل کرد؟ در داغستان بهویژه در شهر دربند، نوروز را با شکوه جشن میگیرند. اگر ما بخواهیم از این عنصر استفاده کنیم، باید دید تواناییها و ظرفیتهای آن کدامند. نخست؛ در ارتباط فرهنگی، قلبها را به یکدیگر نزدیک میکند، دوم؛ خداشناسی را تقویت میکند و سوم اینکه از لحاظ اقتصادی نیز پیونددهنده این کشورها و تقویتکننده شرایط اقتصادی آنهاست. پرداختن به نوروز بدون شک به جذب گردشگر خارجی منجر خواهد شد.
برپایی مکانهای عمومی برای نمایش آیینهای نوروزی، ازجمله «نوروزگاه» که از سوی سازمان میراث فرهنگی در برخی از نقاط ایران انجام شده میتواند در جذب گردشگر داخلی و خارجی مفید باشد. با وجود این همه عنصر مؤثر در دیپلماسی عمومی و قدرت نرم برای کشور، استفاده از عنوان «جشن بهار» بهجای جشن «نوروز» به بیراهه رفتن است. این جشن، نوروز نام دارد و این شناسه و هویت این آیین است. نامگذاری آن به نام «جشن بهار» هویت آن را میگیرد.
فرهنگ ایرانی جشن فصلی ندارد. ما فصلها را هیچوقت جشن نگرفتهایم. جشن تابستان هم نداریم. بنابراین، بهکار بردن جشن بهار بهجای جشن نوروز، اقدامی برخلاف قدرت دیپلماسی عمومی کشور است. اگر ما در پاسداشت نوروز کمکاری کنیم، رقبای ما این کار را خواهند کرد. این سرزمین ایران است که زادگاه نوروز است؛ برای پاسداری از این میراث گرانبها باید کوشش کرد و یکدل شد.