آرزوی بهاری بودن
رضا رویگری /بازیگر سینما و تلویزیون
با آمدن بهار، طبیعت به توانایی میرسد. ابر و باد و مه و خورشید تلاشی دوباره را برای دمیدن روح حیات در طبیعت آغاز میکنند و درواقع بهار ابتدای مسیر زندگی است؛ یک آغاز و شروع زندگی. برای همین است که ما در نوروز بیش از هر چه و هر که آرزو داریم. درست مثل برزگری که در بهار دانه میکارد تا در تابستان درو کند، ما در نوروز آرزو میکنیم تا در بقیه سال به آن برسیم. هیچوقت سال مثل نوروز آرزوها به زبان نمیآیند و شنیده نمیشوند. اما در این روزهای آخر سال که داریم به روزهای نخست سالی نو نزدیک میشویم چه آرزویی بهتر از خواستهای است که برای همه طلب شود؛ خواستهای که ریشه در موفقیتها و ناکامیهای گذشته داشته باشد تا بتوان آن را بجا و هوشمندانه دانست.
به دلیل همه نکاتی که به آن اشاره کردم، همیشه در آخر سال و در آستانه عید و در روزهای عید، هر وقت خواستهام چیزی بنویسم یا بگویم، بیشتر رنگ و بوی آرزو داشته است.
به یاد ندارم که نوروزی را بدون آرزو سر کنم. نمیدانم همه آرزوهایی که کردم عملی شدند یا نه اما هر چه هست، میدانم هیچ وقت از این کار پشیمان نشدهام. انگار که آرزوهایم بیحاصل نبودهاند.
در روزهای آخر امسال و در آستانه سال جدید از خدا میخواهم ملت عزیز و مهربان ما را یاری کند. مشکلاتشان را حل کند. جوانان را به سر و سامان برساند. ریشه درخت دوستی را در این سرزمین تقویت کند. دلها را خانه محبت سازد. کینه و اندوه و زاری خواری را از ما دور کند. کاری کند که بهار مثل یک خاطره زیبا، مثل عطر یک گل خوشبو، مثل شیرینی یک اتفاق بینظیر همیشه در دلمان جاخوش کند؛ طوری که خودمان و رفتارمان بهاری باشد.