به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
نرگس قویزری/روزنامهنگار
«هر هفته پر است از خبرهای خوش و ناخوشی که منشأ آنها اتفاقها و آدمهایی است که با حرفها، موضعگیریها، تصمیمگیریها و رفتارشان میتوانند روی حال ما تأثیر بگذارند. در این صفحه، از اخبار آدمهایی که خاطرمان را مکدر میکنند میگذریم و نگاهمان به آنهایی است که یا حال خوش میپراکنند یا با حال خوب خودشان ما را خوشحال میکنند. در هر شماره از بین این آدمها و اتفاقات حال خوب کن، 5نفر بهعنوان کاندیدای چهره خوشحال هفته معرفی میشوند و به انتخاب تحریریه، یکی از آنها «چهره خوشحال » هفته خواهد شد.»
کارمان در نشریه تازه را در بهار گذشته با همینها شروع کردیم. با همین حرفها که نه! با همین فکرها. همین که دلمان خواست ما هم سهمی داشته باشیم در حال خوبی که دیگر کیمیاست. شاید روزهای سخت آینده را پیشبینی میکردیم، شاید از سختیهای سال قبلترش هنوز ناراحت بودیم. هرچه که بود خودمان رفتهرفته فهمیدیم چه کار سختی است گشتن و پیدا کردن اتفاقات خوب و چهرههای خوشحال؛ هفتههایی که به سختی به 5کاندیدا میرسیدیم؛ هفتههایی که باید ذرهبین برمیداشتیم و همه تحریریه بسیج میشدیم بین خبرها و اتفاقات تا بلکه نقطهای از امید، از حال خوب پیدا کنیم و برایتان از همان یک نقطه بنویسم. اما شد. ما این کار را کردیم و توانستیم در همه هفتهها به جز دو شماره، حال خوب آدمهای دیگر، حال خوب اتفاقات خوب را به شما برسانیم و برایتان در یک صفحه پررنگ و لعاب کادره کنیم.
من خودم از همه اتفاقات این یک سال دلم فقط همین چند ورق از روزنامه را میخواهد که نگه دارم برای سال آینده. باید بقیه صفحهها بقیه خبرها بقیه روزنامهها را دور بیندازم و به بهار، به سال نو و به آفتاب سلامی دوباره کنم. شاید فردا روز بهتری باشد. بهتر از آن چیزی که در یک صفحه مجله ما جا شود. خدا را چه دیدید؟ راه که بیفتیم همهچیز معلوم میشود.