• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
چهار شنبه 15 اسفند 1397
کد مطلب : 50044
+
-

داستان درختان

منوچهر نیازی از تصویر‌کردن درخت در نقاشی مدرن ایرانی می‌گوید

تجسمی
داستان درختان

زمانی نقاشی بیشتر تقلید طبیعت بود و نقاشان تلاش می‌کردند آنچه را می‌بینند، به بهترین شکل بازآفرینی کنند. هر‌چه گذشت، نقاشان از تقلید صرف طبیعت دست برداشتند و نگاه نقاش به طبیعت، ارزش و اهمیت بیشتری یافت و نقاشان براساس نگاه‌های متفاوتشان به طبیعت از یکدیگر متمایز شدند. با این همه، طبیعت همچنان به‌عنوان دستمایه اصلی بسیاری از هنرمندان باقی مانده است. گاه در کار نقاشان بازتاب بیشتری دارد و گاه بازنمودش کمتر است اما نمی‌توان گفت نقاشی بی‌بهره و الهام از طبیعت می‌تواند کارش را ادامه دهد.
در میان نقاشان امروز ایران 2نقاش با درخت‌هایشان شناخته می‌شوند؛ سهراب سپهری و منوچهر نیازی. 2نقاشی که از قضا مدتی با هم در یک آتلیه کار می‌کردند و تنه‌های درختان دستمایه بسیاری از آثار این دو هنرمند است؛ هرچند نقاشی‌هایشان با یکدیگر فرق دارد. منوچهر نیازی از معدود نقاشان آن نسل است که همچنان نمایشگاه برپا می‌کند و با اینکه 80سالگی را سپری کرده، با انگیزه و انرژی بسیار کار می‌کند. این روزها نمایشگاهی از آثار او در گالری بوم دایر است.

هنوز هم از طبیعت الهام می‌گیرم
پای صحبت‌های نقاش کهنسال ایرانی می‌نشینیم. منوچهر نیازی در گفت‌و‌گو با همشهری از سال‌های دور حکایت می‌کند؛ از سال‌هایی که نقاشان جوان ایرانی سرنوشتی تازه را برای نقاشی رقم می‌زدند. «من هم کارم را از طبیعت‌گرایی آغاز کردم و کارهای نخستینم بازنمایی طبیعت به واقعی‌ترین شکل ممکن بود. البته به‌عبارتی هنوز هم طبیعت‌گرا هستم منتها از دوره‌ای سعی کردم که از بازنمایی صرف طبیعت دست بکشم. ایده‌هایم را برای نقاشی از طبیعت می‌گیرم. من در سال‌های زیادی درخت کشیده‌ام. همین درختانی که ما در اطرافمان می‌بینیم، اما تلاش می‌کنم با ترکیب‌بندی‌های مختلف درختان به فرم‌های گوناگون برسم و آنها را به روی بوم می‌آورم.» 
چنان‌که منوچهر نیازی گفته است، آنچه نقاشی‌های او را متفاوت می‌‌کند، فرم آنهاست؛ تلاش برای رسیدن به ترکیب‌بندی‌های متفاوت و خلق فرم‌های تازه از درختان بود؛ به‌گونه‌ای که تجربه‌ای متفاوت از درخت را پیش چشم بگذارد. توجه به جزئیات یکی از اصلی‌ترین وجوه تمایز چنین نقاشانی است. جزئیات طبیعت در نقاشی امروز بسیار الهام‌بخش نقاشان بوده است. تلاش برای بسط یا تکرار جزئیات و رسیدن به فرم‌های تازه‌ای که حاصل می‌شوند، یکی از اصلی‌ترین ایده‌های نقاشان مدرن است.
«چند وقت پیش داشتم در خیابان راه می‌رفتم، دیدم که پوسته‌های تنه درختی کنار خیابان ریخته است. بافت پوسته‌ها توجهم را جلب کرد. مشغول جمع‌کردن پوسته‌ها شدم. یکی از عابران پرسید که با اینها چه کار می‌خواهی بکنی؟ عابر دیگری جواب داد که کاری به کارش نداشته باشید، دیوانه است. در پاسخ عابر دیگری گفتم که می‌خواهم آنها را دم کنم و دمنوش درست کنم که رهایم کند، بس که محو پوسته‌ها شده بودم. حالا در این نقاشی پوسته‌ها را در کولاژی ترکیب‌بندی کرده و به روی بوم آورده‌ام که می‌توانید تابلویش را در این نمایشگاه ببینید؛ چنان‌که گفتم طبیعت همیشه منشأ الهام است منتها دید هنرمند است که اهمیت دارد.» 

هم طبیعت‌گرا هستم و هم نیستم
نقاشی‌های نیازی روایتی مدرن و دریافتی تازه از طبیعت است که تجربه‌ای متفاوت با نقاشان طبیعت‌گرای سال‌های گذشته پیش چشم می‌گذارد. تجربه نقاشان مدرن ایران در آن سال‌ها بود که سبب شکل‌گیری جریان‌های گوناگون در نقاشی ایران شد. هرکدام از این نقاشان هنر مدرن ایران را گامی به پیش بردند و اگر هنر ایران امروز در عرصه‌های بین‌المللی حرفی برای گفتن دارد، به پشتوانه چنین تجربه‌هایی است.
«شما اگر به تنه‌های درختانی که من در طول این سال‌ها کشیده‌ام نگاه کنید، می‌بینید که هم طبیعت‌گرایی هست و هم نیست. هست از آن رو که به هر حال طبیعت و درخت سوژه اصلی نقاشی است و نیست از آن جهت که از چارچوب بازنمایی صرف و انعکاس طبیعت بیرون آمده است.» 
تا از سهراب چیزی نمی‌پرسیدی، حرفی نمی‌زد
نمی‌شود با منوچهر نیازی حرف زد و درباره دوست و همکار سال‌های دورش سهراب سپهری سخن نگفت. «سهراب مرد بزرگی بود. آدم بسیار حساسی بود. همیشه توی خودش بود و تا از او چیزی نمی‌پرسیدی، حرف نمی‌زد. در دوره‌ای که با هم در یک آتلیه کار می‌کردیم، سهراب یا درگیر شعر بود یا درگیر نقاشی. من و سهراب هر دو از درخت‌ها الهام گرفته‌ایم اما نقاشی‌هایمان با هم فرق دارد. درخت‌‌های سهراب را اگر ببینید، کویر برایتان تداعی می‌شود. من از رنگ استفاده بیشتری کرده‌ام.» 
نیازی در سال‌های دور تجربه گالری‌داری نیز داشته است. گالری نیازی روبه‌روی سینما شهر‌فرنگ قدیم (آزادی فعلی) جایی بوده که نمایشگاه آثار نقاشانی مثل منصوره حسینی و احمد اسفندیاری و بسیاری از هنرمندان دیگر آن سال‌ها آنجا برگزار شده بود. او در سال‌های بازگشت به ایران نیز چند سالی نگارخانه نیازی را دوباره دایر کرد.

آسمان آنجا، آسمان من نبود
منوچهر نیازی مثل بسیاری از نقاشان دیگر سال‌هایی را در خارج از ایران سپری کرده است. او 23سال در آمریکا و استرالیا زندگی کرد و پس از مدتی دوری چند‌سالی است که به ایران برگشته. خودش درباره بازگشتش می‌گوید: «به ایران برگشتم چون آسمان آنجا، آسمان من نبود.» او در طول سال‌های زندگی در خارج از ایران نمایشگاه‌هایی در گالری‌های سیدنی و پاریس و ایالت‌های مختلف آمریکا برگزار کرده است. «آنجا که بودم دوست داشتم بیشتر از برگزاری نمایشگاه در گالری‌ها در اکسپوها کار کنم. در اکسپوهای هنری با لباس کار حاضر می‌شدم و کار می‌کردم. اینجا هم دوست دارم همین کار را بکنم. کاش فضایی برای برگزاری کارگاه‌ها و نمایشگاه‌های خیابانی فراهم شود. خاطرم هست در سال‌های پیش از انقلاب در بازار هنر پارک لاله چنین فضایی فراهم شده بود. اتفاقات این‌چنینی سبب نزدیکی مردم با هنر می‌شود. نباید نقاشی از مردم فاصله بگیرد. باید مردم را به این شیوه‌ها با هنر آشتی بدهیم و هنر را به آنها یاد بدهیم. خیلی‌ها می‌گویند که دیگران تکنیک ما را می‌بینند و تقلید می‌کنند. اشکالی ندارد. ممکن است خیلی‌ها از تکنیک هنرمند تقلید کنند، اما از روح هنرمند که نمی‌توان تقلید کرد. خلقیات هنرمند که تقلیدشدنی نیست. آنچه هنرمندان را از هم متمایز می‌کند، روح متفاوت آنهاست که در نقاشی و اثر هنری منعکس می‌شود.»
نمایشگاه آثار منوچهر نیازی تا 17 اسفند در گالری بوم برپاست.


موسیقی، پس‌زمینه‌ نقاشی‌های من است

منوچهر نیازی به‌جز نقاشی، تجربه کار موسیقی نیز داشته است. «در سال‌های پیش از انقلاب خواننده اپرا بودم. موسیقی جزء جدایی‌ناپذیر نقاشی من است؛ بتهوون، موتزارت و چایکوفسکی. سمفونی5 بهتوون که شروع می‌شود، کار من فرم خودش را پیدا می‌کند. هارمونی موسیقی به نقاشی فرم می‌دهد. آنقدر در طول این سال‌ها موسیقی کلاسیک گوش کرده‌ام که تجربه نقاشی‌کردن بدون موسیقی برایم دشوار است. موسیقی پس‌زمینه‌ همه نقاشی‌های من بوده است.» 

این خبر را به اشتراک بگذارید