هنر و ادب نرینهسالار
اصغر ضرابی ـ روزنامهنگار پیشکسوت
اغلب آثار هنری و ادبی معاصر، مشحون از صورت تهی از تمثیل و تحلیلهای نظری است. غالب این آثار زمینه و ابزاری به دست نمیدهند تا خواننده بتواند به راز و رمزهای آفرینشهای هنری و ادبی پی ببرد. خوانش و قرائت اشعار و آثار فراوانی که در اوزان ازاحیف عروضی یا در قوالب نیمایی و حتی در بافتار اشعار عاری از وزن و شعر سپید (با تداعی ضرباهنگ و جوهره موسیقایی آنها) بر پایه رشته نقد دیالکتیکی و عملی و مکمل یکدیگر، یعنی نشانهشناسی ادبیات امروز یا به عبارت اصح ادب امروز به کمک هجاها، واژهها و جملات از آنها، وجوه ملموس و روشنی ندارند. شالودهنگری در آفرینشهای هنری - ادبی (باید وجوه ملموس و زیباییهای ادب و هنر امروز را بنمایانند؛ یعنی وجوه نظم متکی بر آفرینش و خواستار نوآوری را پیجو شوند) به صورت کمیاب و نادر درآمده است. همانگونه که در آغاز مطلب اشاره شد، هنر و ادب امروز ما، همانند دیروزهای ما، هنر و ادبی نرینهسالار است. در مجموع یافتههای نو و ناشناخته که باید نمایانگر رمز و رازهای هنر امروز باشند، در التفاف تقلیدها یا سادهگویی و سادهپنداری و سادهگوییهای مبتذل محو شدهاند و در مجموع نگاه به هنر و ادب امروز شکل و شمایلی حسرتزده دارد و فاقد بهرهاندوزی از شگردها و آفرینشهای فنی و نو و زیباییشناختیاند؛ هنر و ادبیاتی که امروز، پردازندگان آن غالبا موعظه میکنند و نمره اخلاق میدهند. نگاهی از سر منطق آموختن به ادبیات کهن از یکسو و ارتباط بیشتر با مبانی هنر در جهان معاصر میتواند هم ادب و هم هنر ما را از این انقیاد به جبر و انفعال نجات دهد و هنرمندان و ادبای این روزگار را با چشماندازهای بدیع و جدید آشنا سازد، به سخن و هنرشان رنگ تازگی بزند و آثارشان را دیدنیتر و شنیدنیتر کند و مهمتر از همه، نگاهی انسانی را جایگزین نگاه از پنجره جنسیت کند.