قفسه
در هنر، «محتوا» انگار بهانه، هدف یا طعمهای است که آگاهی ما را درگیر فرایندهای استحالهبخشی میکند که اساسا ماهیتی فرمی دارند. بر این مبناست که میتوانیم، با وجدان آسوده، از آثار هنریای لذت ببریم که اگر آنها را از نظر «محتوا»، مورد توجه قرار دهیم، ممکن است از نظر اخلاقی برایمان غیرقابل قبول باشد. (این مشکل از همان نوع مسئلهای است که با آثار هنریای دست به گریبانیم که مانند «کمدی الهی»، از منظر عقلانی با آنها احساس فاصله میکنیم). شاهکار دانستن «پیروزی اراده» و «المپیک» رنی ریفنشتال به معنای لاپوشانی کردن تبلیغات نازیستی با مجوز زیباییشناختی نیست. تبلیغ نازیها در این آثار وجود دارد اما چیز دیگری هم در این آثار هست که نفی آن، موجب خسران ما خواهد بود. از آنجا که این دو اثر ریفنشتال پویشهای پیچیده هوش و لطف و زیبایی را در خود به نمایش میگذارند، مقوله تبلیغات و حتی گزارشگری را پشت سر میگذارند. (و از این نظر در میان آثار هنرمندان نازی جایگاه منحصربهفردی دارند). علیه تفسیر-
سوزان سانتاگ- ترجمه: مجید اخگر