بازیقیمت با روح شهروندان
کارشناسان در گفتوگو با همشهری از ضرورت آموزش تابآوری در مقابل تأثیر نوسانات میگویند
زهرا رفیعی/خبرنگار
تأثیر نوسانات اقتصادی بر سلامت روان افراد جامعه انکارناپذیر است. در شرایطی که مسئولان خبر از تورم 36درصدی میدهند، مردم رفتارهای متفاوتی از خود بروز میدهند. این رفتارها بسته به مهارتهای فردی در حل مسئله متفاوت است، اما شکل کلی آن محافظهکارانه خواهد بود. به اعتقاد برخی از کارشناسان تداوم این شرایط میتواند سرمایه اجتماعی را از بین ببرد و به اعتقاد برخی میتوان در این شرایط بر مهارت تابآوری متمرکز شد و اوضاع را بهگونهای دیگر دید.
وحید شریعت، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در گفتوگو با همشهری گفت: شرایط نامطلوب اقتصادی، از بعد روانی استرس زیاد و مهمی به مردم وارد میکند. ما در شرایط عادی در جامعهمان استرس متعددی داریم و استرس شرایط مالی به شرایط قبلی اضافه میشود و اوضاع را خیلی سختتر میکند. بهخصوص که این استرس برای تأمین اقلام معیشتی و اولیه زندگی است. ما میدانیم که انسان در زندگی روزمره مجموعه نیازهایی دارد که در «هرم مزلو» گنجانده میشود. اگر نیازهای اولیه که در پایین هرم قرار دارد تأمین نشود، انسان به نیازهای متعالی که در رأس هرم برای خود شکوفایی و خلاقیت است نمیتواند رسیدگی کند. هرگونه اختلال در پایه این هرم، در برنامهریزی افراد برای زندگی و پیشرفت در آن تأثیر مخرب میگذارد. نکته دیگری که شرایط اقتصادی نامطلوب و ناپایدار میتواند بر افراد تحمیل کند، افزایش احتمالی بیماریهای روانی است. هر زمان که استرس زیاد شود- بهخصوص استرسهای مزمن- بهتدریج میزان فراوانی اکثر اختلالات روانپزشکی هم بیشتر میشود. انواع اضطراب و افسردگی در رأس بیماریهای مزمنی است که امکان شیوع آن بیشتر است.
وی با اشاره به اینکه شرایط اقتصادی نامساعد میتواند تغییر در رفتار ایجاد کند، گفت: استرسها و ناپایداریها میتواند تأثیرات رفتاری برجای بگذارد. ممکن است کسی دچار اختلال روانی خاصی نشود ولی رفتارهایش به سمت محافظهکاری برود یا منفعت فردی را درنظر بگیرد که به ضرر منافع جمع باشد. تخریب روابط، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را از بین میبرد. آسیب دیدن سرمایه اجتماعی و آرامش مردم، ایجاد احساس ناپایداری و به هم ریختگی تبعات درازمدت و جدی در جامعه دارد. خیلی از رفتارهای اجتماعی- فرهنگی ما در این میان آسیب میبیند. رفتارهایی که ناشی از فرهنگ پایین است؛ مثل بیاهمیت بودن آسایش و سلامت روان دیگران امکان بروز پیدا میکند. این دست از تغییرات از این جهت اهمیت دارد که برگرداندن اوضاع و رفتارها به مانند قبل کار سختی است. شرایط اقتصادی که بهطور مداوم نامساعد است، ممکن است رفتاری را که دههها طول کشیده تا ایجاد شود طی چند سال تخریب کند. کما اینکه این اتفاق در سالهای اخیر افتاده است. بخش عمدهای از سرمایه اجتماعی از بین رفته است. از بین رفتن سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی ارتباط مستقیمی با میزان سلامت روان دارد. در نتیجه جامعه در سیکل معیوبی از اختلالات میافتد و اوضاع را نگرانکننده میکند. در این شرایط افراد رفتار خود را کاملا طبیعی تلقی میکنند و از دید خود عاقلانه فرض میکنند و میگویند، حال که همه، سرمایه خود را تبدیل به دلار و زمین میکنند و همه از فرصت پیش آمده به نفع خود استفاده میکنند چرا من نکنم؟
رئیس هیأت مدیره انجمن ارتقای بهداشت روان (ابر) در مورد تفاوتهای استرس گروهی و فردی گفت: در استرس فردی، بیمار در محیط محدود و کوچک خود ممکن است تغییراتی ایجاد کند. استرس گروهی، تأثیر وسیعتری دارد و میتواند تبعات غیرقابل پیشبینی داشته باشد.
مهارتهای فردی میتواند میزان آسیب روانی ناشی از نوسانات اقتصادی را کاهش دهد. افسانه صمدزاده، روانشناس و مدیر مرکز مشاوره دانشگاه آزاد تهران در گفتوگو با همشهری گفت: من نمیتوانم پیشبینی کنم در آینده مردم چه رفتاری از خود نشان میدهند اما مطمئنم آموزش میتواند شرایط را تغییر دهد. همه ما میتوانیم در معرض تنشهای پیشبینیشده و غیرقابل پیشبینی قرار گیریم. واقعهای مثل زلزله استرس غیرقابل پیشبینی به افراد تحمیل میکند. اعلام تورم احتمالی ۳۶ درصد برای سال آینده میتواند بهعنوان یک رویداد تنشزای پیشبینی شده بهحساب بیاید.
وی بهعنوان یک روانشناس برای رویدادهای پیشبینی شده پیشنهاد داد: در این شرایط باید مهارتهایی بهخود اضافه کنیم که کمتر آسیب ببینیم و سلامت روان خود را از دست ندهیم. در برخورد با مسئله استرسزا، بروز واکنشهای فیزیولوژیک کاملا طبیعی است. مثلا ممکن است کسی خشمش را نشان دهد، تلافی کند، دلیلتراشی کند. مکانیسم آدمها با توجه به تفاوتهای فردیشان متفاوت است؛ یعنی فردی ممکن است افسرده و خاموش شود و فرد دیگری پرخاشگری از خود نشان دهد. این مسئله تعمیم پذیر نیست. افرادی وجود دارند که روی شخصیت خود کار کردهاند و مهارتهای مقابلهای را آموزش دیدهاند تا در موقعیتهای تنشزا سلامت روانشان آسیب نبیند. برهم خوردن سلامت روان، هزینههایی مانند بروز بیماریهای روانتنی را در پی دارد.
وی بالا بردن سطح «تابآوری» در افراد را بهعنوان یک مهارت در مواجهه با موقعیتهای تنشزا ذکر کرد و گفت: تابآوری (resiliency) مهارت قابل آموزش همگانی است که برای تمام طول عمر و نهتنها برای شرایط سخت کاربرد دارد. خیلی وقتها دیده شده که افراد به مشکلات موجود با بزرگنمایی دامن میزنند. هجوم افراد برای خرید مرغ، ماشین، سکه و... بزرگنمایی شایعاتی است که منجر به آسیب روانی میشود. هرچقدر که سطح شناخت و آگاهی مردم بالا برود، کمتر به این شایعات تن میدهند. این شایعات است که مردم را دچار بحرانهای روحی میکند. تاب آوری توانایی مقابله با شرایط دشوار و یک پاسخ انعطافپذیر به فشارهای روزانه است. این مهارت همچنین پایداری در برابر آسیبها و شرایط تهدیدکننده و شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامون خود است. تابآوری ظرفیت گذشتن از دشواری پایدار و ترمیم خود است. ما باید تاب و تحمل و سازگاری موفقیتآمیز در مورد مشکلات را داشته باشیم.
وی افزود: درست است که ما نمیتوانیم مشکلات زندگی را پاک کنیم و جلوی رویدادهای تنشزا را بگیریم اما باید حواسمان باشد این مشکلات نمیتواند خود «زندگی» را پاک کند. شناخت و نگاه ما نسبت به موقعیتها میتواند تغییر یابد. تابآوری در برابر مشکلات، توانایی مواجهه سالم با آنها را بیشتر میکند. این سختیها برای همه وجود دارد و همین ویژگی در تحمل آن مؤثر است.
وی در مورد تکنیکهای تابآوری گفت: بازسازی «خطاهای شناختی» نسبت به موقعیت درد نخستین تکنیک تابآوری است. در این روش مهارت مقابلهای به افراد آموزش داده میشود. کوششی که فرد برای حل و فصل شرایط تنشزا برای خود انجام میدهد، مهارت مقابله است. معمولا این مهارت به دو دسته مهارت مسئلهمداری و هیجانمداری تقسیم میشود. افرادی که از مهارت مسئلهمداری استفاده میکنند افسردگی کمتری دارند چون تدابیر و شیوههای مقابلهشان در جهت پیدا کردن راهحلهای گوناگون است. این افراد تمام راهها را به روی خود نمیبندند. در نتیجه فرد به جای تغییر محیط، نگاه یا سطح آرزومندی خود را تغییر میدهد. تغییر در سطح آرزومندی بسیار مؤثر است؛ چراکه برآورده نشدن آرزوها تنش و واکنشهای متعددی در فرد ایجاد میکند. مهارت هیجانمداری را افرادی انتخاب میکنند که میخواهند دچار فرسودگی ناشی از هیجانات نشوند. این افراد به این ضربالمثل ایمان دارند که «زهری که من را نکشد، قویترم میکند.» فرد خود را بهعنوان قربانی ارزیابی نمیکند و متناسب با شرایط فعلی از دیگران تقاضای کمک میکند. در نتیجه هر زمان که ضرورت ایجاب میکند از منابع تخصصی مثل کتاب و مشاوره و... استفاده میکند. این افراد به هیجانات خود آگاهند و احساس ارزشمندی بیشتری نسبت بهخود میکنند. خوشبینتر هستند و رفتارهایشان همراه با احترام میشود. وقتی شبکه حمایتی و عاطفی محکمی داشته باشند، شناخت و نگاهشان نسبت به موقعیت تنشزا را تغییر میدهند.
این عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد گفت: فراموش نکنید که لازمه تغییر، آگاهی دقیق از ویژگیهای مثبت و منفی خود و دیگران است. نگاه ما بهخودمان باید باشد. در تابآوری فرد باید در فرایند مقصریابی توقف فکری ایجاد کند و دست از فرافکنی، کدورت و کینه بردارد؛ مثلا در این شرایط فرد برای توهینی که کرده دلیلتراشی میکند و آن را ناشی از شرایط بد اقتصادی میداند درحالیکه این سودجویی از شرایط موجود است. همه ما موظفیم شرایط امن برای خود و دیگران فراهم کنیم. دامن زدن به مشکلات گردابی است که خودمان را هم به درون خواهد کشید. یکی قشنگی منظره را میبیند و دیگری کثیفی پنجره را؛ این بستگی به نگاهمان دارد.
وی در مورد خودآگاهی هیجانی گفت: وقتی در موقعیتهایی مانند ترس، خشم، کینه و نفرت که برانگیزاننده هیجانات و احساسات ماست، قرار میگیریم ممکن است بهصورت تکانشی عمل کنیم. اگر نسبت به شرایط بروز این احساسات «آگاهی» داشته باشیم بهتر میتوانیم رفتار مناسب و عقلانی از خود نشان دهیم. خودآگاهی هیجانی در کنترل خشم نقش مهمی دارد. فردی که آموزش دیده باشد میتواند به جای تمرکز بر عصبانیت به دلایل بروز آن دقیق شود. تمام این نکات قابل آموزش است و افراد میتوانند این مهارت را بهخود اضافه کنند.