شفافیت؛ قربانیرقابت سیاسی
جلال فیاضی/ فعال رسانه
مسئله «شفافیت» یکی از مسائلی است که سالیان متمادی در افکار عمومی و در سطح جامعه مطرح میشود؛ دلیل طرح و اهمیت این موضوع هم مجموعه اطلاعاتی است که درباره دستاندازیها به بیتالمال یا رانتخواریها و فسادها منتشر میشود. این اطلاعات بهطور مستقیم و غیرمستقیم به کسانی مرتبط میشود که مسئولیتهایی در ارکان مختلف نظام دارند. موضوع سوءاستفاده از جایگاه مسئولیتی توسط افراد یا خانواده و فرزندان آنها، این نگرانی را در جامعه ایجاد کرده است که گسترش فساد، بهطور روزافزون به کاهش اعتماد عمومی منجر شود. با توجه به اینکه اعتماد عمومی بزرگترین سرمایه اجتماعی نظام محسوب میشود، طبیعی است که کاهش و افول آن میتواند به کارآمدی نظام و پیشبرد اهداف آن آسیب بزند.
ازاینرو، یکی از بهترین شیوههای مقابله با فساد و سوءاستفاده از قدرت، موضوع شفافیت است؛ بهنحوی که هم ثروت و امکانات مقامات مسئول و افراد وابسته به آنها و هم فعالیت اقتصادی آنها باید قابل دسترسی و ارزیابی برای جامعه باشد. در موقعیتی که اطلاعات شفاف وجود ندارد، مردم نسبت به ثروت مسئولان و وابستگان آنها ابهام دارند. در این وضعیت بهطور طبیعی میتواند بزرگنمایی یا کوچکنمایی اتفاق بیفتد. برخی میتوانند با تظاهر خود را انسانهایی زاهد و غیروابسته به مسائل دنیوی نشان دهند، درحالیکه ممکن است در واقعیت، دسترسی آنها به امکانات مادی بسیار بالاتر از آنچه تظاهر میشود، باشد. از طرف دیگر، ممکن است درباره امکانات و داراییهای مقامات و مسئولان بزرگنمایی شود. در هر دو صورت، فقدان و ابهام اطلاعات برای جامعه مضر است و بهترین راه شفافسازی اطلاعات است.
اگر مسئولان و مقامات تن به یک سامانه شفافیت بدهند، با توجه به امکانات و فناوریهای نوین امروزی، مسئله شفافیت، امر دشواری نیست. اما یکی از دلایلی که روند شفافیت را طی سالهای مختلف با مانع مواجه کرده است، ساختار رقابت سیاسی در کشور است؛ ساختار رقابت سیاسی در کشور ما، بهجای اینکه مبتنی بر احزاب باشد، یک ساختار مبتنی بر افراد و باندها است. احزاب سیاسی در ادبیات سیاسی جهان یک تعریف کاملا مشخصی دارند که بهواسطه آن میتوانیم مدعی شویم که امروز هیچ حزب سیاسی بالغ فراگیر قابل توجهی در کشور وجود ندارد. آنچه در کشور ما وجود دارد تشکلها و گروههای کوچکی هستند که بیشتر آنها بهصورت باندی اداره میشوند. تفاوت ویژه بین باندها و احزاب سیاسی در تعریف واقعی آنها این است که احزاب سیاسی در رقابت سیاسی، براساس منافع ملی و مصالح ملی عمل میکنند، اما باندها و گروههای سیاسی براساس منافع گروهی، باندی و شخصی عمل میکنند. وقتی که منافع باندی و شخصی جایگزین منافع ملی میشود بهطور طبیعی نخستین گام در چنین رقابتی، پنهانکاری است. پنهانکاری هم ضدشفافیت است. به همین دلیل ما شاهد هستیم در هر مقطعی که بیشتر سخن از شفافیت بهوجود آمده است، به بهانهها و شیوههای مختلف با آن مخالفت شده است.
بنابراین همه ارکان و دستگاههای نظام اعم از دولت و مجلس و سایر دستگاهها میتوانند با انجام تکالیفی، زمینههای شفافیت را در فعالیت اقتصادی مقامات و وابستگان آنها فراهم کنند. شرط لازم آن، این است که خود آنها آلوده به مسائل و سوءاستفادههای اقتصادی و ثروتهای بادآورده نباشند.
نمایندگان مجلس میتوانند در رابطه با بودجه 98 مکانیسم مناسبی را برای شفافسازی بهکار بگیرند. در این میان، نهادهای عمومی مانند شهرداریها با توجه به اینکه ساختار مالی آنها در اختیار خود آنهاست، با تصویب، طراحی و ایجاد ساختارهای شفاف توسط شوراهای اسلامی، میتوانند پیشگام باشند. موفقیت این اقدامات منوط بر آن است که در برابر فشارها و سنگاندازیهای اشخاص، گروهها و باندهایی که منافع آنها در مسیر شفافسازی بهخطر میافتد، بایستند و مقاومت کنند. بههرحال در شرایط کنونی که بخش زیادی از اعتماد عمومی بهدلیل فساد اقتصادی و سوءاستفادههایی از قدرت و بیتالمال خدشهدار شده است، ایجاد سامانههای شفافسازی یکی از ضرورتهای جدی جامعه است. برای بازسازی اعتماد عمومی همه قوا، دستگاهها و نهادهای عمومی باید سرعت خود را برای شفافیت در جامعه بالاتر ببرند.