کمیسیون مقام زن؛ قربانی بدعت سیاسی آمریکا
محمدمهدی ایمانیپور؛ رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
تصویب قطعنامه غیرقانونی لغو عضویت جمهوریاسلامی ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد نهتنها نقطه آشکارساز بازی دوگانه غرب در عرصه حقوقبشر و تفسیر وارونه منشور ملل متحد محسوب میشود، بلکه حکایت از استمرار نگاه ابزاری آمریکا و متحدانش نسبت به نهادهای بینالمللی دارد. بهنظر میرسد مقامهای دولت جو بایدن در آمریکا تصمیم گرفتهاند انتقام خود از شکست اغتشاشات در ایران را از طریق یکی از کمیسیونهای تخصصی سازمان ملل متحد، یعنی کمیسیون مقام زن بگیرند. فارغ از اینکه اصل رایگیری درخصوص اخراج یک عضو در این چارچوب مخدوش و مقدمات و نتایج حقوقی آن نیز کاملا زیرسؤال است، باید این سؤال مهم را از مدعیان حمایت از حقوق زنان در غرب پرسید که چرا هیچگاه سازمانهای بینالمللی به محلی برای طرح بحث و حتی صدور بیانیهای ساده درقبال جنایات نظاممند و مستمر سیستماتیک و نژادی در آمریکا و اتحادیه اروپا تبدیل نشدهاست؟!
البته عدمراهیابی پروندههایی مانند نسلکشی 8ساله سعودیها در یمن، نقض حقوق زنان فلسطین و کشتار و آزار مسلمانان در میانمار به کمیسیونهای تخصصی سازمان ملل متحد، مرهون ساختار نامتوازن و ناعادلانه حقوقی این نهاد است؛ موضوعی که بارها از سوی جمهوریاسلامی ایران و کشورهای مستقل به آن تأکید شدهاست.
تصویب قطعنامه ضدایرانی اخیر بیش از آنکه ناکارآمدی حقوقی سازمان ملل متحد را نشان دهد، موید نسبت مستقیمی است که میان «فمینیسم نو» و «منافع سیاسی آمریکا» وجود دارد. پرواضح است که استیفای حقوق زنان ایران، بهانهای برای تحریم بیشتر مردم است و کمیسیونهای تخصصی سازمان ملل، محلل این تحریمهاست.
پساز پایان جنگ جهانی دوم، بازیگران غربی بارها از کلیدواژه «حقوق بشر» به مثابه ابزاری برای «نقض حقوق بشر» استفاده کردند. در سال2001میلادی، جورج واکر بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا با خلق دکترین خودساختهای با عنوان «مبارزه با محور شرارت»، حمله به افغانستان و متعاقبا اشغال عراق را کلید زد که نتایج خسارتبار آن ازجمله کشتار و آوارگی میلیونها انسان بیگناه را تا به امروز دراین دوکشور شاهد هستیم.
در بسیاری از موارد، آمریکا و متحدانش به بهانه آنچه «مداخله بشردوستانه» میخوانند، غیرنظامیان را به خاک و خون کشیده و درمقابل، تروریستهایی که با هدف نابودی انسانها رهسپار آن مناطق شدهاند را موردحفاظت قرارمیدهند. یکدهه حمایت آمریکا و همپیمانان آن از داعش و تروریستهای تکفیری در منطقه غرب آسیا بیانگر همین حقیقت است.
اکنون، غرب تصمیم گرفته است با اسم رمز «حمایت از حقوق زنان» به جنگ «حقوق زنان ایران» بیاید. کیست که نداند لغو عضویت ایران، کمکی به زنان ایرانی نمیکند؟! و این اقدام، بهانهای برای افزایش فشار به ایران است. در ابتدای قرن بیستویکم
باردیگر شاهد بازی هدفمند غرب با مفاهیم و مصادیق هستیم.
در اینجا «مفاهیم» صرفا حکم پوسته و قالبی را دارند که «مصادیق مدنظر غرب» را توجیه کنند. در اینجا «زیباترین مفاهیم» درخدمت «بدترین مصادیق» درمیآید و محصول آن چیزی جز نقض سیستماتیک حقوق زنان نیست. در چنین هرم ساختگی و وارونهای، آمریکا بهجای آنکه درقبال افزایش خشونتهای جنسی علیه زنان خود، نقض حقوق زنان مهاجر و رنگینپوست و عدمرعایت عدالت جنسیتی، پاسخگوی افکارعمومی باشد، در مقام یک مدعی به بانی صدور یک قطعنامه کاملا غیرقانونی علیه ایران مبدل میشود. تأسفبارتر اینکه چنین واقعهای در بستری به نام سازمان ملل متحد رخ میدهد.
بدیهی است زنان و دختران ایرانزمین فارغ از اینکه جمهوریاسلامی ایران عضو این کمیسیون باشد یا نباشد، به حضور خود در عرصههای بینالمللی در قالبهای مختلف ادامه خواهند داد. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در چارچوب وظایف ذاتی خود آمادگی خواهد داشت که از حضور هدفمند زنان فرهیخته ایرانی در عرصههای فرهنگی- بینالمللی بهمنظور روایتگری مؤثر و واقعی از ایران اسلامی کمک کند.