در بازارهای معروف تلفن همراه چه میگذرد؟
اینجا همه ناراضیاند
همهچیز در بازار موبایل بههم ریخته است و خیلی از مغازهها از رونق افتادهاند
مائده امینی
تعداد ما خیلی کمتر از این حرفهاست. اصولا تجربه نشان داده که بدشانسی در حجمهای بزرگ و تعداد کم توزیع میشود. من یکی از همان برگزیدههای نادری بودم که تلفن همراه چند میلیونیام در روزگار دلار 18هزار تومانی در تشت آب افتاد. وقتی دلار 18هزار تومان باشد و گوشیات در تشت آب بیفتد و بردش بسوزد، اول سراغ سایتهای فروش اینترنتی گوشی میروی. وقتی قیمتهای نجومی بدون قاعده و قانون کلافهات کرد، شال و کلاه میکنی. خب، کجا بهتر از جمهوری که پاساژهای بزرگ فروش موبایل که در چند قدمی یکدیگر تاسیس شدهاند.
البته شما مثل من به امید قیمتهای پایینتر شال و کلاه نکنید. بازار موبایل در این پاساژهای رنگارنگ هم آشفتگیهای خاص خودش را دارد. قیمتها در آنی جا به جا میشوند و فروشندهها هرکدام قصه پرغصه خودشان را دارند. گوشیهایی که کمتر از یک سال قبل پشت ویترین مغازهها 3میلیون تومان اتیکت خورده بودند حالا به 10میلیون تومان رسیدهاند و صاحبان مغازهها میگویند سودشان کمتر شده است.
چارسو؛ پاساژ گوناگونی قیمت و اعتراض
همان ابتدای کار، پاساژ چهارسو را حسابی بالا پایین کردهام. از آن روزی که دلار به 18هزار تومان رسید تا امروز که در مرز 11هزار تومان تقریبا آرام گرفته است، قیمتهای گوشی تقریبا تغییر نکرده. فقط روزبهروز گوشیهای موجود در بازار کم و کمتر میشوند و تو مجبوری میلیونها تومان برای گوشیای که شاید حتی رنگش هم رنگ مورد علاقهات نباشد، هزینه کنی. فروشندگان پاساژ چارسو که هرکدام برای خودشان قیمت منحصر بهفردی دارند، تنها فروشندگانی بودند که چندماه پیش دست به اعتراض زدند. اوایل تیرماه سال97 چارسونشینان مغازههایشان را بستند و گفتند دیگر حاضر نیستند در این شرایط کار کنند؛ اعتصابی که با دخالت مأموران نیروی انتظامی و حضور محمدجواد آذریجهرمی- وزیر ارتباطات- ختم بهخیر شد.
فروشندگان این پاساژ تازهساز میگویند که واردکنندههای بزرگ توسط دستگاههای قضایی دستگیر شدهاند و جنس در بازار کم است. یکی از این فروشندهها که آیفون8 خود را 10میلیون تومان قیمت گذاشته، میگوید: خانم من همین یک عدد آیفون8 برایم باقی مانده. چطور میتوانم ویترین خالی مغازهام را پر کنم؟ مجبورم به گرانترین نرخ بگذارم که حداقل دلم نسوزد. قبلا میتوانستیم روی واردات مسافری حساب کنیم. اصلا قاچاق میآوردیم و میفروختیم، الان طرح رجیستری از یک سو و دلار 12هزار تومانی از سوی دیگر، پدر ما را درآورده.
فروشنده دیگری که چند گوشی سامسونگ 10 تا 13میلیون تومانی پشت ویترین چیده، توضیح میدهد: گوشیها گارانتی به گارانتی فرق میکند. اگر گوشی با گارانتی معتبر بخواهی سامسونگ و اپل و هوآوی ندارد. باید هزینه کنی! گارانتیهای دست و پا شکسته شرکتهای ایرانی در این پاساژ، مقوله بسیار مهمی بهنظر میرسد.
نزدیک ظهر است و پاساژ حسابی شلوغ شده اما صاحبان واحدهای چارسو میگویند شلوغیهای چارسو الکی است. کمتر کسی واقعا برای خرید میآید و این بازار، بازار شب عید نیست.
رخوت بازار موبایل ایران
بازار موبایل ایران، حال و هوای متفاوتتری دارد. ساعت نزدیک 12 است اما بعضی مغازهها هنوز بستهاند و شروع بهکار نکردهاند. رخوت بازار موبایل، دامنگیر مشتریها هم شده است. حالا دیگر گوشیهایی که ماهها در توقیف گمرک و دستگاههای قضایی بودند مدتی است که آزاد و به بازار روانه شدهاند. یکی از فروشندگان بازار موبایل ایران که حسابی دل پری دارد، میگوید: مسئولان گویا نمیدانند ماههاست بازار تشنه موبایل است. واردات سخت شده و دلار در بازار آزاد 3برابر شده. بعد از این همه مدت یک مشت گوشی را وارد بازار کردهاند و دم از تنظیم بازار میزنند.
اگرچه بازار موبایل ایران بیحاشیهتر از پاساژ چارسو و علاءالدین است و انگار فروشندگان این پاساژ عادت کردهاند سرشان بهکار خودشان باشد، اما این چیزی از اعتراض کسبه کم نکرده است. یکی از آنها شرایط کنونی در بازار موبایل ایران را اینگونه توصیف میکند: امروز را ول کنید. ما هرچه که بخواهیم فردا بخریم باید گرانتر بخریم و جای آن بگذاریم. البته اگر هنر پیدا کردن جنس را در این بلبشو داشته باشیم. اجاره مغازه در این پاساژ خیلی بالاست. ما تمام ماه درگیر جور کردن اجارهمان هستیم. او به یکی از مغازههای بسته اشاره کرده و میگوید: این آقا که الان بسته و رفته، بدهی دارد. مستأجر است. جنس را وارد کرده و بعد با دلار 8هزار تومان فروخته حالا که باید باقی پول کالا را به دبی بفرستند، دلار 11هزار تومان است. جالب اینجاست که مردم انتظار دارند با کاهش قیمت دلار، قیمت موبایل هم سریع ارزان شود.
مسروقهفروشی در روز روشن
علاءالدین از آن پاساژهایی است که همیشه از سر زدن به آن فراریام. کمترین علتش هم بوی سیگار مداومی است که در راهروهای تاریک این مجتمع تجاری قدیمی پیچیده است. هر موبایلی که بخواهید اینجا ارزانتر از نرخ بازارهای دیگر پیدا میکنید. بعضی فروشندگان در این پاساژ نه به گارانتی اعتقاد دارند و نه تضمینی پای گوشیها میدهند.
سالهاست جلوی پاساژ، جمعیت عجیبی لملمه میزند. حکایت دیروز و امروز نیست. گوشیهای مسروقه در رنگها و مدلهای مختلف روی میزهای کوچکی چیده شدهاند؛ گوشیهایی که بعضیشان از یک دوم قیمت بازار هم پایینتر به فروش میرسند؛ پاساژ قدیمی علاءالدین که فروشندگان آن، همه دل پری از صاحب پاساژ دارند و انگار میخواهند دق و دلی او را سر مشتریها خالی کنند.
آنها سرقفلینشینانی هستند که با ترس و لرز میگویند صاحب پاساژ در میزان فروش آنها هم دخالت دارد. فروشنده یکی از واحدهای زیرپله علاءالدین، گوشی 6میلیون تومانی را 5میلیون تومان قیمت گذاشته اما تا در جعبه را باز میکند میگوید: فیلتر شکن، آنتی ویروس و... بریزم؟ اگر بگویی نه فایدهای ندارد. او برنامههایی که صلاح میبیند را برای تو خواهد ریخت و حقالزحمه این لطف تحمیلی را هم با تو حساب خواهد کرد.
در این میان البته کم نیستند مغازهدارانی که نه اصراری به نصب برنامه دارند و نه قیمتهای نجومی روی جنسهایشان گذاشتهاند. اگر خوب بگردید آنها را هم پیدا خواهید کرد.