سنندج« شهر شاد» می شود
شهرداری سنندج و دستگاههای فرهنگی مانند حوزه هنری برای ایجاد شهر شاد برنامه دارند
محمدتوفیق مشیرپناهی| سنندج- خبرنگار:
کُردها به روایت تاریخی و نشانهها و رنگهایی در لباس محلی، جشنها و آیینهای بیشمار مردمی شاد بودهاند. اکنون شهرهایی مانند سنندج وسیع شدهاند و زندگی در لابهلای ماشینها و ساختمانهای بلندمرتبه، سیمایی غمزده دارد. شهرداری سنندج برای ایجاد «شهر شاد» برنامه دارد. همچنین دستگاههای فرهنگی مانند حوزه هنری نیز برای داشتن جامعهای شادابتلاش میکنند.
تبدیل شهر به فرصتی برای شادی مردم
رئیس کمیسیون فرهنگی- اجتماعی شورای شهر سنندج با بیان اینکه ما باید در سال شاهد جشنهایی باشیم که موجب افزایش شور و نشاط در شهروندان میشود، میگوید: مدیریت شهری سعی میکند همراه با مردم و خانوادهها، شهر را به فضایی تبدیل کند که جشنها از خانهها به درون خانواده بزرگتر شهری یعنی سنندج کشیده شود و سعی داریم کاری کنیم که شهر به فرصتی برای شادی مردم تبدیل شود.
«یوسف اسدی» میافزاید: شهرداری به عنوان یکی از وظایف خود تلاش دارد شهر را به عنوان یک مقصد گردشگری معرفی کند. با اجرایی شدن این روند شاهد رونق اقتصادی نیز در شهر خواهیم بود.
وی ادامه میدهد: به همین منظور باید نمایشگاهها، هتلها، غذاخوریها و فضاهای عمومی را ایجاد کنیم که به جمع شدن مردم کمک میکند. این یک هدف مهم برای شهرداری است و در قبال آن شادسازی شهر نیز رونق میگیرد و در کنار آن درآمدزایی نیز برای شهرداریایجاد میشود.
ظرفیت بالای برگزاری جشنها در سنندج
رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی کردستان میگوید: سنندج ظرفیت بالایی برای برگزاری جشنها و برنامههای مختلف فرهنگی- هنری دارد. وجود آرا و سلیقههای مختلف در شهر سنندج موجب میشود این مرکز استان فرهنگی ظرفیت بسیار خوبی برای برگزاری جشنها داشته باشد.
«امین مرادی» میافزاید: تنوع و تعداد زیاد برنامههای حوزه در بخشهای موسیقی، تئاتر صحنهای و نمایشنامهخوانی، جشنواره هزار دف، مجموعه پردیس سینمایی بهمن در طول سال و استقبال صدها هزار نفر از این برنامهها، بیانگر تولید و فضای شادمانی دستهجمعی و ایجاد شادی در مردم است.
وی ادامه میدهد: سنندج پایتخت دف جهان و شهر خلاق موسیقی، شهر هزاران هنرمند تولیدگر، شهر مجسمهها، ابنیه، مساجد و حمامهای تاریخی، هر سال پذیرای حضور هزاران مهمان و مسافر به جشنهای مختلف و برنامههای فرهنگی-هنری حوزه بوده است. مرادی اظهار میکند: همه رویدادهای هنری حوزه یک ویژگی دارد؛ با نشاط شدن و مردمی بودن آن و به همین علت باید رویدادهای فرهنگی- هنری را به مردم واگذار کنیم تا در همه نقاط شهر اقدام به برگزاری برنامهها و جشنهای مردمی کنند. وارد کردن جوانان و نوجوانان به موضوع جشنها و برنامههای فرهنگی- هنری در واقع اعتماد کردن به آنان در راستای داشتن شهری شاداب است. با ورود به دهه پنجم انقلاب و پشت سر گذاشتن کمال و بلوغ چهلسالگی، باید برای آینده بهتر و جامعه شادابتر تلاش کنیم.
فطرت انسان با خنده و اندوه آمیخته است
نویسنده و محقق سنندجی میگوید: شادمانی و خندیدن چه در زمان حال و چه گذشته با زندگی انسانها پیوند دارد و اگر بخواهیم پشتوانه شادمان بودن را بیابیم، فکر میکنم باید آن را در فطرت انسان جستوجو کرد. فطرت انسان با 2 مسأله آمیختگی دارد: اولی خنده و دومی اندوه و غم است.
«علی اشرافی» میافزاید: متأسفانه کفه غالب در روحیه شهروند جامعه خودمان، کفه اندوه است. این در حالی است که در گذشته ما شاهد چنین روحیهای در جامعه ایرانی و کردستان نبودیم. برای نمونه، در تاریخ بیهقی، وقتی سلطان محمود پدرش را از دست میدهد به نشانه عزاداری لباس سفید میپوشد، چون در فرهنگ جامعه ایرانی آن زمان، نشانه عزا و در سوگ پدر نشستن به علت گذر از یک دوره زندگی به دوره دیگر آنقدر اندوهآور نبوده و لباس سپید میپوشیدند.
وی خنده و شادمانی را مفاهیم اساسی در فطرت انسانی میداند و میافزاید: هر خندهای نشانه شادمانی درونی نیست، گاهی خندههای ما آنقدر تصنعی هستند که برای راضی کردن مخاطب است. این رفتار در نوع خود بد نیست اما به خاطر سوق دادن به سوی ریاکاری آن را مذموم میدانیم.
در فرهنگ ما و در پارهای جاها به اندوه هم توجه شده است: تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی. اما هم اندوه و هم شادمانی جایگاه خود را دارند و نباید 2 کفه ترازو با هم برابر باشند، باید کفه شادمانی سنگینتر باشد. انسان برای ادامه زندگی نیازمند شادمانی است، زیرا یأس در زندگی، انسان را میتواند به طرف نیستی سوق دهد، هم در این دنیا و هم در آن دنیا.
شادمانی، مشکلات مالی و اوقات فراغت
یک روانشناس ارشد بالینی میگوید: خمودگی بین مردم به چند عامل بستگی دارد؛ درگیریهای مادی و مالی و فعالیتهای چند زمانه و چند شغله آدمها، به همین علت چنین شرایطی اوقات فراغت و شادی را از آنان گرفته است، چراکه هنگامه شادی در زمان اوقات فراغت است. اگرچه باید گفت مردم ما جایی هم برای شادیآفرینی و بروز آن ندارند. حتی پنجشنبه و جمعهها مردم استراحت میکنند تا هفته بعد را بهتر کار کنند، نه آنکه شاد باشند و خوشتر بگذرانند. «آسوس احمدی» میافزاید: برنامهریزان شهری مانند شهرداری و دستگاههای فرهنگی در سطح کلان هنوز تعریف شناختی از تفریح و لذت بردن مردم ندارند و در تبلیغات، برنامههای اوقات فراغتی که نوشته میشود، اردوی فرهنگی یا اردوی فرهنگی- علمی- آموزشی، هیچگاه به صورت مستقل برای تفریح افراد وجود ندارد.
در حالی که در کشورهای غربی مکانهای خاصی برای شادی وجود دارد و یک شهروند میتواند هر وقت که بخواهد شاد باشد و خوش بگذراند. وی ادامه میدهد: شاید بتوان گفت شادی کردن، امروز خلاف ارزشهای جامعه تلقی میشود. شادی با لطیفه گفتن ایجاد نمیشود. مردم باید آرامش روانی داشته باشند. امید به آینده در جامعه ما کاهش یافته است، در حالی که امید نشاطآور است و جوانان ما به آینده روشنی امیدوار نیستند. کاهش اعتماد به نفس از عوامل است که میتوان به آن اشاره کرد.