• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
سه شنبه 16 بهمن 1397
کد مطلب : 47194
+
-

به تو دستم نرسد...

موسیقی 94

سحر سخایی


هنوز درد آن اتفاق در جانم زنده است؛ دردی که اول نفسم را گرفت؛ درست مثل آن مردان و زنانی که نفس‌شان گرفت و بعد فرمان نشستن داد و بعد مجبورم کرد به تلویزیون خیره شوم و فاجعه را تماشا کنم. دوم مهر‌ماه ۱۳۹۴، 460 ایرانی در تنگی مسیری برای طواف کعبه نتوانستند نفس بکشند و رفتند که رفتند که رفتند. رفتند پیش تمام آن آدم‌های نازنینی که در این 40سال دوره‌کردن‌ از آنها یاد کردم؛ پیش سرنشینان هواپیمای ایران‌ایر به مقصد دبی؛ پیش مسافران هواپیمای تهران ایروان؛ پیش محمد جهان‌آرا؛ پیش آقامصطفی چمران. پیش هرکس که مرگش با دریغ همراه شد؛ هرکسی که کاش می‌ماند جای آنها که بیهودگی ا‌ست حدیث ماندن‌شان.

۱۳۹۴سال آلبوم موفق دوم همایون شجریان همراه با برادران پورناظری بود به نام «خداوندان اسرار». این آلبوم البته به اندازه کار قبلی محبوب نشد اما تصنیف خداوندان اسرار و آن دیگری با شعر «جانا چه گویم... شرح فراقت» برای بسیاری از تصانیف همایون محبوب شد. گروهی تازه‌پا به نام «داماهی» هم در این سال آلبومی به همین نام یعنی داماهی را راهی بازار کردند. اعضای گروه داماهی بین گروه‌های دیگری که در دهه 90 شکل گرفتند پر از نام‌های آشنای سال‌هایی بودند که موسیقی‌هایی از این دست هنوز زیرزمین و در سالن‌های کوچک و کم‌نور اجرا می‌شدند و من هم پیگیرشان بودم.  حمزه یگانه و دارا‌  دارایی دست‌کم جزو بهترین‌های نسل خودشان بودند و همین ترکیب به همراه رضا کولغانی می‌توانست داماهی را به لحاظ هنری و موسیقایی از باقی همکارانشان جدا کند و بالاتر ‌بنشاند و به گمانم همین هم شد. ۱۳۹۴سال غریبی بود. سال حواشی‌ پایان‌ناپذیر دفتر موسیقی و دعواهای ناامیدکننده با علی رهبری؛  سال کشمکش نازیبای خانه موسیقی و شکایت نازدودنی‌شان از ساسان فاطمی پژوهشگر و موسیقی‌شناسی که با شرافت سال‌های طولانی نوشته و تحقیق کرده است. سال۱۳۹۴ سال حضور سالار عقیلی در یک شبکه عجیب آن سوی آبی هم بود؛ سالی که جناب سالار عقیلی در بازگشت به وطن تصنیفی در وصف حماسه نهم دی‌ماه نیز خواند.

شاعرانگی در ۱۳۹۴‌ یافت می‌نشود انگار. علیرضا قربانی در این سال با سریال «کیمیا» و تیتراژش دوباره به خانه‌ها بازگشت و صدایش شب‌های بسیاری همراه سرنوشت دختری شد که باز گرفتار جنگ بود؛ همان جنگ هشت‌ساله؛ همان حدیث مکرری که کهنه نمی‌شود؛ همان که هنوز هست.

اگر برایم ممکن بود ۱۳۹۴ را خلاصه می‌کردم در همان تنگی جای آن ۴۶۰ نازنین. از منا می‌نوشتم. از آن روز سیاه عیدقربان که اعداد رو به رشد به ما می‌گفتند فاجعه بزرگ‌تر از این حرف‌هاست. چه دردهای بیهوده‌ای می‌کشیم. چه جان‌های عزیزی را به آسانی تلف می‌کنیم.

بگذارید حدیث این سال را کوتاه کنم و برسم به آهنگی که گمان می‌کنم بیش از بقیه بازتاب سرخوردگی، غم، سوسوی امید و حال متوسط جامعه ایران در ۱۳۹۴ بود و اتفاقاً ترانه‌ای هم بود که زیاد شنیده شد و هنوز و همچنان احتمالاً محبوب‌ترین آهنگ خواننده‌اش حجت اشرف‌زاده هم هست. بخشی از شعر علیرضا بدیع برای این ترانه به نام ‌ماه و ماهی را با هم بخوانیم و فکر کنیم به سرگذشت آن مردی که در دوم مهر ۱۳۹۴ بین جمعیتی که بی‌نظم و ترتیب می‌خواستند فقط بروند گیر افتاد. آن مرد 2‌پسر کوچکش را نجات داد و خودش همان جا برای همیشه در همسایگی خدایش باقی ماند. فکر کنیم.

 وقتی کار بیشتری از دستمان برنمی‌آید.
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی
اندوه بزرگی‌ست زمانی که نباشی
هرگز به تو دستم نرسد ‌ماه بلندم
اندوه بزرگی‌ست
چه باشی
چه نباشی...



اسلاید 94

شایعه قهرمانی

عبدالرضا نعمت‌اللهی


25 اردیبهشت اتفاق نادری در فوتبال ایران و شاید جهان (!) افتاد که تحلیلش بامزه‌تر از آن یک پلان معروفِ بازی نیمه نهایی ایران و ژاپن است. جمعه بود. دو بازی همزمان قرار بود برگزار شود. تراکتورسازی و نفت، سپاهان و سایپا. نتیجه این دو بازی قهرمان لیگ را معلوم می‌کرد. این‌ور تراکتور 57 امتیاز داشت، آن‌ور سپاهان 56 امتیاز. اگر سپاهان مساوی می‌کرد و 57 امتیازی می‌شد، یک امتیاز برای تراکتور کافی بود تا با 58 امتیاز قهرمان شود. 
اواخر بازی شایعه‌ای در ورزشگاه پیچید که سپاهان مساوی کرده. در نتیجه تراکتور که تا آن لحظه به تساوی رسیده بود، عقب کشید و شروع کرد به حفظ توپ و بی‌خیال حمله شد. بازی تمام شد و هواداران به زمین ریختند و پیروزی تیم محبوبشان را جشن گرفتند. اما دقایقی بعد خبر رسید سپاهان دو هیچ حریفش را برده و عملاً قهرمان شده! جنجالی شد. تماشاگران ورزشگاه را به آشوب کشاندند ولی کار از کار گذشته بود. تصویر، تونی الیویرا مربی تراکتور سازی را دقایقی بعد از برگشتن ورق قهرمانی نشان می‌دهد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :