محمدتقی حاجیموسی
بریم عروسی- پاییز سال 86، وام ازدواج به 4میلیون تومان افزایش یافت که موجی از شادی و پایکوبی را در سراسر کشور ایجاد کرد. این افزایش در راستای سیاست اقتصادی دولت مبنی بر گران کردن، بیپول کردن و سپس وام دادن بود که در مورد ازدواج هم این اتفاق افتاد. البته قرار بود این وام ظرف یک روز به زوجها داده شود که بعدا معلوم شد منظور از یک روز، «یک روزی» بوده و مسئولین از آرایه ادبی ایهام استفاده کرده بودند. آن موقع با 4میلیون تومان وام ازدواج میشد 20سکه بهار آزادی خرید که الان با 30میلیون تومان وام ازدواج، 10تا هم نمیشود خرید.
کجاش خالیه؟- گرفتن عوارض از خانههای خالی یکی از طرحهایی است که قدمتش به زمان اشکانیان میرسد و از آن موقع تا حالا هر سال یکی گفته از امسال این طرح اجرا میشود و هنوز نشده. سال 86 هم صحبتهایی درباره گرفتن عوارض شد که خب بهدست فراموشی سپرده شد. نکته مهم درباره اجرای این طرح اما این است که چگونه میتوان ثابت کرد خانهای خالی است؟ زنگ بزنیم و اگر جواب ندادند یعنی خالی است؟ نامه بدهیم و اگر جواب ندادند یعنی خالی است؟ با راپل برویم تو؟
مهربونتر بمیرید!- سال 86، سازمان بهشت زهرا اعلام کرد که فقط برای 50هزار نفر دیگر جا دارد و باید فکری به حال اموات تهرانی کرد. این خبر باعث شد تا همه تهرانیها فوبیای ماندن میت روی زمین بگیرند و کسی نتواند با خیال راحت بمیرد. بعد از این خبر و گران شدن قبر در قطعات قدیمی و سه طبقه کردن قبور و گرفتن هزینه از ورثه بابت چال شدن در قبر پدرشان، یک دفعه معلوم شد بهشت زهرا حالا حالاها جا دارد و میتوانیم با خیال راحت بمیریم که جا دارد از مسئولین تشکر کنیم.
تا دندان مسلح- اسفند سال 86خبر رسید که بیمهها هزینه دندانپزشکی را تقبل کردهاند و ملت که خیلی شاد شده بودهاند ریختهاند توی درمانگاهها تا دندانهایشان را درست کنند. منتها بعدش فهمیدند که این تقبل در حد کشیدن دندانها و گذاشتن دندان مصنوعی است و بیمهها اهل سوسول بازی و ترمیم و ایمپلنت نیستند. لذا خیلیها ترجیح دادند وقت دندانپزشکان را نگیرند و به خانههایشان برگردند. ناراحتی این عده که اتفاقا خیلیهایشان کارگران تحت پوشش تامین اجتماعی بودند باعث شد دولت در طرحی جدید اعلام کند به 160هزار کارگر بدون خانه، خانه میدهد که کارگران را خوشحال کرد. لکن این خوشی در همین حد باقی ماند و پیشرفت خاصی صورت نگرفت.
سکوت برهها- دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال86 اعلام کرد که خرید و فروش پرندگان خوراکی بهصورت زنده ممنوع است و مردم نباید این کار را بکنند چون برای سلامتشان خطر دارد؛ این یعنی مردم دیگر نمیتوانستند برای دفع چشم و نظر، مرغ جلوی ماشینشان بکشند و خونش را بمالند به پلاک و بروند دنبال کارشان. این دسته از مردم بعد از این مجبور بودند که برای یک پراید، گوسفند بکشند که موجب ایجاد ترس و رعب میان جماعت گوسفند و علیالخصوص برهها شد. البته این قانون هم مثل بقیه قوانین خیلی جدی گرفته نشد و راهحلش این بود که اول مرغ را جلوی ماشین بکشند بعد پولش را بدهند که قانون هم نقض نشده باشد.
کتاب با ژامبون میچسبه- یکی از تفریحات سالم ایرانیها در زمان برگزاری نمایشگاه کتاب، سر زدن به غرفههای فروش ساندویچ سرد است که انصافا در کنار تماشای کتاب میچسبد. این علاقه مردم به ژامبون با سس مایونز و نوشابه مشکی در کنار سلایق دیگرشان سبب شد بعد از نمایشگاه، 1100تن زباله از محل برگزاری نمایشگاه جمع شود. البته تجربه نشان داده که قشر کتابخوان از قشر استادیومرو بافرهنگتر است! او زبالههایش را توی سطل آشغال میانداخته و همین نشان میدهد کتاب و مطالعه چه تأثیر مثبتی روی جامعه میگذارد.
همین؟- مهرماه سال86 اعلام شد که جریمه کشیدن سیگار در اماکن عمومی 7هزار تومان و جریمه پرتاب زباله به بیرون از خودرو 35هزار تومان است که اگر شما دیدید کسی را به این دلایل جریمه کنند ما هم دیدیم ولی خب نکته ما چیز دیگری است. بهنظر ما این جریمهها را باید حداقل 10برابر میکردند و شلاق و تبعید را هم اضافه میکردند تا قابلیت بازدارندگی داشته باشد وگرنه با 7و 35هزارتومان که کسی تنبیه نمیشود.
خسته نباشی دکتر- «مطب 10پزشکنما تعطیل شد»؛ این خبری بود که روزنامه کیهان در پاییز 86اعلام کرد و نشان میدهد نظام پزشکی چقدر خوب به همهچیز احاطه دارد و در کسری از ثانیه تخلفات را کشف و خنثی میکند. حالا اما مسئله این است که پزشکنما دقیقا چیست و چکار میکند؟ آیا آمپولزن یک پزشکنماست؟ آیا کسی که همان اول ویزیت، نسخه را با استامینوفن و پنیسیلین پر میکند پزشکنماست؟ یا برای شناسایی پزشک از پزشکنما باید چکار کنیم؟ یعنی هر کس لباس سفید پوشیده بود دکتر نیست؟ چه عجیب!
ما همه گلزن هستیم- یکی از تولیدکنندگان گل و گیاه به روزنامه کیهان گفته بوده چرا دولت اجازه میدهد این همه گل و گیاه از خارج وارد کشور شود و به فکر تولیدکنندگان داخلی نیست؟ سؤالی که نشان میدهد این دوست تولیدکننده عمق دید ندارد و نمیداند گل، زیادش هم کم است و هر چه گل در جامعه بیشتر باشد ملت بیشتر خوشحال میشوند و اصلا بهنظر ما باید سیاست هر ایرانی یک کیلو گل را راهمیانداختند که متأسفانه نشد که نشد.
شنبه 6 بهمن 1397
کد مطلب :
45944
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/gE3k
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved