پایان جنگ جهانی اول آغاز توطئه برای دگرگونکردن حکومت ایران بود
محسن میرزایی
در شمارههای گذشته پیرامون مصایب و گرفتاریهای گوناگون ایران در جنگ جهانی اول گزارشهای مستندی از نظر خوانندگان گرامی گذشت. آرزوی تمامی کشورها و ملتهایی که مستعمره دولتهای اروپایی بودند در این جنگ بزرگ این بود که امپراتوری نوپای آلمان پیروز گردد و دست استعمارگران روس، انگلیس و فرانسه از کشورهای مشرق زمین کوتاه شود ولی با آنکه در آغاز جنگ جهانی اول در جبهههای جنگ، برد با امپراتوری آلمان بود در سالهای پایانی ورق برگشت و دولت آلمان و متحدین او شکست خوردند و حاصل این جنگ سقوط امپراتوریهای روسیه، عثمانی، اتریش و آلمان بود. در 4سال جنگ جهانی اول همانطور که در شمارههای پیشین یادآور شدیم جاسوسان زبردست آلمانی با صرف هزینههای سنگین، ملتهای مسلمان ازجمله ایران را علیه روس و انگلیس به مقابله مسلحانه واداشتند و چون امپراتوری عثمانی یک دولت مسلمان بود و از متحدین آلمان بهشمار میرفت در تمام کشورهای مسلماننشین جاسوسان آلمانی مردم آن کشورها را علیه روس و انگلیس تحریک میکردند. با شکست آلمان، فاتح واقعی جنگ انگلیسیها بودند. دولت ایران که در این جنگ رویه بیطرفی را درپیش گرفته بود برای احقاق حقوق حقه ایران و جبران خسارات بیشمار جانی و مالی که به میهن ما وارد شده بود هیأت نمایندگی خود را به کنفرانس صلح پاریس اعزام داشت ولی این هیأت کاری از پیش نبرد زیرا انگلیسیها امیدوار بودند که بتوانند با کمک وثوقالدوله قرارداد استعماری 1919را به تصویب برسانند و یک روش استعماری به سبک مصر در ایران دایر کنند؛ بدین معنی که هر وزارتخانه تحت نظر یک وزیر ایرانی باشد ولی معاون انگلیسی هر وزارتخانه تصمیمات نهایی را بگیرد و به مرحله اجرا درآورد. در حقیقت انگلیسیها با تصویب قرارداد 1919میتوانستند بر امور اقتصادی، فرهنگی و نظامی مملکت مسلط شوند. با تمام کوششی که انگلیسیها کردند و با تمام پولهایی که در این راه هزینه شد ملت ایران ایستادگی کرد و احمدشاه قاجار هم با به خطرانداختن اساس سلطنت خود از تأیید این قرارداد استعماری خودداری کرد. نتیجه این رویدادها کودتای سوم اسفند 1299بود. با کودتای سوم اسفند، سیدضیاءالدین طباطبایی که رهبر سیاسی کودتا بود، نخستوزیر و رضاخان میرپنج سوادکوهی با لقب سردارسپه، فرمانده قزاقخانه شد. در سالهای بعد تصمیم دولتهای پیروز جنگ این بود که سلطنت را در ایران به جمهوریت تبدیل کنند و چون افکار عمومی و روحانیت با جمهوریت موافق نبود به سلطنت عامل نظامی کودتا، یعنی سردارسپه تن دادند. بدینترتیب مقدمات سقوط سلسله قاجاریه فراهم شد.