همسایگان باند فتح
ساکنان شهرکزیبادشت و مناطق اطراف از ترس زندگی در همجواری فرودگاه پیام و فتح میگویند
صادق خسروی علیا/خبرنگار
آتش خیلی وقت است خاموش شده اما هنوز بوی سوختگی میآید. دود و خاکستری در کار نیست، ولی هوا رنگ خاکستری دارد. هنوز رد پای آن حادثه دردناک در شهرک زیبادشت پاک نشده، پرنده آهنی غولپیکر، میان درختان کاج سرافکنده، مغلوب و نیمهسوخته نقش زمین است. نیرویهای نظامی در تلاشند تا بخشهایی از هواپیمای 707 را از لابهلای دیوار خانهای بیرون بکشند. نگاههای نگران چند نفر از اهالی زیبادشت عملیات پاکسازی را تعقیب میکند. دسته زاغها هم در سکوت بیسابقهای روی درختان عریان چنار نشستهاند. چشمان بهتزده پرندگان، مات شده به سمت پرنده آهنی غولآسا. سکوت هیچوقت در اینجا پایدار نمیماند؛ حتی دسته زاغها هم آرامش خاطرشان کوتاه و موقتی است. اینجا هر یک ربع نهایتا هر نیم ساعت هیاهوی بالگردی نگاههای ساکنان را میخ آسمان میکند.
پرندگان با غرش بالگردها، هر بار وحشتزده و سرگردان، بیهدف به این طرف و آنطرف پرواز میکنند. بالگردها با ارتفاع کم پرواز میکنند و تمام منطقه زیر سیطره صدای کوبنده ملخهایشان است؛ آنقدر که وقتی بالگردی از بالای سر در حال عبور است، صدا به صدا نمیرسد، صحبتها قطع میشود و طرفهای گفتوگو به ناچار طبق عادت رو به آسمان بالگرد را تماشا میکنند. در نگاه آنها هیچ ردی از کنجکاوی دیده نمیشود. نگاهشان حس انتظار دارد تا شوق تماشای یک پرنده آهنی. منتظرند بالگرد عبور کند، صدای ناهنجارش دور شود تا بازگردند به زمین و سر صحبتشان. از مخاطب میپرسند: «کجا بودیم... داشتم چه میگفتم... ایبابا... یادم رفت...»
40هزار آدم بیخواب!
برای درک زندگی مردم اینجا باید کمی با مختصات جغرافیایی این منطقه آشنا شوید. زیبادشت، شهرکی است خوش آب و هوا با دیوارهای بلندی که محصورش کرده. اینجا یک منطقه ییلاقی است با خانههای ویلایی، حیاطهای بزرگ و کوچههایی که کف خیابانهای خلوتش با کاجها و برگهای سرگردان فرش شده. قدمت این شهرک به 60سال میرسد. حدود 70خانوار اینجا ساکناند. اطراف زیبادشت، روستای فرخآباد (12هزار نفر جمعیت) شهرک گلها، روستای یوسفآباد، مشکیندشت و چند روستای دیگر را احاطه کرده است. این مناطق مسکونی به فاصله بسیار اندکی نسبت به یکدیگر ایجاد شدهاند. درست میان این مناطق مسکونی پادگان فتح واقع شده که باند پروازی معروف فتح(باندی که خلبان707 به اشتباه روی آن فرود آمد) نیز در این پادگان قرار دارد. قدمت مناطق مسکونی و شهرک زیبادشت بیشتر از باند فتح است. به گفته اهالی 30سال پیش این باند پروازی احداث شده است.
ضلع شرقی شهرک زیبادشت در انتهای باند فتح است. در واقع زیبادشت همسایه دیوار به دیوار این باند پروازی است. در فاصله 5کیلومتری ضلع غربی این شهرک فرودگاه بینالمللی پیام واقع شده. فرودگاه پیام قبل از شهریور97 کمتردد بود اما بعد از این تاریخ این فرودگاه علاوه بر باریبودن، قابلیت مسافربری هم بهخود گرفت. اکنون این فرودگاه پروازهای خود را با ۲ پرواز در هفته به مشهد مقدس و کیش آغاز کرده و قرار است شیراز، اهواز، تبریز و... نیز به لیست مقاصد پروازی آن اضافه شود.
اگر از روی نقشههای هوایی، این منطقه واکاوی شود، باند فتح و فرودگاه بینالمللی پیام درست روی یک خط راست و در امتداد یکدیگر قرار دارند. اینکه گفته میشود خلبان707 روز یکشنبه باند فتح را با باند فرودگاه بینالمللی پیام اشتباه گرفت و فرود آمد، دلیل آن در امتداد هم قرارگرفتن این دو باند پروازی است.
واکاوی جزئیات جغرافیایی این منطقه و جزئیات حادثه کمک میکند تا درک روشنتری از خطر بزرگی که ساکنان این منطقه را تهدید میکند، در ذهنها شکل گیرد. به گواهی آمار و ارقام، حدود 40هزار نفر(جمع ساکنان اطراف باند فتح و پیام) در این منطقه شب و روز کابوس حادثه هواپیما میبینند. اگر اشتباه دیگری رخ دهد، قربانیان بعدی میتواند از بین ساکنان این منطقه باشد.
فرودگاه یا پادگان هوایی
اهالی فرخآباد و زیبادشت به همشهری میگویند: «فتح، فرودگاه نیست؛ یک پادگان هوایی است. در این پادگان آموزش پرواز با بالگرد به خلبانان داده میشود. بالگردهای سرگردانی که در آسمان میبینید، مربوط به پروازهای تمرینی است. در این پادگان یک باند فرود ساخته شده برای زمان اضطرار و ضرورت. این باند مختص جنگندههاست و از باندهای پروازی معمول بسیار کوتاهتر است.»
آقای احمدی از دیگر ساکنان شهرک زیبادشت است. او میگوید: «طول باند فتح کمتر از 1500متر است. درحالیکه باند فرودگاه پیام و دیگر فرودگاههای مسافربری و باری 4کیلومتر است. هواپیماهای عادی نمیتوانند در این فرودگاه فرود آیند. با این حال در طول 50سالی که در این منطقه ساکن هستم، بارها به چشم خودم دیدهام که چند هواپیما قبل از این حادثه به اشتباه به جای فرود آمدن روی باند فرودگاه پیام، ارتفاع را کم کردهاند تا روی باند فتح فرود آیند. اما خوشبختانه در واپسین لحظات خلبانان متوجه این اشتباه شدند و دوباره اوج گرفتند. الان که پروازهای مسافربری در فرودگاه بینالمللی پیام بیشتر شده به موازات آن نیز بیتردید خطر سانحههای هوایی افزایش مییابد. همین 2ماه پیش پرواز مشهد با 300مسافر به اشتباه روی باند فتح فرود آمد اما خدا را هزار مرتبه شکر که مثل روز یکشنبه و آن حادثه تلخ هوا ابری نبود و خلبان متوجه اشتباهش شد. این پرواز بعد از فرود روی باند فتح دوباره از زمین بلند شد و در فرودگاه پیام فرود آمد.»
زندگی زیر سایه غولهای پرنده
یکی از ساکنان زیبادشت خانهاش درست روبهروی خانهای است که هواپیما وارد آن شده. او میگوید: «روز حادثه من روی بالکن بودم. لحظه فرود هواپیما روی باند فتح را به چشم خود دیدم. چون قبلا نیز ماجرای پرواز مشهد را شاهد بودم با خود گفتم این خلبان هم دوباره از زمین بلند خواهد شد.
خلبان سعی کرد وقتی به انتهای باند رسیده بود چرخهای هواپیما را از زمین بلند کند اما چرخها به دیوار شهرک اصابت کرد و آن حادثه وحشتناک رخ داد. تمام ساکنان این شهرک و مناطق مسکونی اطراف بعد از ماجرای پرواز مشهد با مسئولان مکاتبه کردند. تلاش ما بر این بود که باند فتح تخریب شود تا خلبانان برای فرود دچار اشتباه نشوند. تلاشهای ما بینتیجه ماند و آن سانحه هوایی هولناک رخ داد. حالا هنوز مسئولان اصرار دارند این باند- باند فتح - همچنان باقی بماند. میگویند برای زمان اضطرار به آن نیاز داریم. واقعا این را درک نمیکنم وقتی در 5کیلومتری این پادگان فرودگاه بینالمللی با آن عظمت وجود دارد، چه احتیاجی به این تک باند کوتاه حادثهساز و خطرناک است!؟»
همچنین مادر نگرانی درباره زندگی در این منطقه میگوید: «نهتنها زیبادشت که تمام مردم مناطق این اطراف از دست بالگردها و هواپیماها خواب و خوراک ندارند.» او در میان صحبتهایش با دست به سمت آسمان اشاره میکند و یکی از بالگردهای تمرینی را نشان میدهد که در حال عبور است. میگوید: «خدا شاهد است وقتی هواپیما وارد شهرک شد، تصور کردم یکی از این بالگردهاست که پایین افتاده. باند فتح بزرگترین تهدید برای امنیت ساکنان این منطقه و مسافرانی است که مقصدشان فرودگاه پیام است. واقعا این را درک نمیکنم چرا به این ماجرای هولناک خاتمه نمیدهند. باور کنید از روزی که این حادثه رخ داده، سه شب است مردم خواب ندارند. من خانهام نزدیک خانه حادثهدیده است. هنوز صدای فریادهای «کمک... کمک...» افرادی که در پرواز 707 گرفتار شده بودند، در گوشم میپیچد.»
آقای نجفی، یکی از همسایگان این زن میانسال ضمن تأیید حرفهای همسایهاش میگوید: «من به واسطه اینکه خانهام در چند متری محل حادثه است، زودتر از بقیه به محل حادثه رسیدم. راستش خیلی خوفناک بود. جرأت نکردم نزدیک شوم اما من نیز صداهایی شنیدم. لحظات بسیار دردناکی بود. آن 15نفر پرکشیدند، اما خدای ناکرده اگر هواپیما مسافربری بود یا به خانههای وسط شهرک برخورد میکرد، ابعاد این فاجعه بزرگتر و دردناکتر میشد. اگر در اینباره کوتاهی شود، بعید نیست که دوباره اتفاقات ناگوار تکرار شود. باید باند فتح را حداقل تعطیل کنند. من و همه ساکنان این منطقه از مسئولان خواهشمندیم که هرچه زودتر برای رفع این تهدید بزرگ اقدام کنند.»