شلیک به رسانههای مکتوب...
هوشنگ صدفی/روزنامهنگار
سلطان کاغذ دستگیر شد. این روزها دستگیری سلاطین مرهمی بر زخمهای مردم رنجدیده سرزمین ماست؛ مرهمی که باید پیش از این برخی از مسئولان قوای سهگانه برای زخمهای آن تدبیری میاندیشیدند. گرفتن و اعدام سلاطین سکه، کاغذ، قیر و هزار کوفت و زهرمار دیگر دردی از مشکلات مردم جامعه را رفع نمیکند. وقتی که مردم صبح از خواب بیدار میشوند و صفرهای پروازی پول ملی را در مقابل ارزهای خارجی میبینند، اگر سکته نزنند چه باید بکنند؟
و متأسفانه در وانفسای این بلبشوی ریزش قدرت خرید پول ملی، هیچیک از مسئولان پاسخگو نیستند. تازه بعد از چندماه و اندی متوجه میشویم سلاطینی در اقتصاد و بازار جولان میدادند دستگیر میشوند تا پاسخگوی عدمنظارت متولیان نظارتی بازار و اقتصاد باشند.
به گفته دادستان تهران درباره سلطان کاغذ، یک گروه ارز را در بازار فروختند ولی کاغذی وارد نکردند و دسته دوم ارز گرفتند و کاغذ وارد کردند اما کاغذها را به قیمت بازار آزاد فروختند. فارغ از کیفر و جرم وارده این دسته از سلاطین بازار باید گفت چه عواملی در بروز و ظهور سلاطین قیر، سکه، کاغذ، مرغ، گوشت و دهها عنوان دیگر میتواند مؤثر باشد؟ تاکنون دهها قانون و آییننامه اجرایی توسط قانونگذاران تدوین و به نهادهای نظارتی - اجرایی ابلاغ شده است اما با وجود این قوانین چرا در زمینه نظارت و پیشگیری از جرایم اقتصادی بد عمل کردهایم؟
دستگیری سلطان کاغذ با نگاه خوشبینانه میتواند آرامشی در بازار آشفته کاغذ ایجادکند اما نمیتواند مانع از بروز جرایم در آتیه شود چون هنوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت صمت، بانک مرکزی و سایر سامانههای نظارتی ثبت سفارش، واردات کاغذ، انبارهای کاغذ، نرخگذاری و توزیع آن هیچ نظارت جدی بر بازار کاغذ ندارند و انتظار هم نمیرود در کوتاهمدت با این شیوه مدیریتی از ثبت سفارش تا توزیع کاغذ نظارت جدی وجود
داشته باشد.
و اما نگاه بدبینانه دستگیری سلطان کاغذ میتواند این گزینه باشد که دستی از دوردستها یا داخل کشور در تکاپوی شلیک به رسانههای مکتوب بوده؛ رسانههایی که در طول این سالها با تیراژ 900هزار نسخه توانستند در سپهر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور تأثیرگذار باشند اما از دیماه سال گذشته به این طرف، بازار آشفته کاغذ رمق رسانههای مکتوب مستقل را گرفت و بخش زیادی از آنها را به محاق برد و خیل زیادی از روزنامهنگاران را خطر خانهنشینی تهدید میکند و حتی نفس رسانههای دولتی را به شماره انداخت.
در خاتمه نباید سهلانگاری سازمانهای دولتی و نظارتی را در رشد و نمو سلاطین بازار نادیده گرفت؛ سهلانگاریای که به اقتصاد و اعتماد مردم ضربه زد و مشروعیت و مقبولیت نظام را تا حدی خدشهدار ساخت. امیدواریم در کنار دستگیری و محاکمه سلاطین بازار، در پی کشف مافیای حامیان این مجرمان جامعه در قوای سهگانه نیز برآییم.