صلح افغانستان، این بار جدیتر از همیشه
گفتوگو با وحید مژده، کارشناس مسائل افغانستان
محمدامین خرمی/خبرنگار
17سال از جنگ افغانستان میگذرد و این جنگ اکنون بهعنوان طولانیترین جنگ آمریکا و یکی از کهنهترین درگیریهای مسلحانه در جهان شناخته میشود. حملات تروریستی نیروهای طالبان و گاهی هم داعش ادامه دارد و افغانستان هر روز در صدر اخبار جهان است. همزمان، نهاد دولت کارآمدی لازم را ندارد و از برقراری امنیت در سراسر خاک این کشور عاجز است. درگیری میان نیروهای دولتی و طالبان در اغلب ولایتها ادامه دارد؛ گویی افغانستان دچار دور باطلی شده که هر روز بیش از گذشته، رنگ خون بهخود میگیرد. آمریکاییها 17سال پیش حکومت طالبان را ساقط کردند اما هرگز نتوانستند این گروه را شکست دهند. جنگ افغانستان به بنبستی رسیده که راهحل نظامی دیگر چاره آن نیست. در این شرایط، دوباره موضوع مذاکرات صلح مطرح شده است. اینبار رئیسجمهور آمریکا، زلمای خلیلزاد را بهعنوان فرستاده ویژه در افغانستان معرفی کرده و 3دور مذاکره نیز میان دو طرف برگزار شده است. دونالد ترامپ حتی تصمیمش برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از افغانستان را هم اعلام کرده است. بهنظر میرسد در بحران افغانستان تغییرات بزرگی در راه است. رهبران طالبان غیر از آمریکا با چین، روسیه و ایران نیز مذاکراتی داشتهاند. علی شمخانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی که به کابل سفر کرده، دیروز ضمن تأیید خبر مذاکره با طالبان اعلام کرد که این مذاکرات با اطلاع دولت افغانستان انجام شده است. پاکستان نیز اعلام کرده با روند مذاکرات صلح افغانستان همراه خواهد شد. این بار بهنظر میرسد همه قدرتهای منطقه بر سر ضرورت رسیدن به صلح در افغانستان به اجماع رسیدهاند؛ موضوعی که وحید مژده، کارشناس مسائل افغانستان در کابل که خود زمانی در حکومت طالبان حضور داشته، آن را کلید پایان جنگ میداند. مژده معتقد است آمریکا نیز همچون شوروی خاک افغانستان را با شکست ترک خواهد کرد تا افغانها خود برای آینده کشورشان تصمیمگیری کنند.
تاکنون 3دور مذاکره میان زلمای خلیلزاد فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور افغانستان و نمایندگان طالبان انجام شده است. همزمان با دور آخر که هفته گذشته در ابوظبی برگزار شد، پاکستان نیز اعلام کرد از مذاکرات حمایت میکند. این نخستین بار است که پاکستان قاطعانه از مذاکرات صلح با طالبان حمایت کرده است. وزیر خارجه این کشور حتی اعلام کرد مذاکرات امارات با میانجیگری پاکستان ممکن شده است. بهنظر شما اسلامآباد اینبار در مورد مذاکرات جدی است؟
به اعتقاد من زمانی که آمریکاییها اعلام کردهاند مستقیما با طالبان وارد مذاکره شدهاند، دیگر نیازی به وساطت و میانجیگری پاکستانیها نیست. درباره روند مذاکرات باید گفت که آقای خلیلزاد وقتی در نخستین دیدار با طالبان بر سر میز مذاکره نشست، با خواستههایی از جانب طالبان مواجه شد و به این نتیجه رسید که نمیشود به سادگی با طالبان کنار آمد. بنابراین تلاش کرد از کشورهایی که روی طالبان نفوذ دارند کمک بگیرد. به همین دلیل بود که به قطر، پاکستان، عربستان و امارات سفر کرد. طالبان 4خواسته داشته است؛ اول تعیین تاریخ مشخص برای خروج نیروهای خارجی، دوم آزادی زندانیان طالبان، سوم حذف اسامی رهبران این گروه از لیست سیاه و چهارم رسمیت یافتن دفتر سیاسی طالبان در قطر. در میان اینها، خواسته اصلی طالبان موضوع خروج نیروهای خارجی از افغانستان و لغو معاهده امنیتی میان واشنگتن و کابل بوده است. براساس اطلاعاتی که از نشست ابوظبی دارم، گویا طالبان از خواستههای خود کوتاه نیامدهاند. همچنین آنها نپذیرفتند که با هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان دیدار کنند. حتی حضور پاکستان در مذاکرات نیز باعث نشد تا نمایندگان طالبان با نمایندگان دولت افغانستان بر سر میز مذاکره بنشینند.
همانطور که اشاره کردید بحث خروج نیروها از ابتدا جزو یکی از شروط اصلی طالبان برای آغاز روند مذاکرات بوده است. اخیرا رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده که قصد دارد نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج کند و در مرحله اول نیمی از این نیروها یعنی حدود 7هزار نفر را از افغانستان خارج خواهد کرد. آیا این تمکین به خواسته طالبان نیست؟
به اعتقاد من در شرایطی که دو طرف مشغول مذاکره هستند، رئیسجمهور آمریکا نباید بهصورت ناگهانی چنین تصمیمی میگرفت. البته موضوع خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و سوریه میتواند به دلایل دیگری صورت گرفته باشد. ازجمله اینکه آمریکاییها احتمالا میخواهند نیروهایشان را از تیررس موشکهای آمریکایی خارج کنند. این شایعات به هر حال وجود دارد. نمیتوان گفت که به خواست طالبان این تصمیم گرفته شده است.
طالبان طی 2 تا 3سال گذشته بر دامنه و شدت حملات خود چه به نظامیان و چه به مردم افغانستان افزوده است. بسیاری معتقدند این گروه تلاش میکند با تصرف مناطق بیشتر در مذاکرات دست بالا را داشته باشد. دونالد ترامپ عملا یک هدیه بزرگ به طالبان داده است. حتی فرماندهان طالبان اذعان کردهاند که از این تصمیم شوکه شدهاند. تأثیر این تصمیم بر مذاکرات چه خواهد بود؟
طالبان این تصمیم را به هر حال مثبت ارزیابی خواهد کرد. آنها تصورشان این است که آمریکاییها بر سر عقل آمدهاند. ببینید من بر این موضوع در جلساتی که با دیپلماتهای آمریکایی و مقامهای کشورهای عضو ناتو داشتهایم هم تأکید کردهام که اساسا القاعده زمانی که در 11سپتامبر به آمریکا حمله کرد، هدفش این بود که پای این کشور را به افغانستان بکشاند. القاعده، افغانستان را دامی برای آمریکا درنظر گرفته بود؛ همانطور که برای نیروهای شوروی هم یک دام بود و آنها در نهایت با شکست خاک افغانستان را ترک کردند. بهنظر میرسد که القاعده به هدف خود رسید و امروز واقعا آمریکاییها در افغانستان درمانده هستند. فرماندهان آمریکایی هیچ امیدی برای پیروزی در افغانستان ندارند. اما الان سؤال جدیتر این است که آمریکاییها با دولتی که در کابل بر سر کار آوردهاند و تلاش دارند آنرا در چارچوب یک دولت وحدت ملی با طالبان ادغام کنند، چه خواهند کرد. دو گروه با باورهای دور از هم باید در کنار هم قرار گیرند. چنین چیزی بهنظر من غیرممکن است. همانطور که کمونیستها و مجاهدین میخواستند در کنار هم دولت بسازند که در نهایت امکانپذیر نشد. بنابراین افغانستان اکنون با تقابل 2نوع باور روبهروست. چگونه میتوان سکولاریسم را با اسلام سنتی طالبان آشتی داد و در این میان حکومت آشتی ملی بهوجود آورد؟
حتی اگر سران طالبان بخواهند با دولت سکولار مرکزی در کابل دولت آشتی ملی تشکیل دهند، آیا گروههای مختلف طالبان با هم همنظر هستند؟ آیا همه گروههای تشکیلدهنده طالبان دولت آشتی ملی را خواهند پذیرفت و در قدرت شریک خواهند شد یا طالبان همه قدرت را میخواهد؟
خب درست است که طالبان از گروههای مختلف تشکیل شده اما از یک رهبری واحد برخوردار بوده است و به همین دلیل بوده که طی این سالها دوام آورده است. اما اگر جنگجویان طالبان احساس کنند که رهبران ارشد طالبان به خواستههایشان کمتوجهی کردهاند، این احتمال وجود دارد که نیروهای معترض انشعاب کنند و یک گروه تندروتر از طالبان تشکیل دهند یا حتی با داعش همراه شوند. بنابراین رهبری طالبان خواست نیروهایش را نمیتواند نادیده بگیرد و با طرفهای مقابل معامله کند.
دوباره به سؤال اولم برمیگردم. ببینید موضوع ایفای نقش پاکستان در جنگ افغانستان همیشه مطرح بوده و تقریبا برای همه مسجل است که اگر قرار است صلحی در افغانستان اتفاق بیفتد، پاکستان باید با آن همراه باشد.
بهنظر من موضوع تنها پاکستان نیست. اگر دوباره مثل دوران جهاد در افغانستان در این تصور باشیم که پاکستان یا آمریکا به تنهایی میتوانند همه مشکلات را حل کنند، بیراهه رفتهایم. بحران افغانستان ریشه در مسائل داخلی، منطقهای و بینالمللی دارد. هر سه اینها در جنگی که بیش از 4دهه است در افغانستان جریان دارد، دخیل هستند. صلح در افغانستان نیازمند یک اجماع منطقهای است. روسیه، ایران، پاکستان، هندوستان و چین کشورهای مهم منطقه هستند و اگر آنها بر سر افغانستان با هم به اجماع نرسند، تضاد منافع میان آنها مانع صلح خواهد شد. بنابراین تنها مسئله پاکستان نیست. سرمایهگذاری روی پاکستان به تنهایی هرگز مؤثر نبوده است. طالبان هم حالا دیگر برخلاف سالهای 1995 و 1996 آنقدر به اسلامآباد وابسته نیست.
در مورد پیشنهاد آمریکا به طالبان گمانهزنیهایی شده است. گفته میشود آمریکاییها بهدنبال معامله با این گروه هستند، به این صورت که کنترل بخشهایی از جنوب افغانستان و همچنین چند وزارتخانه کلیدی به طالبان سپرده شود تا این گروه دست از جنگ بردارد. این تا چه حد درست است؟
بههیچوجه درست نیست. ببینید آقای خلیلزاد همیشه با یک خواسته جدی از سوی طالبان مواجه بوده است و آن هم خروج نیروهای خارجی است. طالبان مشکل افغانستان را در دو بخش داخلی و خارجی میبیند و اعلام کرده که تا زمانی که مشکل خارجی یعنی همین حضور نیروهای آمریکایی و دیگران در افغانستان حل نشده، روی هیچ مسئله دیگری مذاکره نخواهد کرد. در نشست دوم میان آمریکا و طالبان، آقای خلیلزاد پیشنهاد تشکیل حکومت موقت را مطرح کرد. نمایندگان طالبان اما در پاسخ اعلام کردهاند که ساختن حکومت کار شما نیست، بلکه کار خود ما افغانهاست. یعنی زمانی که مشکل خارجی حل شد، خود ما افغانها بر سر ساختن یک حکومت جدید مذاکره خواهیم کرد. مشکل بزرگ افغانستان همیشه این بوده که دیگران برای ما حکومت ساختهاند و هیچوقت هم موفق نبودهاند.
خب اگر این رویکرد طالبان جدی و واقعی است، پس چرا نیروهای طالبان همچنان به مردم و نظامیان در کابل و دیگر نقاط افغانستان حمله میکنند؟
ببینید در افغانستان جنگ در جریان است و شما فقط صدای یک سوی میدان را که بلندتر است میشنوید. کسی در مورد بمبارانهایی که هر روز از سوی آمریکاییها ادامه دارد، صحبتی نمیکند. همین چند روز پیش 68نفر در 3روستا در بمباران آمریکا کشته شدند. این درست قبل از نشست ابوظبی بود. نمایندگان طالبان عکسهایی از این حمله به نمایندگان آمریکا در این نشست نشان دادند و پاسخ آنها این بود که ما هرچه میکنیم به خواست دولت مرکزی افغانستان است. خود آمریکاییها اعتراف کردهاند که طی 2ماه 5هزار بمب روی افغانستان ریختهاند. این موضوع را هیچکسی حتی همسایگان افغانستان مورد توجه قرار نمیدهند. به اعتقاد من بزرگ جلوه دادن جنایت یک سوی میدان جنگ، منطقی نیست.
با همه این تفاسیر باید به آینده مذاکرات امیدوار بود یا این دور از مذاکرات هم به سرنوشت مذاکرات 4سال قبل مبتلا خواهد شد؟
فکر میکنم آمریکاییها این بار جدی هستند. آن اتفاق بزرگ دوباره در حال رخ دادن است و یک ابرقدرت دیگر از پیروزی در افغانستان مأیوس میشود. آمریکاییها حتی از آنچه خود ساختهاند یعنی دولت مرکزی در افغانستان هم راضی نیستند و در مذاکره با طالبان، خودشان مستقیما وارد شدهاند. اکنون بهنظر من، باید انتظار یک تحول بزرگ را داشت. البته مسئله مهم این است که ما افغانها بعد از خروج نیروهای خارجی از افغانستان، روی کاغذ پیروزی را جشن میگیریم و خودمان همچنان درگیر جنگ با هم میمانیم. بعد از چندین دهه جنگ و این همه قربانی، وقت آن رسیده که در افغانستان به صلح برسیم؛ موضوعی که البته بدون کمک کشورهای همسایه امکانپذیر نیست.
آقای اشرف غنی اما تأکید دارد که مذاکرات صلح باید بر مبنای مذاکرات افغان-افغان باشد. این موضوع اخیرا در نشست ژنو نیز اعلام شد و مورد تأیید وزیر خارجه ایران هم قرار گرفت. چطور میتوان گفت که هم آمریکا و هم طالبان، دولت مرکزی را به رسمیت نمیشناسند اما بهدنبال صلح در افغانستان هستند؟
طالبان میگوید که مسئله افغانستان دو بعد دارد؛ بعد داخلی و بعد خارجی. به اعتقاد آنها بعد داخلی بهخود افغانها مربوط است و ابتدا باید بعد خارجی و مشکل خارجی را حل کرد. خود دولت مرکزی افغانستان میگوید اگر نیروهای خارجی نباشند، ما نمیتوانیم حتی 6ماه مقاومت کنیم. بنابراین دولت توان و صلاحیت لازم برای خارج کردن نیروهای خارجی از افغانستان را ندارد و طالبان به همین دلیل است که تأکید دارد ابتدا باید این مشکل برطرف شود.
اگر نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند، نیروهای داخلی با هم کنار میآیند؟
بله، باید کنار بیایند. ابتدا باید تکلیف نیروهای خارجی و پایگاههای آنها مشخص شود سپس ما افغانها خود باید بنشینیم و بر سر صلح مذاکره کنیم.