ضوابط تلویزیون بر کاهش مخاطب تأثیری داشته است؟
خط قرمزها پررنگتر و جیبها خالیتر
علیرضا افخمی دلایل کاهش مخاطب سریالهای ایرانی را درسالهای اخیر بر شمرد
مائده امینی
آن روزگاران گذشت. «در پناه تو»، «خانه سبز»، «مختارنامه»، «دوران سرکشی»، «خط قرمز»، «روزگار جوانی»، «زیر تیغ»، «شب دهم»، «همسران»، «او یک فرشته بود»، «پس از باران» و... که از سیمای ملی پخش میشد، خیابانها انگار خلوتتر میشدند. خیلیها پای تلویزیونهایشان مینشستند و شبهای پخش قسمتهای مختلف این مجموعهها، نقطه اشتراک دور هم جمعشدن خانوادهها بود. این حس و حال را مدتهاست کمتر تجربه میکنیم. این روزها کمتر میشود سریالی، نقطهمشترک همه ایرانیها باشد و خیلیها درباره آن حرف بزنند. کارگردانهایی مثل کمال تبریزی، علیرضا افخمی، حسن فتحی و... کمتر سراغ تلویزیون میآیند و جامعه هم به خوبی میداند رسانه ملی، از او فرسخها دور شده است. علیرضا افخمی با تجربههای موفقی مثل «او یک فرشته بود» و «تب سرد» در سالهای ابتدایی دهه 80، در گفتوگو با همشهری میگوید که دیگر نمیتواند باتلویزیون کار کند و بر این باور است که مجموعهای از عوامل مثل مدیران و ناظران بیانگیزه، فربهشدن سازمان صدا و سیما در کنار کاهش بودجه و تغییر ذائقه مردم موجب شده که دیگر سریالهای ایرانی رونق سابق خود را نداشته باشند.
آقای افخمی! این روزها دیگر سریالها مانند سابق دیده نمیشوند. آیا ساختار و ضوابط تولید سریال در سازمان طی 15سال اخیر تغییر کرده است؟
نه خیلی. ضوابط تولید یعنی ساختار چگونگی تولید در تلویزیون نسبت به 10 الی 15سال پیش تغییر خاصی نکرده است. البته این ضوابط در دهه60 کمی متفاوت بود. در آن زمان تعداد شبکهها بسیار محدودتر از امروز بود و همه کارها هم به شکل امانی انجام میشد. تهیهکننده بهعنوان عامل و زیرنظر امور مالی تلویزیون فعالیت میکرد.
با افزایش تعداد شبکهها در سالهای بعد، (دهه70 تا به امروز) تهیهکننده به شکل مستقل از سیما فعالیت میکرد و خودش باید پای سود و زیان یک سریال به تنهایی میماند. البته این تئوری ماجرا بود و در عمل اگر تهیهکننده واقعا ضرر کرده بود میتوانست با استناد به مدارکی که در دست داشت، تا حدی زیان خود را جبران کند. اما طی این 15سال، رویه همان رویه استقلال تهیهکننده است و تغییری نکرده.
همه مدیران سیما برای توجیه خروجیهای بیکیفیت این روزها، از کمبود بودجه در سازمان میگویند. این موضوع -عدمتخصیص بودجه کافی- چقدر میتواند در کاهش مخاطب تلویزیون مؤثر بوده باشد؟
ببینید! تلویزیون امروز بهخاطر عدمتخصیص بودجه کافی به سازمان صدا و سیما، دچار مشکلات مالی بسیاری است. نقدینگی کافی برای تولید برنامه طی این 15سال وجود نداشته است. بودجه سازمان مطابق تورم افزایش پیدا نکرده و در چنین شرایطی طبعا کیفیت سریالها کاهش پیدا کرده است.
و خود سازمان در این میان چه نقشی ایفا میکند؟
یکی از مهمترین علل افزایش هزینهها و کاهش بودجه، خود سازمان است. بدنه سازمانی مانند صداوسیما در این شرایط باید کوچکتر شود تا هزینههای جاری آن کاهش پیدا کند. فراموش نکنید مهمترین دستور کار تلویزیون، برنامهسازی است و امروز این رسالت مهم به حاشیه رانده شده. با وجود اینکه هر سال بودجه تولید نسبت به سال قبل کاهش پیدا میکند، ساختار و هزینههای جاری و انسانی سیما افزایش پیدا کرده است. در این سالها واحدهای مختلف نظارتی و... غیرضروری بهوجود آمده که خیلی از مدیران و معاونان و کارمندان را با خود به همراه داشته و برای سازمان هزینهتراشی کرده است.
میتوان در فهرست عوامل کاهش مخاطب تلویزیون، تغییر ذائقه مردم و افزایش خط قرمزهای سیما را قرار داد؟ منظورم این است که آیا در ساختار تولید سیما در این سالها، سختگیریهای بیشتری لحاظ نشده؟
صد درصد. نکته اول این است که رقبایی جدید وارد گود شدهاند. گسترش شبکههای ماهوارهای و تلاش آنها برای جذبکردن مخاطب امروز به اوج خود رسیده و خروجی سیما برای رقابت با آنها کیفیت کافی را ندارد.
نکته دوم هم همان خط قرمزهایی است که شما به آن اشاره کردید. طی این سالها، ضوابط پخش تلویزیون نه تنها انعطافپذیرتر نشده بلکه حتی سختتر هم شده و به نوعی تبدیل به مانعی بزرگ برای برنامهسازی شده است. برنامههایی که امروز تلویزیون میسازد و پخش میکند، با بدنه حقیقی جامعه سنخیتی ندارد و برای مردم بیگانه است. مردم در سراسر ایران دیگر نمیتوانند با سریالها، همذاتپنداری کنند.
آقای افخمی! مدیران این روزهای سیما چقدر میتوانند در افول مخاطب این رسانه نقش داشته باشند؟
نقش مدیران انکارشدنی نیست. مدیران دیگر مانند سابق تلاشگر و ریسکپذیر نیستند. مثلا در آن زمان برای ساخت و پخش همین سریال دوران سرکشی که شما از آن اسم بردید، مدیر وقت شبکه5 سیما ماهها جنگید و رفت و آمد. خود آقای تبریزی هم با کلی مکافات کار را از ممیزیهای مختلف عبور داد و در نهایت با وجود حذف بخشهای مختلف توانستند آن را پخش کنند.
فقط دوران سرکشی نبود. برای اینکه سریال خط قرمز از شبکه 3سیما پخش شود، ما دوندگیهای بسیاری کردیم. از جان مایه گذاشتیم تا کار از ممیزیهای غیرعقلانی عبور کند.
خب با این اوصاف چه میتوان کرد؟ راهکار شما برای بازگشت به روزهای اوج دهه 80 چیست؟ نسخه شفابخش تلویزیون ما را شما بنویسید.
نسخه شفابخشی که شما بهدنبال آن هستید یک سرش به پول و بودجه میرسد که فعلا تأمینشدنی نیست؛ در واقع راهی برای شفا وجود ندارد اما بهبود شرایط ممکن است. ما میتوانیم با قدری عقلانیت و سلیقه به خرجدادن در مدیریت سازمان اوضاع را بهتر کنیم. میداندادن به آدمهای کاربلد و حذف آدمهایی که بارها ثابت کردهاند سریالساز نیستند، کاهش هزینههای غیرضروری و کاهش ممیزیهای غلط از اقداماتی است که میتوان گفت به شکل قابل توجهی وضعیت کنونی را بهتر میکند.
شما کارگردان و نویسنده موفقی بودهاید. معمولا سریالهایی که شما در آنها نویسنده بودید یا کارگردانی آن را برعهده داشتید به خوبی دیده شدهاند. خود شما چگونه با این شرایط کنار میآیید و برای سیما سریال میسازید؟
من خیلی وقت است که سریال نساختهام. قرار هم نیست فعلا با تلویزیون کار کنم. اصلا اگر بخواهم، هم نمیتوانم. افرادی در شوراهای مختلف عضو شدهاند که نه صلاحیت کافی دارند نه دانش لازم. تنها کسانی میتوانند با شرایط کنونی سیما و مدیران میانی و... که دارد کار کنند که سریالسازی را یک حرفه برای امرار معاش خود میدانند.