آیا خیریهها میتوانند شکافهای طبقاتی را کاهش دهند؟
توانمندم کن تا بینیاز شوم...
محمد زاهدی اصل، فعالیت کارشناسی منطبق بر نیازها، تجمیع خیریهها و توانمندسازی محرومان را راهکاری مناسب برای کاهش فقر میداند
خدیجه نوروزی
سالهاست که انجمنها و مؤسسات خیریه زیادی در حوزههای بهداشتی ودرمانی، آموزشی، عمرانی، نگهداری یا سرپرستی، توانیابی و بازپروری، مشاوره و...در کشور فعالیتهای خیرخواهانهای انجام میدهند که در راستای برطرفکردن نیازهای اساسی انسانهای محروم جامعه است. با وجود روند افزایش خیریهها و حجم گسترده اقداماتشان در سراسر کشور ، هنوز قشر آسیبپذیر و محروم جامعه سیر نزولی بهخود نگرفته است. محمد زاهدی اصل - مدیر گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و استادتمام رشته مددکاری-در گفتوگو با همشهری به بخشی ازدلایل و راهکارهای این نقصان اشاره میکند.
15هزار مؤسسه کوچک و بزرگ خیریه در کنار یکدیگر اما هر کدام بهصورت تکبعدی اهداف سازمانیافته خود رادنبال میکند. آیا این مؤسسات میتواننددر بعد کلان، تأثیرات اجتماعی بههمراه داشته باشد؟
خیر. اگر فعالیت خیریههادر ایران تاحدی تجمیع میشد و ما با تعداد کمتری مؤسسه، اما با ابعاد بزرگتر و قدرت بیشتری مواجه بودیم قطعا نمود اجتماعی آن در کاهش فقر پررنگتر جلوه میکرد. اما شیوهای که اکنون هر مؤسسهای راه خود رادر پیش گرفته چندان نمیتواند بار محرومیت را از جامعه بکاهد و تأثیرگذار باشد.
پس چه لزومی بهدادن این همه مجوز هست؟
این سؤال ما از سازمان بهزیستی کشور نیز هست.
مگر نه اینکه تمرکز چنین فعالیتهایی بایددر شهرهای محروم که بیشترین قشر آسیبپذیر رادارند، باشد. اما بیشترین خیریههادر پایتخت متمرکز شدهاند. چرا؟
متأسفانه دردادن مجوزها بررسیهای کارشناسانه ودقیق انجام نمیشود. قطعا اگر نیازسنجیها براساس مناطق باشد میتواند در ارائه خدمات اجتماعی به محرومان جامعه عدالت را بهتر بهاجرادرآورد.
فکر نمیکنید چنین بیتوجهیهایی اعتماد عمومی را نشانه رفته است؟
زمانی که سازمان اصلی صادرکننده مجوزها، نظام جامع و هدفمندی رادر پیش نگیرد، مؤسساتی با هدف سوداگری قد عَلَم میکنند و بهصورت قارچگونه رشد میکنند که نمونههایشدر کشورمان هستند؛ بهراحتی مجوز میگیرند و منبعی برای قدرتورزی، جاهطلبی و فساد اخلاقی میشوند. مؤسسهای که باید اساسش بر آسیبزدایی باشد، خود تبدیل به آسیب میشود و بیتردید اعتماد و تقوای اجتماعی را که مبنای کار خیر است، خدشهدار میکند.
نوع خدمات اجتماعی به اقشار آسیبپذیردر تمام کشورهایدنیا با پیشرفت صنعت و تکنولوژی مدرنتر شده امادر ایران هنوز نیازسنجیها به سبک سنتی است. ادامه چنین روشی چه فوایدی دردرازمدت خواهد داشت؟
دادن پول و بستههای اهدایی مختلف نهتنها گرهای را باز نمیکند بلکه شخصیت، شأن و حرمت انسانی را هم پایین میآورد. متأسفانه ما روزبهروز بهجای اینکه توسعه پیدا کنیم با اعمال سیاستهای غلط، افراد را متکیتر بار آوردهایم که پیامد منفی آن رادر افزایش جمعیت محروم جامعه ملاحظه میکنید. باید مانند تمام کشورهای پیشرفته دنیا روی توانمندسازی افراد و کارآفرینی متمرکز شویم تا بتوانیم مهارتها را افزایش دهیم. این ضربالمثل معروف چینی را حتما شنیدهاید که میگوید: «اﮔر ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺴﯽ ﺭا ﯾﮏ ﻭﻋﺪﻩ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯽ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺪﻩ اما ﺍﮔر ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺳﯿﺮﺵ ﮐﻨﯽ به او ماهیگیری ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻩ.» بنابراین اگر استعدادیابی و نیازسنجیهادرست و صحیح انجام شود با ایجاد اشتغال، این قشر خودکفا و توانمند خواهند شد و آمار جمعیت محروم جامعه سیر نزولی بهخود میگیرد.
این کار نیازمند وجود متخصصان در چنین مؤسسههایی است.
همینطور است. متأسفانه در کشور ما هر کسی خود رادر حوزه امداد و خدمات اجتماعی صاحبنظر میداند.در نتیجه سوءمدیریتها، کسانی کار را بهدست میگیرند که فاقد تخصص لازم هستند. درحالیکه مخاطبانشان انسانهای دردمند، ناتوان و بسیار حساسی هستند که اتفاقا باید براساس دانش تخصصی با این قشر مواجه شد؛ کارشناسانی که صاحب صلاحیت، حرفهای ودارای دانش کافی باشند.