• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
دو شنبه 18 دی 1396
کد مطلب : 3519
+
-

گفت‌وگو با اصغر یوسفی‌نژاد و مرور تجربه اکران «ائو»

میل به مطرح‌شدن فیلمسازی را مختل می‌کند

میل به مطرح‌شدن فیلمسازی را مختل می‌کند

الهام نداف:

در روزهای منتهی به جشنواره سی‌وپنجم فیلم فجر، هیأت انتخاب از فیلمی رونمایی کرد که در نخستین نمایش خود توانست تحسین بسیاری از منتقدان و علاقه‌‌مندان به سینما را برانگیزد؛ فیلمی با عنوانی متفاوت و تلفظ نه‌چندان ساده به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد.

ائو با دیگر فیلم‌های راه‌یافته به جشنواره متفاوت بود و استفاده از زبان آذری در فیلم به‌اضافه حضور بازیگران ناشناخته و داستان واقع‌گرایانه، برای ساعتی مخاطب را از دنیای معمول و متداول سینما جدا می‌کرد.

در این میان حمایت گروه هنروتجربه از نخستین ساخته یوسفی‌نژاد و در ادامه، اکران آن در سالن‌های معدود این گروه سینمایی، نوید ظهور کارگردانی متفاوت را در سینمای ایران داد؛ کسی که برخلاف بسیاری از فیلم‌اولی‌‌ها قصد دارد از مسیری که در آن قدم گذاشته لذت ببرد و عجله‌ای برای رسیدن به قله‌‌های دست‌نیافتنی سینما ندارد.

گپ‌وگفت با این کارگردان، مدتی بعد از اکران فیلم اتفاق افتاد. یوسفی‌نژاد که تا امروز به قدر کافی درباره ائو توضیحات لازم  ارائه کرده است، ترجیح داد بیشتر به‌دستاوردهای بعد از اکران و روزهای پیش روی خود بپردازد.

 

 ائو در اکران توانست آرزوها و ایده‌آل‌های شما را برآورده کند؟

پیش از اکران فیلم ائو در گروه هنروتجربه، بسیاری از فیلمسازان و منتقدان به‌واسطه خود من یا هیأت انتخاب جشنواره سی‌وپنجم فیلم فجر، آن را دیدند؛ البته برخی از علاقه‌مندان به سینما هم منتظر اکران فیلم بودند.

با این همه من آمار دقیقی از میزان فروش فیلم و استقبال از آن ندارم اما تصور می‌کنم یکی از دلایل عدم‌استقبال گسترده در زمان اکران فیلم، همین نمایش‌‌های جسته و گریخته بعد از جشنواره فجر بود.

برخی منتقدان سینما لطف داشتند و به صورت شخصی و اختصاصی برنامه نمایش و نقد ائو را برگزار کردند و شاید همین مسئله باعث شد که علاقه‌مندان به سینمای تجربی، عمدتا فیلم را پیش از اکران ببینند. حالا که زمان گذشته، خیلی‌‌ها می‌گویند به دلیل پراکندگی اکران در هنروتجربه و همچنین جغرافیای سالن‌های سینما همچنان نتوانسته‌اند فیلم را ببینند.

 یعنی گروه هنرو‌تجربه نتوانست انتظارات شما را در اکران برآورده کند؟

واقعیت این است که من با آگاهی کامل از شرایط اکران، فیلم را در اختیار گروه هنروتجربه گذاشتم و از حمایت‌‌های این گروه هم ممنونم. از اینکه ائو این‌چنین روی پرده رفت به هیچ عنوان پشیمان نیستم و اگر به قبل برگردم باز هم فیلم را در این گروه اکران می‌کنم.

 با وجود پراکندگی اکران و جغرافیای سینماهای این گروه؟

ائو خیلی با بافت گروه هنروتجربه همخوانی دارد.

از طرف دیگر به ‌نظر من چنین گروهی، ‌شأن بالایی در سینما دارد؛ چون امکان دیده‌شدن و نقدشدن فیلم‌های تجربی و خاص را فراهم می‌کند و حُسن دیگر آن، این است که امکان مواجه‌شدن با تماشاگر و دریافت نظرات مختلف را به کارگردان می‌دهد.

 یعنی اگر امکان اکران سراسری برای ائو پیش می‌آمد، باز هم از نمایش گسترده آن امتناع می‌کردید؟

من پیش از اکران فیلم، شرایط اکران سراسری را هم بررسی و با افراد صاحب‌نظر درباره چگونگی اکران مشورت کردم. همان‌طور که می‌دانید ائو فیلم متفاوتی‌است؛ از سویی دیالوگ‌های فراوانی دارد و از سوی دیگر چهره‌های شناخته‌شده‌ای در آن دیده نمی‌شوند.

خب، خیلی‌‌ها به من گفتند فیلم به لحاظ قصه و روایت می‌تواند نظر مخاطبان زیادی را به خود جلب کند اما من باید واقعیت فیلم و ویژگی‌‌های آن را هم مد نظر قرار می‌دادم.

در عین حال این فیلم بعد از نمایش و اکران برای من دستاوردهای زیادی داشت.

یکی از جدیدترین دستاوردهایم این است که فهمیدم ائو می‌تواند برای کسانی که به‌دنبال تجربه‌گرایی در سینما هستند جذاب باشد؛ چون در فرم‌زدایی و چیدمان بصری، قابلیت‌‌هایی دارد.

اما این گونه از مخاطبان، چندان در پی داستان و روایت نیستند و از آنجا که نخستین تجربه بلند من در سینما داستان دارد، امتیازی منفی برای مخاطبان خاص به حساب می‌آید.

از طرف دیگر این فیلم می‌تواند مخاطبان سینمای بدنه را هم جذب کند؛ همان کسانی که به قصه بها می‌دهند. خوشبختانه ائو راحت و به دور از پیچیدگی‌های معمول و بسیار راحت، داستان تعریف می‌کند.

اما طبیعی‌است که فرم بصری فیلم برای این دسته از مخاطبان، جذابیت چندانی ندارد؛

در نتیجه به عقیده من ائو روی لبه باریک سینمای بدنه و سینمای تجربی حرکت می‌کند. البته من این حرف را بر اساس نظرات و بازخوردهای مخاطبان و منتقدان سینما می‌گویم.

آنها گاهی از اثر، دور و جایی، به فیلم نزدیک می‌شوند.

 پس قاعدتا فیلم بعدی‌تان با ائو تفاوت خواهد داشت.

در فیلم بعدی نهایت تلاشم را به‌ کار می‌گیرم تا بیشتر به قصه‌گویی توجه کنم. من نمی‌توانم علاقه‌ام به سینمای واقع‌گرا را انکار کنم اما نمایش و روایت عریان واقعیت هم مطلوب من نیست؛ به همین دلیل دوست دارم در فیلم بعدی در خلال بیان واقعیت، نگاهی هم به ژانرهای مختلف داشته باشم و به ملودرام هم بپردازم.

ائو نخستین تجربه‌ام در سینما بود و دوست داشتم شخصیت‌‌های داستان برای مخاطب، ملموس باشند و به همین‌خاطر تأکیدم بر واقع‌گرایی بود اما تجربه این فیلم به من نشان داد که در کار بعدی باید بیش از اینها روی ژانر و درام تمرکز کنم و توأمان به لحن هم وفادار بمانم.

 در انتخاب زبان هم تجدید نظر می‌کنید؟

تا جایی که به خاطر دارم، یکی از نکاتی که درباره فیلم مطرح می‌شد، زبان آذری آن و سرعت بالای دیالوگ‌ها بود.

فیلم بعدی‌ام را هم به زبان آذری می‌سازم؛ با این تفاوت که فرجه‌هایی برای تماشاگر در نظر می‌گیرم تا با دیالوگ‌‌های فراوان بمباران نشود و بتواند با کلام، ارتباط بگیرد.

در ائو تعداد زیاد دیالوگ‌ها و زیرنویس‌ها باعث جا‌ماندن مخاطب می‌شد.

اوایل احساس می‌کردم تماشاگر عادی با این شیوه دیالوگ‌گویی به مشکل برمی‌خورد اما رفته‌رفته که نقد منتقدان را خواندم، فهمیدم آنها هم با این مسئله درگیر بوده‌اند؛ البته منتقدان با زبان آذری فیلم مشکلی نداشتند اما در نوشته‌هایشان مشخص بود که برخی ایده‌هایم منتقل نشده است.

حتی کسانی که 2بار فیلم را دیدند عمدتا به 40درصد از فیلم نپرداختند و به آن بخش‌ها اشاره هم نکردند و همین موضع مجابم کرد که در فیلم بعدی، این شیوه دیالوگ‌گویی را تعدیل کنم.

 آقای یوسفی‌نژاد! اگر بخواهیم صادق باشیم، به ‌نظر من توجه گروه هنروتجربه به ائو ‌شأن این فیلم را بین منتقدان و اهالی سینما بالا برد و این مسئله برای یک فیلم‌اولی اتفاق خوشایندی‌است که می‌تواند برای ادامه مسیر، انگیزه‌های زیادی  در فیلمساز ایجاد کند. درست است؟

نمی‌دانم ،اکران فیلم در این گروه برایم تمایز بوده یا نه و برآوردی از این ماجرا ندارم اما اجازه بدهید حالا که بحث به اینجا رسید نظرم را درباره مسیر پیش‌ روی فیلمسازان تازه‌کار بگویم. اتفاقا زمانی در مجله فیلم مطلبی با عنوان «عجله هنوز هم کار شیطان است» در ارتباط با این موضوع نوشتم.

من معتقدم میل به مطرح‌شدن و شتاب در آن، روند فیلمسازی را مختل کرده است.

خیلی‌ها برای رسیدن به جایگاهی تثبیت‌شده در سینما شتاب می‌کنند. البته مورد من و شیوه‌ای که در فیلمسازی دارم چندان برای همه قابل توصیه نیست اما چیزی که می‌تواند وجه تمایز من با دیگر دوستان باشد این است که عجله‌ای برای رسیدن به جایی و چیزی ندارم. به ‌نظر من خیلی از کسانی که فیلم‌اولی بودند و هیچ‌وقت به فیلم دوم نرسیدند، چوب همین عجله‌کردن را خوردند.

این را هم در نظر بگیرید که «عجله» با «سرعت عمل» فرق دارد و هر کدام تعاریف خاص خودشان را دارند.

علاقه‌مندان به سینما پیش از ورود به این حرفه باید شناختی از مناسبات و جنس سینمای ایران داشته باشند. ورود به سینما حالا دیگر کار سختی نیست.

ابزار و امکانات نمایش که تنها مختص به پرده سینما نمی‌شود، این امکان را فراهم کرده که علاقه‌مندان به‌راحتی وارد این حوزه شوند.

اما ماندن و صاحب ردپاشدن کار سختی‌است که با عجول‌بودن، نسبت عکس دارد.

ما یا دانش کافی نداریم و یا اینکه با وجود آگاهی و علم به این حوزه، درک درستی از زمینه آن نداریم و در عین حال از همان ابتدای ورود، به بالاترین نقطه فکر می‌کنیم و نگاهی به پله‌‌های پیش‌ رو نمی‌اندازیم و از بالارفتن لذت نمی‌بریم.

البته سیاستگذاران هم فیلمسازان را در این راه و تفکر همراهی می‌کنند.

از آنجا که سیاست‌ها مدام در جامعه هنری در حال تغییر هستند، حتی کسانی که سعی می‌کنند به اصولشان پایبند بمانند، ناخواسته در این مسیر قدم می‌گذارند.

 این‌روزها خیلی از علاقه‌مندان به سینما با شوق مطرح‌شدن پا به این عرصه می‌گذارند!

بله. این هم نکته قابل‌توجهی است اما من سعی کردم نظردادن را تقلیل دهم و بیشتر روی فیلم بعدی‌ام تمرکز کنم. یکی از دستاوردهای دیگری که ائو برایم داشت این بود که باید منتظر بمانم تا اتفاقات، خودشان پیش بیایند.

 قرار است در دومین تجربه کارگردانی‌تان از تجربه‌گرایی فاصله بگیرید؟

طرح فیلم بعدی به قبل از ساخته‌شدن ائو بازمی‌گردد.

این فیلم هم تجربه‌گراست چون اساسا کار در سینما روحیه تجربه‌گرایی من را اقناع می‌کند و امیدوارم این لذت، همیشه در من باقی بماند.

در مورد شرایط تولید هم تصور روشنی ندارم که بخواهم گام بلندی بردارم؛ فقط در مورد بازیگران بگویم که از جنس بازیگران فیلم  ائو  هستند.

 به‌ نظر می‌رسد در ادامه، شما هم مانند دیگر فیلمسازان تازه‌وارد، درگیر مجوزهای رایج برای ساخت فیلم و پیدا‌کردن تهیه‌کننده شوید. برای ساخت ائو که با این موانع دست‌وپنجه نرم نکردید؟!

من ائو را با مجوز ویدئویی ساختم و شانس، یار بود و لطف دوستان در خانه سینما و ارشاد سبب شد که برای نمایش آن، مجوز سینمایی هم بگیرم. اما در فیلم بعدی مشکلی که به آن اشاره کردید سراغ من هم می‌آید. دوستان توصیه کرده‌اند فیلم را با پروانه ساخت سینمایی بسازم و امیدوارم تهیه‌کنندگان هم به من آسان بگیرند.

 

 

 

فیلم بعدی‌ام را هم به زبان آذری می‌سازم؛ با این تفاوت که فرجه‌هایی برای تماشاگر در نظر می‌گیرم تا با دیالوگ‌‌های فراوان، بمباران نشود و بتواند با کلام، ارتباط بگیرد. در ائو تعداد زیاد دیالوگ‌ها و زیرنویس‌ها باعث جا‌ماندن مخاطب می‌شد.

 

 

ذره‌بین

جنایات و مکافات

 

سعید مروتی:

«خانه» (ائو) بیش از هرچیز حاصل احاطه و تسلط است؛ احاطه و تسلط فیلمساز بر فضا و حال‌وهوا و قصه‌ای که روایتش می‌کند؛ فیلمی که به درستی به زبان ترکی ساخته شده و دلیل پرهیز فیلمساز از زبان رسمی، نه بومی‌گرایی متصنع مرسوم که رسیدن به فضایی همگون و جهانی منسجم است؛ انسجامی که از شناخت اصغر یوسفی‌نژاد از آدم‌ها و فضا می‌آید.

تماشاگری که به زبان ترکی مسلط نیست و ناچار از خواندن زیرنویس است بخشی از ظرافت‌های فیلم را از دست می‌دهد ولی در عوض با اثری مواجه می‌شود که اصالت و خودبسندگی دارد و به شکل منحصربه‌فردی قصه‌ای جنایی را در بستری بومی روایت می‌کند.

قربانی، پیرمردی است که نزدیکانش به سوگ نشسته‌اند و از دل این بغض‌ها و گریه‌ها، فیلمساز با مهارت، قصه‌ای جنایی را روایت می‌کند که مسببانش خودی هستند.

محدودیت زمانی و مکانی به‌جای اینکه دست فیلمساز را ببندد، باعث شد که در چالشی دشوار و پرحاصل، با اثری منسجم مواجه شویم؛ اثری که سازنده‌اش خوب می‌داند کجا باید در دل تنش و دلهره، سراغ طنز برود و در دادن اطلاعات به تماشاگر چگونه عمل کند که آگاهی، تعلیق را به همراه بیاورد.

فیلم آن‌قدر جزئیات دارد که در دیدارهای بعدی (که دیگر خبری از غافلگیری نیست) بتوان به ظرایف و نکاتی تازه پی برد.

اصغر یوسفی‌نژاد طراوتی را به تماشاگر هدیه می‌دهد که مشابهش را در هیچ فیلم دیگری از سینمای ایران نمی‌توان یافت.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید