نزدیکشدن به زبان مردم
محمود معتقدی/ شاعر
فضای شعر معاصر ایران در این 100سال با کشوقوسهای فراوانی همراه بوده است. در این مسیر دو عنصر مهم شعر گاه از هم پیشی گرفتهاند. گاه یکی فضا و میدان را به نفع دیگری ترک کرده است، گاهی هم هردو همراه و در کنار هم نقش خود را در پویایی زبان و بیان احساسات فردی و اجتماعی به طور شایسته و بایستهای ایفا کردهاند.
چیزی که در این میان مهم به نظر میرسد، وضعیت شعر در 4 دهه اخیر است. نزدیکی این 4 دهه به روزگار ما از یکسو و وقایع و اتفاقاتی که شعر را چون ارکان و شئون دیگر فرهنگی متأثر از خود کردهاند، موجب این اهمیت میشود.
با این حساب آنچه در این 4 دهه با شعر فارسی درآمیخته است، نتیجه و ثمره خود را به عنوان شعر امروز نشان میدهد.
در نخستین دهه از این دوره 40ساله اگر فرصتی پیش میآید، به آزمون و خطا میگذرد. فضای انقلاب و جنگ تحمیلی، نگرشهای جدید را ناگزیر میکند. با این حال، هیجانها و احساسات مردمی به بازیهای زبانی و تجربههای شاعرانه کمتر میدان میدهد. در دهه دوم این دوره حرکتهای تازهای آغاز و میل به فرم شعر بیشتر از هر گرایش دیگری در حوزه شعر مشاهده میشود. اما این میل سرکش در بیشتر شاعران، کار را به جایی میرساند که کمکم به نظر میرسد موضوع محتوا در بسیاری از اشعار مغفول میماند. چنین وضعی نوعی نبود توازن و تناسب را رقم میزند. دقیقا از همینروست که شعر دهه80 برای ایجاد توازن و تناسب، محتوا و معنیپذیری را در مقیاسی مناسب به کار میگیرد. به همین دلیل است که عنصر عقلانیت در شعر این دوره نمودی فراتر از دهه پیشین دارد. شعر دههای که در آنیم حاوی و حامل تجاربی است که هم به فرم توجه دارد و هم با توجه به پیشینه تاریخی، شعر امروز ادبیات کلاسیک ایران را پشتوانهای جدی و استوار میداند. این ادبیات هرگز تهی و دور از معنی نبوده است. پس شعر امروز مانند جورچینی است که این دو عنصر را برای ارائه تصویری روشن از خود به تناسب انتخاب میکند؛ انتخابی که میتواند آن را به زبان و سلیقه مردم نزدیک کند؛ عاملی که شعر را در عمل به رسالت خود یعنی تقویت زبان و خدمت به فرهنگ، نزدیک میکند.