
مسئله پانزدهم؛ بحران ریزگردها
به الگوهای چینی چشم دوختهایم
بیش از حد، از توان اکولوژیکی سرزمینمان استفاده کردهایم

حمیدرضا عباسی| عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع
چالش ریزگرد یکی از اساسیترین چالشهای امروز کشور ماست که اخیرا به دلایل مختلف مانند تغییرات اقلیمی که نمودهای آن آشکارا در کشور مشاهده میشود، خشکسالیها و عدمپراکندگی منظم بارندگی در کشور و در نهایت عامل انسانی و تغییرات هیدرولوژیکی که به واسطه احداث سدها و افزایش وابستگی معیشتی مردم به این دست فعالیتها اتفاق افتاده، در کشور تشدید شدهاست؛ درواقع ما بیش از حد از توان اکولوژیکی سرزمینمان استفاده کردهایم و عوامل آب و خاک را تحت فشار بیش از حد قرار دادهایم. برای مثال کشاورزی از نظر کمی و کیفی با سرعت، توسعه یافته اما، حقابه بسیاری از هورها، هامونها و اراضی پاییندستترین قسمت حوضه آبخیز را بلعیده و آنها را به کانونهای بسیار فعال تولید ریزگرد تبدیل کردهاست. این اراضی پس از خشکشدن بهشدت نسبت به فرسایش بادی حساسیت پیدا میکنند و کوچکترین انرژی بادی موجب تشکیل ریزگرد میشود.
برای حل این بحران، باید پدیدههایی که باعث فعالیت کانونهایی اینچنینی میشود را شناسایی و بررسی و راهکارهایی برای کنترل عوامل فعالکننده جستوجو کرد.
کانونهای ریزگرد به 3دسته نقطهای مانند: هورها و هامونها یا دریاچههای خشکشده، کانونهای خطی که دراثر توسعه ساختارهای زیربنایی خطی مانند جادهها و خطوط ریلهای قطار یا خطوط انرژی تشکیل میشوند و کانونهای صفحهای مانند دشتهای وسیع تقسیم میشوند. نمونه کانونهای خطی را در دشت سیستان میتوان دید؛ منطقهای که در آن جادههای دسترسی به مزارع، حدود 4برابر اراضی کشاورزی رهاشده تولید ریزگرد میکنند و میتوان این مشکل را با تثبیت خاک حل کرد. کانونهای صفحهای نیز معمولا به واسطه فعالیتهای انسانی و تغییر اقلیم به کانون ریزگرد فعال تبدیل میشوند که بهدلیل گستردگی، رفع مشکل آنها به بودجه زیادی نیاز دارد، از اینرو باید مناطق حساستر را در این کانونها شناسایی و اقدام به مهار آن مناطق کرد. شاید در دشتی که 120هزارهکتار وسعت دارد تنها 20تا 30هزار هکتار آن نیازمند رسیدگی باشد. راهکارهای زیادی برای مهار این بحران وجود دارد؛ از ایجاد بادشکنهای زنده گرفته تا تثبیت بیولوژیکی، فیزیکی و مکانیکی. هرکدام از این راهکارها با توجه به اکولوژی سرزمین، کارایی دارند. درصورتی که به این بحران با رویکردی علمی نگاه شود، کار به کاردان ها سپرده شود و بودجهای اساسی جهت پژوهش در اختیار آنها قرار گیرد، حل مشکل ریزگرد چندان سخت نخواهدبود.
ما در کشور، الگوهای موفقی در زمینه مهار این بحران داریم؛ برای مثال 50سال پیش آمار تراخم چشمی در جنوب کرمان بهدلیل وجود یک کانون ریزگرد فعال، بسیار بالا بود اما جنگلکاری درست روی این کانون، مسئله را حل کرد. کشور ما یکی از سرآمدترین کشورهای منطقه در بحث مهار ریزگرد است اما این توانایی را فراموش کرده و به الگوهای چینی چشم دوختهایم. شخصا تضمین میکنم که اگر این کار به متخصصان آن واگذار شود و فردی روی موضوع عوامل تخریب اکوسیستم کشور پژوهشی اساسی انجام دهد، به راحتی میتوان بحران ریزگردها را مهار کرد.