
ریشه ضربالمثل« اگر آب ندارد، نون که دارد»
مرد قناتی ایران!

«اگر برای من آب ندارد، برای تو که نان دارد!» این ضربالمثل را زیاد شنیدهایم و وقتی بهکار میبریم که کسی از بیهودهبودن کاری میگوید در حالی که مزدش را هم میگیرد. این مثل را میگوییم و تیر خلاص را میزنیم؛ کاری نداشته باش به نتیجهاش برای من، به مزد خودت فکر کن. اما ریشه این ضربالمثل کاری و کارراهانداز....
حفر قنات از دیرباز در ایران رواج داشته است؛ از زمان هخامنشیان. اما تهران که کورهدهاتی بود و زمان قاجار یکباره ساز شهر شدن کوک کرد، قنات چندانی نداشت. تنها 6قنات داشت و در این بین نخستین کسی که حسابی به فکر حفر قنات افتاد «حاج میرزا آغاسی» صدراعظم محمدشاه قاجار بود. او تعداد قناتهای تهران را به اوج رساند و البته شیوه کارش و پافشاریای که روی حفر قناتهای جدید داشت باعث شد مردم کوچه و بازار برایش کلی شعر بگویند. ازجمله شعر یغمای جندقی:
نگذاشت برای شاه حاجی درمی
شد صرف قنات و توپ، هر بیش و کمی
نه مزرع دوست را از آن آب نَمی
نه لشکر خصم را از آن توپ غمی
اما گروهی از محققان خلاف این نظر را دارند و میگویند حاجی آغاسی در آبرسانی به بعضی از زمینهای کشاورزی تهران، موفق بوده است. حفر نهر آب از کرج به تهران برای آبرسانی به زمینهای خشک منطقه وصفنارد و یافتآباد و نخستین آبرسانیها به وسیله جویهای فرعی آب به خانههای تهران هم ازجمله کارهای اوست؛ درواقع حاجی آغاسی بود که برای نخستین بار از رود کرج به تهران آب آورد.
با همه این احوال، بعدها کمکم از تعداد قناتهای تهران در زمان قاجار کم شد. تهران در سال 1310هجری شمسی 300هزارنفر جمعیت داشت و حدود 15کیلومترمربع مساحت با 26رشته قنات که در مجموع با 700لیتر آب در ثانیه سیراب میشد. در فاصله سالهای 1310تا 1320شمسی تغییر چندانی در تعداد منابع و مقدار آب شهر بهوجود نیامد اما به مرور میزان آبدهی قناتها بهعلت انباشتهشدن گل و لای کاهش پیدا کرد. حتی تعدادی از قناتها هم بهدلیل لایروبینشدن بهتدریج خشک شدند و بینام و نشان. برخی هم به مرور تغییر مسیر دادند؛ آبشان برای آبیاری مزارع و باغهای اطراف تهران اختصاص پیدا کرد.
با آمدن تکنولوژی حفر چاه و آوردن آب از رودخانهها و سدها، کمکم فرهنگ غنی حفر قنات از یادها رفت. حالا از قنات تنها یک نوستالژی باقی مانده است و مشتی فرهنگ و دیگر حاج میرزاآغاسیهایی هم نیستند که به هر قیمتی که شده قنات بکنند حتی اگر به آب نرسد. البته بخش به آب نرسیدن که مزاح است و باعث درستشدن یک ضربالمثل ماندگار هم شد. اما اصرار به داشتن قنات چه از زمان هخامنشیان چه تا آخر دنیا بهترین کار و بهترین اصرار است، آنهم برای مایی که در کشوری خشک و نیمهخشک هستیم و آب کم در دسترس است. قنات به میزانی به تو آب میدهد که زمین توانش را دارد، نه آن میزانی که تو میخواهی یا موتور آب و عمق چاه اجازه میدهد. قنات راهی مسالمتآمیز برای زندگی آدم روی خاک است و اجازه میدهد زمین همیشه سبز و زنده بماند؛ اگر سفرههای زیرزمینی همیشه آب داشته باشند و پدیده عجیب و غریب نشست زمین، گریبان خاک کشور را نگیرد و ما را به سوی بیابانشدن سوق ندهد.
«آبنامه تهران» نوشته اسماعیل عباسی