برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
راه به جایی نبردن: به بیراهه کشیده شدن، موفق نشدن، به خطا رفتن، به هدف نرسیدن.
رخش: نام اسب اصیل ایرانی، اسم اسب رستم.
زار و ذلیل: خوار و خفیف، فلک زده، به ذلت و بدبختی افتاده.
زبون وِلی داشتن: دهن لق بودن، زبان هرزی داشتن، بی چاک و دهن بودن، دهن دریده بودن.
صادقانه: از روی راستی و صداقت.
صافی: خالص، ناب، پاک، بیغل و غش.
ضعیف: سست و بیحال، ناتوان.
طبل: کوس، یکی از سازهای کوبهای که با دو قطعه چوب نواخته میشود.
طلبکار: آدمی که پول قرض داده یا جنسی فروخته که وجه آن را دریافت نکرده.
ظلمات: سیاهی مطلق، تاریکی محض.
سازشکار: تبانیکننده، ساخت و پاخت کن.
سامان دادن: آراستن، ترتیب دادن، به سر و سامان رساندن.
شاخ را کشیدن: دست برداشتن، دورش را قلم کشیدن.
شاق: دشوار، سخت، طاقتفرسا، کمرشکن.
عبوس: عنق، ترشرو، اخمو، بدخلق.
عرقگیر: زیرپوش نازک و نخی.
غاز چراندن: بیکاری، ولگردی.
غرّش: فریاد وحشتناک، صدای مهیب.
فتوّت: جوانمردی، سخاوت، کرامت، گذشت.
فروتن: متواضع، سربهزیر، افتاده.
قاق: عقب، پس، دست آخر، بعد («این دور را ما قاقیم، دور دیگه پیش»).
قایم: محکم، قرص، سفت.
چهار شنبه 18 مهر 1397
کد مطلب :
33641
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/8gzr
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved