زکریای رازی با عدهای از شاگردانش در راهی میرفت که دیوانهای به او برخورد و به هیچکس جز او نگاه نکرد و به او خندید. رازی شتابان به خانه رفت و جوشانده افتیمون (که آن را داروی جنون میدانستهاند) خورد. وقتی شاگردانش دلیل این کار را پرسیدند، گفت: «بهدلیل خنده آن دیوانه. چون اگر او پارهای از دیوانگیاش را در من نمیدید و احساس آشنایی نمیکرد، به من نمیخندید.»
قابوسنامه، عنصرالمعالی کیکاوسبن اسکندر
خنده دیوانه
در همینه زمینه :