
جمعی از جوانان برای نونوار شدن مدرسهای قدیمی در جنوب پایتخت آستین بالا زدند
نقش همدلی در فصل مهر

زهرا بلندی| خبرنگار:
منطقه 16
آشنایی با گروهی از جوانان طبیعت گرد که قدم در مسیری نیکو برداشتهاند تا دل دانشآموزان دبستانی یکی از جنوبیترین مدارس شهر را شاد کنند، افتخاری است که ما را تا شانزدهمین نقطه پایتخت رساند. این گروه دور هم جمع شدهاند تا با کمکهای مالی که جمعآوری کردهاند، بخشی از این دبستان پسرانه را مرمت و رنگآمیزی کنند. اینها جمعی از اعضای «مؤسسه طبیعت» هستند که بیشترین کارشان سفر آگاهانه به شهرهای مختلف کشور، احیای طبیعت و... است، اما این بار آستین بالا زدهاند برای نونوار کردن یک مدرسه 46ساله.
عاشق طبیعت و مدام در سفرند، اما امروز ردپایشان را میتوان در دبستان پسرانه شهید «ایوب حسنزاده» مدرسهای در محله یاخچیآباد جستوجو کرد. این بار به جای پرسه در دامن طبیعت قدمی برای کودکان برداشتهاند تا علاوه بر مرور درس محبت، یادگاری برای این بچهها به جای بگذارند. درِ کلاسها باز است و صدای بچههای گروه در سالن مدرسه به گوش میرسد. به دلیل تخصصی که برای مرمت این کلاسها نیاز بود، این جوانان بخش اعظم کار را به کارگران ساختمانی سپردهاند اما امروز برای مراحل پایانی کار و مشارکت در رنگآمیزی، تعدادی از آنها به اینجا آمدهاند. نقطه آغاز شکلگیری این تیم و دلیلشان برای انجام چنین کاری، نخستین سؤالی است که در ذهنم روانه میشود. «فراز اصغرپور» که گویا اطلاع بیشتری نسبت به دوستان دیگرش دارد، میگوید: «داستان از زمانی شروع شد که هریک از ما با علاقه و دغدغههای شخصی همچون آشنایی بیشتر با طبیعت، سفر آگاهانه و... در سی و دومین دوره طبیعتگردی مؤسسه طبیعت شرکت کردیم. یکی از بخشهای کار ما در این دوره، بحث مسئولیتپذیری و تأثیر حداقلی بود. با این رویکرد که برای اصلاح عملکرد و وضعیت زندگی باید ابتدا از خودمان شروع کنیم، برخی رفتارهای اشتباهمان را اصلاح کنیم و از طرفی آموزههای خودمان را به اطرافیان منتقل کنیم.» وی ادامه میدهد: «بحث مسئولانه سفر کردن و مسئولانه زندگی کردن موضوعی بود که ما با اتکا به آن وارد این مسیر شدیم. کارهایی همچون راهاندازی کتابخانه در مناطق محروم و ایجاد منبع آبی در حیات وحش با کمک دوستان از کارهایی بود که پیش از این انجام دادهایم.» وی ادامه میدهد: «ما از ابتدای ورود به این کلاس با چنین فعالیتهایی خو گرفتیم و اجرای طرح مرمت و رنگآمیزی مدرسه هم موضوع جالبی بود که با تأیید اعضای 32نفره گروه به اجرا درآمد.»
کلاسهای مدرسه نونوار شد
بوی رنگ و بتونه فضای بسته کلاس را احاطه کرده. بچهها در حالی که هریک به کاری مشغولند، با حوصله به سؤالهایمان پاسخ میدهند. «مازیار خسروی» یکی از اعضای گروه که بیشترین هماهنگی اجرای این طرح را برعهده داشته، میگوید: «هدف از انجام طرح این بود که درکاری مثبت نقش ایفا کنیم و همچنین مسئولیتپذیری و تأثیر حداقلی را هم به بچهها یاد بدهیم.» وی ادامه میدهد: «در قدم اول، هریک از اعضای گروه در صفحه مجازی خود دوستانش را از این اقدام آگاه کرد و با همکاری همان دوستان مدرسهای قدیمی که نیازمند تعمیر بود و متأسفانه به دلیل فقدان بودجه، امکان رنگآمیزی کلاسهایش را نداشت، انتخاب کردیم.» او با اشاره به اینکه احداث این مدرسه به سال1351 برمیگردد، میگوید: «بعد از آن مجدداً مطلبی مبنی بر جمعآوری کمکهای نقدی برای این اقدام بین مخاطبان ارسال کردیم و طی این زمان محدود با جمعآوری حدود 4میلیون تومان، بازخورد خوبی دریافت و فعالیتمان را از اواسط شهریور شروع کردیم.» خسروی با بیان اینکه با این مبلغ ناچیز و در این زمان محدود فقط میتوانستند ظاهر مدرسه را نونوار کنند، میگوید: «بهطور کلی قرار است رنگآمیزی همه کلاسهای مدرسه که 9باب است، انجام شود و البته با همکاری یک بانوی خیّر که نقاش است، رنگآمیزی دیوارها و حیاط مدرسه هم انجام خواهد شد.»
رسم دوستی ادامه دارد
رسم مشارکت بین تک تک بچهها جاریست. هریک از ساعت کار و زندگی خود زده و تنها برای نوعدوستی به اینجا آمدهاند. «مریم کاویانی» در حالی که غلطک رنگ را روی دیوار بالا و پایین میکشد، میگوید: «دوست داریم علاوه بر اطلاعاتی که مسئولان مدرسه قرار است بابت حضور گروه ما در اینجا و تلاش برای جمعآوری هزینههای تعمیر و نحوه رنگآمیزی کلاسها به دانشآموزان بدهند، خودمان هم ملاقات و گپوگفتی با دانشآموزان خواهیم داشت.»
«سارا باباپور» قلمموی کوچکی در دست گرفته و احساسات شیرینش را با رنگآمیزی گوشهای از دیوار سهیم میشود. سراغش میرویم و با اشتیاقی که در نگاهش پیداست میگوید: «قرار نیست دفتر این طرح همینجا بسته شود. ما دوست داریم اطلاعات و دانش خودمان را در اختیار بچهها قرار دهیم و در زمینههای مختلف در حد توانمان فعالیت کنیم. مثلاً احتمال اینکه در این مدرسه «زنگ طبیعت» هم داشته باشیم و دانشآموزان را با مباحث مهم طبیعت آشنا کنیم، زیاد است.»
«جمشید آذربیگی» یکی دیگر از اعضاست. کم حرف است و روی چهارپایه رفته و در حال نصب مهتابی کلاس است که بچهها با اشاره به او میگویند: «آذربیگی علاوه بر فعالیت مجازی و کمک به جمعآوری هزینههای طرح، کادوهای تولدش را هم برایمان آورد که جای قدردانی دارد.»