نسیم قاضیزاده:
کاش میشد گاهی به بعضی نوشتهها یک فایل صوتی الصاق کرد؛ مثلا شما که الان دارید نوشته من را میخوانید، همزمان بخش «زمستان» 4فصل پیاتزولا را گوش میدادید و چشمتان روی این کلمات میچرخید، آنوقت احتمالا زبان مشترکی را که فراتر از کلمات بود برای خودمان پیدا کرده بودیم و در لحظاتی به هم میرسیدیم.
اما خب! بهنظر میآید فعلا فقط روی کاغذ مهمان همیم. هرگز از خاطرم نمیرود نخستینباری که صدای ارکستر فیلارمونیک تهران را در تالار وحدت شنیدم؛ 5 یا 6سال پیش بود. به اجرا دیر رسیده بودم. سر جایم نتوانستم بنشینم، پلهها را میدویدم تا جایی پیدا کنم؛ جایی که نبود! سرانجام در بالکن دوم جایی پیدا کردم و نشستم. گیج بودم و شرمنده خودم بابت این دیرکرد.
چیزی نگذشت که کنجکاوی جای خودش را به حس پشیمانی داد؛ صدای ارکستری از آن پایین میآمد که تفاوتی ماهوی با صداهای معمول ارکسترها در وحدت داشت. آرشههایی که متقن و سریع مینواختند و قطعاتی که برایم جدید بودند؛ سازهایی که قدرتمندانه و در عین حال بسیار حرفهای صدا میدادند؛ نوازندههایی جوان که ظاهرا دور هم جمع شده بودند تا جملاتی صحیح و تازه را به گوش همه آنهایی که روی صندلیها نشسته بودند برسانند و رهبری که روی سن پرواز میکرد. نه حرکت دستهایش، نه حرکات بدنش، نه پارتیتوری که جلویش نبود، شباهتی به رهبران ارکستر دیگر نداشت و البته جوان بود! بسیار جوان... . گاه، پرندهای بود که روی دریای طوفانی، تقلای فراز و فرود داشت و رفتوآمد دستهایش انگار ارکستر را به افتادن و بیرون آمدن پیدرپی از این موجهای طوفانی رهنمون میکرد و گاه انگار بر فراز اقیانوسی آرام، کشیده و قدرتمند در حال عرض اندام بود. پرنده، آرش گوران بود. بعدها زمانی که دنبال کنجکاویهایم را گرفتم دیدم پشت همه این تلاشها و زیباییها او ایستاده و به این زودیها، برنامهای برای نشستن هم ندارد.
احتمالا اگر تا اینجای خواندن نوشتهام همراه من بودهاید، با اوضاع موسیقی کلاسیک و ارکسترها و بودجهها و خیلی چیزهای دیگر در این فضا آشنا هستید. حتما خودتان بهتر از من میدانید که کجای دنیا ایستادهایم و چه رنج عظیمی است پشت تولد هر ارکستر و رنجهای عظیمتری برای حفظ و پویایی آن. میخواهم بگویم ارکستری مثل ارکستر فیلارمونیک تهران که ارکستری است خصوصی با تمامی مشقتها و داستانهای فعالیت خصوصی در ایران، کاری کرده و میکند کارستان؛ انتخاب رپرتوارهای جدید، بهرهگیری از نوازندگان طراز اول و از همه مهمتر رساندن کوکترین و باکیفیتترین صداها به تماشاگر و احترام به شعور و گوش او. حالا بار دیگر قرار است در انبوه اخبار مختلف، فردا شب تالار وحدت تهران میزبان این جشن بیکران باشد.