هسته مقاومت در کاخ سفید
مقاله منتشرشده در روزنامه نیویورک تایمز، از شکلگیری یک هسته مقاومت در کاخ سفید برای مقابله با اقدامات مخرب ترامپ خبر داده است
محمد امین خرمی | خبرنگار:
20ماه حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید آنقدر پرهیاهو و پرتنش سپریشده که انتشار اخبار مربوط به حواشی ریاستجمهوری او به یک روال روزمره برای رسانهها تبدیل شده است. درز چندباره اطلاعات از درون دولت ترامپ و آنچه این روزها در کاخ سفید میگذرد، زوایای مختلف شخصیت او را که تا پیش از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هرگز یک چهره سیاسی نبوده، افشا کرده است. با این همه، انتشار مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز علیه ترامپ به قلم فردی که این روزنامه ترجیح داده نامش را فاش نکند، بدونشک پرسروصداترین اتفاق این روزهای سیاست و حکومت در آمریکاست. نویسنده در این مقاله خود را یک مقام ارشد دولت معرفی کرده و مدعی عضویت در یک «هسته مقاومت» درون دولت دونالد ترامپ شده که برای مقابله با اقدامات زیانبار او فعال شده است. متن این مقاله که انتشار آن به گفته روزنامه نیویورکتایمز «بیسابقه» بوده، در ادامه آمده است.
دونالد ترامپ در دوره ریاستجمهوریاش با آزمونی روبهروست که شبیه به هیچیک از دورههای ریاستجمهوری پیشین در آمریکا نیست. مسئله این نیست که تحقیقات بازرس ویژه درباره نقش روسیه در انتخابات با سرعت در جریان است یا اینکه حزب جمهوریخواه ممکن است بهزودی کرسیهایش در مجلس نمایندگان را به حزب مخالف یعنی حزب دمکرات که کمر به برکناری ترامپ بسته، ببازد. مسئله اصلی که کمتر توجهی به آن شده، این است که بسیاری از مقامهای عالیرتبه در دولت ترامپ سخت در حال تلاش برای مهار بخشی از برنامههای زیانبار او هستند. من عضوی از این هسته مقاومت هستم.
شفاف میگویم مقاومتی که از سوی ما در جریان است، آن مقاومتی که جنبشهای چپ میگویند نیست، بلکه ما میخواهیم شاهد موفقیت دولت آمریکا باشیم. ما معتقدیم که وظیفه اصلی ما خدمت به این کشور است اما رئیسجمهور دست به اقداماتی میزند که مخالف سلامت جمهوری ماست. بههمین دلیل است که بسیاری از افرادی که از سوی ترامپ منصوب شدهاند، اکنون وعده دادهاند هرچه بتوانند انجام دهند تا نهادهای دمکراتیک آمریکا را حفظ کنند و همزمان تا وقتی که در نهایت ترامپ از قدرت کنار رود، رفتارهای متزلزل و اشتباه او را خنثی کنند.
ریشه این مسئله در بیاخلاقی رئیسجمهور است. هرکسی با ترامپ کار میکند، میداند که او حتی به همان اصولی که او را به یک تصمیم رسانده است هم پایبند نیست. ترامپ اگرچه بهعنوان یک جمهوریخواه به ریاستجمهوری رسیده اما حتی به ایدهآلهای مدنظر جمهوریخواهان هم کمترین علاقهای نشان نداده است؛ ایدهآلهایی مانند تفکر آزادانه، بازار آزاد و مردم آزاد. او در بهترین حالت تنها در سخنرانیهایش به این ایدهآلها پرداخته است. اما مواقعی هم بوده که او حتی به این ایدهآلها حمله هم کرده است. رفتارهای هیجانی ترامپ ضدتجارت و ضددمکراسی است و در عین حال دائما این جمله را تکرار میکند که مطبوعات «دشمن مردم» هستند. اشتباه برداشت نکنید. نکات روشنی در کارنامه دولت ترامپ وجود دارد که پوشش رسانهای منفی و تقریبا مهارنشدنی رسانهها از دولت به آن بیتوجه بوده است: مقرراتزدایی، اصلاحات مالیاتی، ایجاد ارتش قوی و نکات دیگر. اما این موفقیتها بهرغم سبک رهبری عجولانه، خصمانه، کماهمیت و بینتیجه ترامپ بهوجود آمده است، نه بهخاطر آن.
از کاخ سفید گرفته تا سطح سازمانها و نهادهای محلی، مسئولان در محافل خصوصی به عدماعتقاد به اظهارات و اقدامات رئیسجمهور اذعان دارند. بسیاری از آنها تلاش میکنند فعالیتهایشان را در برابر رفتارهای دمدمیمزاجانه او حفاظت کنند. جلسههای کاری با او دائما از موضوع و مسیر اصلی خارج میشود. او دائما در نشستها لفاظی میکند و رفتارهای هیجانی او اغلب به تصمیمهای نیمبند، اشتباه و خطرناک منجر میشود که بالاخره باید در جایی آنها را لغو کرد.
یکی از مقامهای ارشد کاخ سفید که از تغییر نظر دائمی دونالد ترامپ در یکی از نشستهای مهم به ستوه آمده بود، اخیرا به من گفت: «واقعا نمیتوان فهمید که آیا تصمیمی که گرفته تا یک دقیقه دیگر تغییر میکند یا خیر.» اگر بهخاطر قهرمانان ناشناس داخل و بیرون کاخ سفید نبود، رفتار دمدمیمزاج رئیسجمهور میتوانست بسیار خطرناکتر باشد. برخی از دستیاران او در رسانهها بهعنوان چهرههای پست معرفی شدهاند اما باید بدانید که آنها بسیار تلاش کردهاند که تصمیمهای بد ترامپ به دیوارهای دفتر کارش محدود شوند؛ هرچند در بسیاری از مواقع موفق نبودهاند.
این اقدامات ممکن است آنقدرها مؤثر واقع نشود اما مردم آمریکا باید بدانند که افراد عاقلی هم در کاخ سفید هستند. ما کاملا متوجه آنچه در جریان است، هستیم و تلاش میکنیم کار درست را انجام دهیم حتی اگر ترامپ تمایلی به انجام آن نداشته باشد. نتیجه این وضعیت یک دوره ریاستجمهوری دوگانه بوده است. بهعنوان نمونه، به سیاست خارجی توجه کنید: رئیسجمهور در جمعهای عمومی و خصوصی دائما نشان میدهد که چهرههای خودکامهای همچون ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه و کیمجونگاون رهبر کرهشمالی را به دیگران ترجیح میدهد. او در عین حال نشان داده که برای روابط با کشورهای همنظر با آمریکا ارزش چندانی قائل نیست. ناظران هوشیار متوجه شدهاند که باقی دولت در مسیر دیگری سیر میکند.
در مورد ماجرای روسیه، دونالد ترامپ تمایل نداشت این تعداد از دیپلماتهای روسیه را اخراج کند. او تا چند هفته بعد دائما به جان مقامهای ارشد کاخ سفید بهخاطر رودرروکردن او با روسیه غر میزد. او همیشه در مورد ادامه تحریمهای آمریکا علیه روسیه نیز ابراز نارضایتی کرده است. اما تیم امنیت ملی او به هر حال میداند که اینچنین اقداماتی برای پاسخگوکردن روسیه در مقابل اقداماتش ضروری است.
در سایه آشفتگی این روزها در دولت آمریکا، در میان برخی از اعضای کابینه زمزمههایی درباره اجرای متمم 25قانون اساسی آمریکا شنیده شده است؛ بندی از قانون که درصورت رأی مثبت معاون رئیسجمهور و اکثریت اعضای کابینه، امکان خلع ید رئیسجمهور از قدرت را فراهم میکند. این موضوع بهطور حتم آغاز یک روند پیچیده و پرحاشیه است، اما هیچکس نمیخواهد بحران را از آنچه هست بدتر کند. بنابراین ما هرچه در توان داریم، انجام میدهیم تا دولت را در مسیر درست هدایت کنیم؛ تا زمانی که البته دوره آن به یکی از شیوههای ممکن به پایان برسد.
اما در کل نگرانی ما این نیست که ترامپ چه رفتاری با جایگاه ریاستجمهوری آمریکا داشته، بلکه نگرانی اصلی ما این است که بهعنوان یک ملت چگونه به او اجازه دادهایم چنین بلایی بر سر ما بیاورد. با انتخاب او خود را بیارزش کردیم و اجازه دادیم تا گفتمان ما از مدنیت عاری شود.
در جستوجوی «خائن» واشنگتن
انتشار مقالهای جنجالی از یک مقام ارشد دولت دونالد ترامپ، واشنگتن را به پایتخت ظن و تردید دنیا تبدیل کرده و همه مشتاقانه میخواهند بدانند چهکسی درون دولت آن مقاله را نوشته است. نویسنده ناشناس این مقاله مدعی است که اعضای دولت ترامپ، تلاش میکنند اجرای برنامههای ترامپ را متوقف کنند چون معتقدند او با رفتارهایش در حال ضربه زدن به آمریکاست.
واکنشهای رسمی و غیررسمی به این مقاله، همانطور که انتظار میرفت بسیار تند و سختگیرانه بود. ترامپ از روز انتشار آن همچنان به نیویورک تایمز و نویسنده ناشناس آن حمله میکند. او در صحبتهایش نویسنده آن را «زبون» و نیویورکتایمز را «متقلب» خوانده است. ترامپ در یکی از تندترین واکنشها در توییتر، تنها یک سؤال یک کلمهای را مطرح کرد: «خیانت؟»
اما بعد از شوک اولیهای که انتشار این مقاله ایجاد کرد، به یکباره این سؤال بزرگ در سپهر سیاسی آمریکا مطرح شد که چهکسی آن را نوشته است. همزمان با گمانهزنیها، موجی از تکذیبیههای مقامات ارشد دولت هم منتشر شد. بزرگترین مظنونان، مایک پنس معاون رئیسجمهور، جیمز متیس وزیر دفاع و مایک پمپئو وزیر امورخارجه بودند که هر سه نفر در بیانیههایی نهتنها این مقاله را محکوم کردند که نوشتن آن را هم بهشدت تکذیب کردند. ملانیا ترامپ همسر رئیسجمهور آمریکا هم یکی از مظنونان است که البته در یک بیانیه تند نوشتن این مقاله را به تندی نقد کرده و نویسنده آن را متهم کرده که با حقارت به کشورش لطمه میزند. علاوه بر این چند نفر، دهها مقام ارشد دیگر دولت هم چنین کاری کردهاند.
پنس؛ مظنون منطقی
همه این تکذیبها البته اگر این نظریه را قبول داشته باشیم که نویسنده مقاله به هر قیمتی میخواهد ناشناس بماند بیارزش خواهند بود. در این میان، تردیدها درباره صداقت تکذیب مایک پنس از همه بیشتر است. رسانهها با استناد به یک واژه کمتر استفاده شده در زبان روزمره انگلیسی که میتوان آن را امضای گفتاری پنس خواند، او را مظنون شماره یک میدانند. این واژه، ستاره راهنما، بارها از سوی پنس استفاده شده و از زمانی که مقاله انتشار یافته، فیلم سخنرانیهای قبلی پنس که در آنها از این واژه استفاده میکند دست بهدست میشود.