زهرا رستگارمقدم
این روزها صحبت از اعمال تحریمها از مذاکرات دیپلماتهای ایرانی با اروپاییها آغاز میشود و با احتمال کاهش فروش نفت ایران و تأثیر آن بر صنایع بزرگ کشور ادامه پیدا می کند. تحلیلگران نیز به پیشبینی این رویدادها میپردازند. در این میان اما خیلی چیزها از قلم افتاده است؛ مسائلی که در ظاهر نسبتی با مسائل کلان ندارد و دهان را پر نمیکند اما زندگی روزمره خیلیها را تحتتأثیر قرار داده است. شاید لازم باشد تحلیلها و پیشبینیها به این موارد به ظاهر کوچک نیز سوق پیدا کند. گفتوگو با دوستان و آشنایان خارج از قالبهای رسمی به واقعیتهایی میرسد که نمیتوان از کنار آن گذشت. آنها از مشکلاتی میگویند که به واسطه تحریمها با آن روبهرو شدهاند. بچهها و بیماران شاید حساسترین گروهها در برابر تحریم باشند. آنها این روزها را چگونه میگذرانند و با چه مشکلاتی روبهرو هستند؟
تزریق قطرهچکانی به بازار دارو
داروخانه شهید کاظمی را بیماران، مخصوصا آنهایی که با انواع خاص آن درگیرند، میشناسند؛ داروخانهای که چندسالی است افتتاح شده و بهتازگی ماموری جلوی در گذاشته تا حاجکاظمهای آژانس شیشهای را مهار کند؛ ماموری برای پاسخدادن درباره داروهای نداشته و واکنشهای احتمالی بیماران و همراهانشان؛ ماموری در پاسخ به تحریمها و جان به لب رسیدنها. این داروخانه برای خیلیها پایان خط است؛ آنهایی که هیچچیز برای ازدستدادن ندارند . یکی از مشکلات پیش رو بیاعتمادی بیماران نسبت به استفاده از داروهاییاست که تولید داخلی هستند. مسعود که مبتلا به بیماری تالاسمی است، میگوید: «ما در کشور 20هزار بیمار تالاسمی داریم که ابتدای سال دارویشان با ارز دولتی خریداری میشود؛ مثلا آمپول دسفرال که سوییسی است و نمونههای ایرانی آن عارضههای کبدی و کلیوی بههمراه میآورد. درنظر بگیرید که داروی سهمیهای و رایگان تبدیل شده به هر آمپولی هزارتومان که هر بسته آن به قیمت10هزارتومان در بازار موجود بود. اکنون هر بسته را 100هزارتومان میفروشند و این یعنی بیماران تالاسمی در ماه باید یکمیلیونتومان هزینه درمان کنند. البته این هزینه منهای همه مشکلاتی است که ممکن است در ماه برای هر یک از ما از سرماخوردگی تا چیزهای دیگر بهوجود بیاید». دیگر مشکل از هزینهکرد برای یک دارو به نایابشدن دارو تبدیل شده است. بعضی از بیماران داروهایی را در بازار تهیه میکنند که تاریخ روز هستند و بیشک با مجوزهای وزارت بهداشت وارد چرخه بازار شدهاند. درحالیکه در این شبکه توزیع و تزریق به بازار که قطرهچکانی انجام میشود، جایی برای بیمارانی که پول کمتری دارند، وجود ندارد. همین امر باعث میشود بیماران بدون آنکه بخواهند وارد بازار دلالی شوند.
خالیکردن بازار از پوشک
شبیه به روزهای دهه60، داروخانهها تصویرهای مشابهی از جنگزدگی را تداعی میکنند. دیگر کمتر دارو در قفسهها چیده میشود و هر سفارشی را باید در انبار چک کنند و دنبالش بگردند. این در حالی است که اجناس با قیمتهای چندبرابر هنوز از تاریخهای گذشته و پیش از تحریم هستند و خرید جدید صورت نگرفته است. باز در این وانفسا آنان که آسیب میبینند، همانهایی هستند که آسیبپذیر بودهاند؛ بیماران، کودکان، پیرترها، معلولان و.... اما بچههایی که تا دیروز روزیشان را با خود میآوردند، امروز برای پوشکهایشان خانوادهها را سخت گرفتار کردهاند. پیشنهادها در این حد است که زودتر بچه را از پوشک بگیریم. با این حال فهیمه میگوید دخترش 6ماهه است، هنوز به شیرخشک، پوشک و داروهای اولیه و مکمل نیاز دارد؛ از گریپمیکسچر تا ویتامین AD و آهن. او میگوید: «گریپمیکسچر در بازار نیست و شیر خشک خارجی نایاب شده. این در حالی است که نمونههای ایرانی شیرخشک هم با مزاج بچهها سازگار نیستند». معمولا کودکانی که هنوز دندان در نیاوردهاند هر دوروز یک قوطی شیر خشک مصرف میکنند که بین 30تا 50هزار تومان است. پوشک بچه هم با برند پمپرز که محصولی لهستانی است با قیمت 90هزار تومان به فروش میرسد که معمولا یک هفته دوام میآورد. پوشک پریما نیز به مبلغ 60هزار تومان فروخته میشود. البته در بازار جنسهای ترک هم قیمتها زیادشده و پوشکهای ترک کمپیدا شدهاند. به استثنای پمپرز که قیمتش شرکتی است، دیگر پوشکها را میتوانید در بازار بنیهاشم کمی ارزانتر پیدا کنید؛ «مایبیبی و مرسی از محصولات ایرانی هستند که با اینکه ظریف نیستند و پای بچهها تغییر شکل پیدا میکند، اما کالاهای خوب و باکیفیتی بهحساب میآیند. البته همین پوشک ایرانی هم مواداولیهاش وارد میشود و کاملا تولید ملی نیست. بهتازگی در محلههایی از تهران پوشک بچهها به شکل فلهای بهفروش میرسد. هر چند آنقدرها مشتری ندارد، اما نشانههای نگرانکنندهای را یدک میکشد. با این تفاسیر نگرانکنندهترین مسئله در اینباره وضعیت این کالاها در مرزهای ایران است. مثلا اگر شما از آن دسته افرادی بودید که زمانی پوشکهای ترک را از خوی، باکو و... به شکل انبوه تهیه میکردید، امروز در این مرزها ترکها هستند که کالاهای ایرانی را خریداری میکنند و این یعنی خالیکردن بازار ایران از یک کالا که مسلما ضربه بدتری به ما خواهد زد.»
جای خالی قطعات و خودروهای منتظر
حالا کار به جایی رسیده که حواله تحویل نمونههای ثبت نامی رنو ساندرو دنده دستی را با تندر90 دستی جایگزین میکنند. آنقدر عصبی است که حرف حساب توی گوشاش نمیرود. انگار پس از خبر مونتاژنشدن هیوندای النترا، حالا تحویل ندادن رنو ساندرو گیربکسدستی کفر خریداران را درآورده است. عصبانی است و چند نفر جمع شدهاند و به او توضیح میدهند که مرغ و تخممرغ چه فلسفهای دارد؛ «دوست عزیز! خودرو کالایی متشکل از چندهزار قطعه است؛ هر کدام از آنها نباشد خودرو کامل نمیشود و قابلیت عرضه پیدا نمیکند. کمبود قطعه در زمینه خودرو حیاتی است.» در بازار محصولات تولید مشترک با توجه به اینکه مشتریان تولید داخل را خریداری میکنند تحویلها به تأخیر افتاده است. سابقه پژو در خالیکردن پشت ایرانخودرو در سال91 را اگر کنار بگذاریم، پارسخودرو با شرکت رنو، سیتروئن با سایپا و پژو با ایرانخودرو مشکل پیدا کرده است. مصرفکنندگان خودرویی را پیشخرید کردهاند که با وضعیت جدید تحریمها بازار خودرو را مختل کرده است. هرچند درصورت رسیدن به ضربالاجل تحویل اکثر خودروهای پسابرجامی در نهایت محصولاتی با قیمت بیش از 100میلیونتومان از آب درآمدهاند. هرچند این خودروها بین انتخابهای قشر متوسط و ضعیف جامعه نقش چندانی بازی نمیکنند، اما در میانمدت این کمبود قطعات است که میتواند گریبان مشتریان ایرانی را بگیرد. در واقع همین حالا هم خودرویی مانند پژو2008 با وجود مونتاژی بودن با کمبود قطعات یدکی مواجه است و مسلما درصورت قطع همکاری ایرانخودرو و پژو و قطع مبادلات مالی 2شرکت، تأمین قطعات یدکی با توجه به قیمت ارز و افزایش تعداد واسطهها به معضلی برای خریداران مبدل خواهد شد. اما همه اینها دلیل میشود عصبانیتها به آرامش بدل شود؟
یکشنبه 11 شهریور 1397
کد مطلب :
28993
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/n6MD
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved