برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
آب تو دل کسی تکان نخوردن: آرام و بیخیال بودن، نگرانی نداشتن، دلواپس چیزی نبودن.
آجری: عالی، خوب، مرغوب، بینظیر، ممتاز.
اَتینا: خرج بیهوده، خرج الواتی.
اَخیه کردن: بدهی خود را پس دادن.
باد سام: باد خفهکننده، باد خشک، باد آلوده و نفس بر.
باسمهای: بدلی، ساختگی، قلابی.
پادو: شاگرد دکان که خردهکاریهایی مثل جاروکشی، شستوشو و گردگیری را انجام میدهد.
پته کسی را روی آب ریختن: رازش را فاش کردن، مشتش را باز کردن.
تابهتا: لنگه به لنگه، تک به تک.
تأمل کردن: فکر کردن و دوراندیشی، دقت و درنگ کردن.
جُلُت: زبل، موذی، رند، هفتخط، آب زیرکاه.
چاهکنی: دشمن تراشی، زیرپاکشی، سرنگون کردن («چاکن همیشه ته چاس»).
چراغونی: آذینبندی در و دیوار برای عروسی و جشنها و سرورها.
حد و حدود: اندازه، اطراف، طول، عرض، سطح، محدوده، درازا، پهنا.
حرفش حرفه: حرف حساب میزند، روی حرفش میایستد، به حرفش پایبند است.
خر خود را سوار بودن: خودسر بودن، خودرأی بودن. هر کاری دلش بخواهد میکند، به حرف هیچکس گوش نمیکند (خودش میبره خودش میدوزه).
خرمهره: مهرههایی به رنگ سفید و سبز و آبی که برای جلوگیری از چشم زخم به گردن الاغ آویزان میکنند.
در خیکت را بگذار: با کنایه دهنت را ببند، حرف نامربوط نزن، حرف دهنت را بفهم.
دزدبازار (دزبازار): جایی که دزدی، جیبکنی، جیببری و کلاهگذاری زیاد دیده میشود.
رَجزخوانی: کُرکُری، لافزنی، خودستایی، خودنمایی.
رُک و راست: صریح، بیکلک، بیرودرواسی، صاف و ساده، بیغل و غش، روشن.
زخم و زیلی: خراش، بریدگی و زخمهای زیاد روی بدن.
زرت و پرت: حرف بیمعنی و مهمل، حرف زشت، شر و ور.
زورآزمایی: پنجه در پنجه افکندن، کشتی گرفتن، مردانه مبارزه کردن.
شنبه 3 شهریور 1397
کد مطلب :
28086
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/9YPY
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved