سرمایه رانتی از دل اقتصاد غیرشفاف وارد سینمای ایران شده است
آن سوی مه
فریدون جیرانی | نویسنده و کارگردان سینما:
وضعیت بخش خصوصی سینمای ایران را جدا از کلیت بخش خصوصی در کشور نمیتوان تحلیل کرد. بخش خصوصی در ایران لطمه خورده و متناقض است. اگر بخش خصوصی طبیعی از دل دولت روحانی که سعی دارد به اقتصاد شفاف و روشن برسد، بهوجود بیاید شاید اتفاقهای دیگری رخ دهد. هرچند در شرایط فعلی رسیدن به چنین هدفی بسیار دشوار است؛ ضمن اینکه درمورد سینمای ایران معتقدم بخشی از تولیدات امروز وابسته به همین اقتصاد غیرشفاف و ناروشن است. به همین دلیل است که گاهی پای بخش خصوصی به تولیداتی باز میشود که فاقد توجیه اقتصادی است، اگر اقتصاد طبیعی باشد، سرمایه، سود و منافع بیشتر را جستوجو میکند و طبیعتا وارد حوزهای نمیشود که برایش سودآور نباشد، ولی وقتی اقتصاد طبیعی نیست و سرمایه رانتی است به جای جستوجو برای یافتن منافع بیشتر، سرمایه در حوزههای مختلف میچرخد و شاید سمت تولیداتی برود که توجیه اقتصادی ندارند. این سرمایههای سرگردان یکدفعه ممکن است از یک سریال نمایش خانگی سردربیاورد یا از دلش فیلم روشنفکری بیرون بیاید. بحث سرمایه اضافهای است که به هر حال جایی باید خرج شود و استفادهای به صاحب سرمایه برساند. این استفاده میتواند ژست فرهنگی هم باشد و این ژست میتواند برای صاحب سرمایه موقعیت بسازد. ورود به عرصه فرهنگ و بهخصوص سینما شهرت به همراه دارد و این شهرت میتواند در جایی بهکار آید.
الان تهیهکنندگان قدیمی و حرفهای که اتحادیه و شوراهای این صنف را در اختیار دارند ذرهای سرمایه در تولیدات نمیگذارند؛ یعنی بخش اصلی تولید دیگر دست آنها نیست و اگر هم در مواردی ورود کنند فیلمها را یا با سرمایههای دولتی تولید میکنند یا سرمایهگذار از بیرون میآورند، ولی دیگر خودشان سرمایه نمیگذارند درحالیکه در دهههای 60 و 70 همین تهیهکنندگان برای تولیدات بخش خصوصی سرمایهگذاری میکردند. این گروه الان در عرصه نمایش و توزیع فعال شده است، چون نمایش و توزیع ضرر ندارد. قبل از انقلاب هم ورود به این عرصه ریسکی نداشت و الان هم ندارد.
بنابراین حضور تهیهکنندگان باسابقه و حرفهای در عرصه تولید کمرنگ شده و بخش اعظم تولیدات از طریق سرمایههای دیگر اداره میشود. چهرههای جوان و جدیدی که وارد عرصه تهیهکنندگی شدهاند بهمرور جای قدیمیها را گرفتهاند و جایگزین حرفهایها شدهاند که حالا منافعشان را در سینماداری و پخش جستوجو میکنند. آنچه امروز در زمینه ورود سرمایه به سینمای ایران مشاهده میشود و در دلش، هم فیلم تجارتی ساخته میشود و هم فیلم روشنفکری، در صورت تغییر رویکرد اقتصاد ایران، ناگزیر به تحولاتی تن میدهد. اگر اقتصاد شفاف شود و دولت مأموریت غیرممکنش را به نتیجه برساند، آن وقت خیلی چیزها تغییر میکند. آن وقت دامنه این تغییرات به سینمای ایران هم خواهد رسید. با اقتصاد شفاف سرمایه هم جستوجو و جهتش عوض میشود. آن وقت دیگر بعید است چند میلیارد از بخش خصوصی صرف تولید پروژهای شود که از همان ابتدا معلوم است سرمایهاش را بازنمیگرداند.