پیام حزبالله: بدون قدرت، مذاکره نکنید
شب، آرام بر نبطیه نشسته بود؛ شهری که خاطره مقاومت را در کوچههایش نفس میکشد. در مراسم یادبود یکی از شهدای مقاومت، علی فیاض، عضو فراکسیون وفاداری به مقاومت پشت تریبون ایستاد؛ صدایش آرام بود اما کلماتش وزن میدان داشت. او از دیپلماسی گفت، اما نه آن دیپلماسی بیجانِ جداشده از قدرت. گفت مذاکره وقتی معنا دارد که مرزها آزاد باشد و دشمن عقبنشینی کرده باشد؛ نه وقتی اسرائیل هنوز خاک لبنان را اشغال کرده و ارتش را از استقرار کامل بازمیدارد.
فیاض هشدار داد که دعوت به ورود به مرحله دوم مذاکرات ناقوره، در چنین شرایطی، شبیه گشودن درهای تسلیم است؛ تسلیمی یکطرفه که فراتر از قطعنامه۱۷۰۱ بر لبنان تحمیل میشود. او از تجربه گفت؛ از قواعد بینالمللی که بارها زیر پا گذاشته شده و از خلأ تضمینهایی که باید جای مقاومت را میگرفتند اما هرگز نیامدند.
در میان نگاههای حاضران، پیام روشن بود: مقاومت، انتخابی احساسی نیست؛ حق طبیعی ملتی است که نمیخواهد سرنوشتش را به وعدههای توخالی بسپارد. دیپلماسی، اگر بر قدرت تکیه نکند، تنها واژهای زیباست؛ نه سپری برای بقا.
یمن تجزیه میشود؟
شورای انتقالی جنوب یمن (STC) روز جمعه عربستان سعودی را به انجام حملات هوایی علیه نیروهایش متهم کرد. اگرچه دولت عربستان سعودی هنوز این حملات را تأیید نکرده است، اما این حملات یک روز پس از آن رخ داد که وزارت امور خارجه عربستان از گروه جداییطلب مورد حمایت امارات خواست از استانهای حضرموت و المهره عقبنشینی کند.
شورای انتقالی جنوب اوایل این ماه کنترل شرقیترین استانهای یمن را بهدست گرفت و باعث عقبنشینی نیروهای تحت حمایت عربستان سعودی از منطقه شد. اکنون نزدیک به 90درصد جنوب و شرق یمن در اختیار نیروهای وابسته به امارات است که از قدیمالایام بهدنبال تجزیه یمن و ایجاد کشور مستقل یمن جنوبی هستند!
شورای انتقالی جنوب که در سال۲۰۱۷ پدیدار شد، پس از مذاکرات در سال۲۰۲۲ به دولت یمن که توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است، پیوست؛ بااینحال اخیرا درخواستها برای تشکیل یککشور مستقل در جنوب کشور را از سر گرفته است. این شورا و گروههای وابسته به آن مدتهاست که از دولت امارات حمایت دریافت میکنند که به نوبهخود چندین پایگاه نظامی ساحلی تحت مدیریت شورای انتقالی جنوب ساخته است.
استخدام فرزندان کارگران خارجی در ارتش اسرائیل!
کمبود نیرو آرام و بیسروصدا به یکی از بحرانهای پنهان ارتش اسرائیل تبدیل شده است؛ بحرانی که حالا پای فرزندان کارگران خارجی را به اتاقهای تصمیمگیری نظامی باز کرده است. کانال۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی فاش کرد که ارتش در حال بررسی طرحی برای جذب این گروه است؛ نسلی که نه شهروند است و نه سرباز، اما حالا بهعنوان «گزینه اضطراری» دیده میشود.
در ماههای ابتدایی جنگ گفتوگوهایی جدی برای اجرای یکپروژه آزمایشی آغاز شد؛ طرحی برای جذب ۱۰۰جوان خارجی با همکاری ارتش، سازمان جمعیت و مهاجرت و شهرداری تلآویو. اما با کناررفتن مدیرکل سازمان جمعیت و مهاجرت، پروژه ناتمام ماند و به بایگانی رفت.
اعداد اما همچنان روی میزند: حدود ۳۷۵۲نفر از فرزندان کارگران خارجی در بازه سنی ۱۵ تا ۲۵ساله در فلسطین اشغالی زندگی میکنند و نزدیک به ۳۲۰۰نفر از آنها تنها اقامت موقت دارند. هرچند قانون خدمت نظامی جذب اتباع خارجی دارای اقامت دائم را مجاز میداند، ارتش تاکنون از این مسیر پرهیز کرده بود؛ آن هم برای نگرانی از تداخل حقوقی و پیامدهای تابعیتی.
اکنون اما نیاز فوری به نیروی انسانی معادله را تغییر داده است. پرونده به مراجع تخصصی سپرده شده و حتی وزیر جنگ، یسرائیل کاتز، هنوز در جریان جزئیات قرار نگرفته؛ نشانهای از تصمیمی حساس که از سر اجبار، نه انتخاب، در حال شکلگیری است.
روایت بغداد
از واسطهگری میان ایران و آمریکا
در استودیوی المیادین، محمد شیاع السودانی آرام و شمرده سخن میگفت؛ نخستوزیری که 3سال است سکان عراق را در توفانیترین مقطع منطقه در دست دارد. او از «قطبنما»یی گفت که هیچگاه تغییر نکرده: منفعت عراق؛ همان قطبنمایی که بغداد را واداشت همزمان با ایران، آمریکا، کشورهای عربی و همسایگان گفتوگو کند، بیآنکه زیر فشار تسلیم شود.
السودانی روایت کرد که در اوج تجاوزها به غزه و لبنان و حتی حمله به همسایهای چون ایران، موضع عراق واحد بود؛ سیاسی، مردمی و رسمی. در همین مسیر بغداد به نقطهای رسید که میتوانست نقش متفاوتی بازی کند: پل میان تهران و واشنگتن. او بیپرده گفت عراق تلاش کرده و همچنان تلاش میکند گفتوگوهای ایران و آمریکا را به بغداد بازگرداند؛ گفتوگوهایی که باید «بدون تهدید، بدون دیکته و با تضمین» باشد.
او از دیدار با تام باراک، فرستاده آمریکا پرده برداشت؛ جایی که بهصراحت گفت احترام، اعتمادسازی و توقف زبان تهدید، شرط آغاز مذاکره با ایران است. السودانی تأکید کرد این نقش، نه شخصی، بلکه سیاستی پایدار است؛ سیاست کشوری که میخواهد ثبات را از دل گفتوگو بیرون بکشد، نه با فشارهای خارجی.
مدارس کرهجنوبی دانشآموز ندارند!
صبحی آرام در حاشیه یکی از شهرهای کرهجنوبی، حیاط مدرسهای که زمانی پر از صدای کودکان بود، حالا ساکت مانده است. این بخشی از واقعیتی بزرگتر است. وزارت آموزش کرهجنوبی اعلام کرده تاکنون ۴هزارو۸ مدرسه در سراسر کشور بهدلیل کاهش شدید جمعیت دانشآموزی تعطیل شدهاند؛ زنگ خطری برای نظام آموزشی کشوری که روزگاری به رشد جمعیت دانشآموزی میبالید.
اعداد روایت را سنگینتر میکنند: از این مدارس، ۳هزارو۶۷۴مدرسه ابتدایی، ۲۶۴مدرسه راهنمایی و ۷۰مدرسه دبیرستان بودهاند؛ نشانهای روشن از ضربهای که پیش از همه به پایههای ابتدایی آموزش وارد شده است. تنها در ۵سال گذشته ۱۵۸مدرسه بسته شده و پیشبینیها از تعطیلی ۱۰۷مدرسه دیگر در ۵سال آینده حکایت دارد؛ روندی که در مناطق غیرشهری شتاب بیشتری دارد.
در میان این مدارس خاموش، ۳۷۶واحد آموزشی هنوز بلااستفادهاند، ۲۶۶مدرسه بیش از ۱۰سال و ۸۲مدرسه بیش از ۳۰سال است که متروکه ماندهاند. همزمان افزایش کلاسهای خالی به کاهش ۲هزارو۲۳۲پست معلمی برای سال تحصیلی۲۰۲۵ انجامیده است. کرهجنوبی حالا با پرسشی جدی روبهرو است؛ سرنوشت این مدرسههای خاموش چه خواهد شد؟
آغاز تحصن و تظاهرات گسترده علویهای سوریه
فراخوان که منتشر شد، شهرها یکییکی به حرکت درآمدند. از طرطوس و لاذقیه در ساحل تا حمص و حومه حماه در مرکز سوریه، خیابانها شاهد تجمع مردمی بود که با نگرانی از امنیت و معیشت، صدای اعتراض خود را بلند کردند. دعوت از سوی شیخ غزال غزال، رئیس شورایعالی اسلامی علویهای سوریه آمده بود؛ فراخوانی که بهسرعت به تظاهرات و تحصنهای گسترده انجامید.
در خیابان الخضری حمص مردم گرد هم آمدند؛ در عینالکروم حومه حماه، تحصنهای مسالمتآمیز شکل گرفت و در روستای الدالیه، حومه جبله معترضان بهسوی میدان اصلی حرکت کردند. در طرطوس و لاذقیه شعارهای مذهبی «یا علی، یا علی» فضا را پر کرد؛ اما پاسخ، خشونت بود.
شاهدان از تیراندازی مستقیم نیروهای وابسته به حاکمیت در جبله و لاذقیه خبر دادند؛ تیراندازیهایی که به زخمیشدن دهها نفر انجامید. دیدهبان حقوق بشر سوریه اعلام کرد در جبله حامیان دولت موقت با قمه به معترضان حمله کردهاند. شماری از مجروحان به بیمارستان تشرین لاذقیه منتقل شدند. چندماه پیش از این، علویان در شهرهای ساحلی با کشتاری وسیع تارومار شده بودند.
در پس این صحنهها یک واقعیت حتمی است: «این درگیری سیاسی نیست؛ کشتار براساس هویت است.» جملهای که امروز خیابانهای سوریه را به روایت اعتراض بدل کرده است.
واقعیتی عجیب: کاهش بهرهوری نیروی کار در ژاپن
در توکیو، جایی که نظم و کار سخت بخشی از هویت ملی است، یکگزارش تازه زنگ هشدار را به صدا درآورد. مرکز بهرهوری ژاپن اعلام کرد این کشور در سال۲۰۲۵ میان ۳۸عضو OECD به رتبه۲۸ سقوط کرده و در میان کشورهای گروه هفت، پایینترین جایگاه را دارد؛ سقوطی که رد پای آن را باید در کمبود نیروی کار و افت شدید ارزش ین جستوجو کرد.
اعداد بیرحمانهاند. بهرهوری نیروی کار ژاپن به ۶۰.۱دلار در ساعت رسیده؛ فاصلهای معنادار با میانگین ۷۹.۴دلاری OECD. ژاپن درست میان پرتغال با ۶۰.۷دلار و نیوزیلند با ۵۹.۶دلار ایستاده، درحالیکه ایرلند با ۱۶۴.۳دلار در صدر است و آمریکا با ۱۱۶.۵دلار رتبه چهارم را دارد.
روایت خبر
این واقعیت نگرانکننده نیز شکل گرفته است: افزایش کارکنان غیررسمی و کاهش قدرت خرید برای واردات انرژی و مواداولیه. بهرهوری واقعی نیز ۰.۶درصد کاهش یافته و رتبه ژاپن از ۱۶ به ۳۳ تنزل کرده است. هرچند دستمزدها 2سال پیاپی بیش از ۵درصد افزایش یافته، اما پرسش همچنان باقی است: آیا این چرخه، اقتصاد ژاپن را نجات میدهد یا فقط زمان میخرد؟
در همینه زمینه :