گریه کن تا حقوق معوقهات را بدهم
اسماعیل امینی: شاعر و استاد دانشگاه
تلویزیون از یک استان مرزی گزارش خبری نشان میدهد. در یک بیمارستان، معاینه و معالجه رایگان چشم انجام میشود. خبرنگار به جای گزارش ماجرا، مصیبتخوانی میکند. انگار به جای دانشکده خبر در گورستانها و مجالس ترحیم، آموزش دیده است.
«این مردم محرومی که چشمشان سالهاست رنگ شادمانی بهخود ندیده است، اینک به لطف طرح خداپسندانه مسئولان، دوباره چشم میگشایند. این انسانهای تهیدست امروز به رایگان معاینه میشوند...» و خزعبلاتی از این دست.
بعد هم میکروفن را میگیرد مقابل پیرمرد بیمار و میپرسد: «پدرجان از اینکه چشمتان را مجانی معاینه کردند، چه احساسی دارید؟» بهراستی معاینه و معالجه بیماران، حق آنهاست یا مرحمت مسئولان؟ پرداخت مطالبات کارمندان بازنشسته، وظیفه مدیران است یا نشانه دلرحمی و عطوفت آنهاست؟ تأمین جهیزیه خانوادههای محروم، تکلیف نهادهای حمایتیاست یا عنایت و کرامت آنهاست؟ نوسازی و تجهیز مدرسهها، اجرای تکالیف قانونی است یا بروز عواطف انسانی مدیران فرشتهسیرت؟ روی دیگر این نگاه ناصواب به موضوع حقوق مسلم انسانی، آنجاست که چنین مدیرانی توقع دارند که در قبال ادای وظیفه قانونی و تکلیف مدیریتیشان، مردم محروم در مقابل ایشان سر خم کنند و اشک بریزند و از بزرگواریشان تشکر کنند و دوربینهای تلویزیون، این صحنههای سوزناک را ضبط کنند و برای مصیبتخوانی بخشهای مختلف خبری، خوراک تهیه کنند. بسیار دیدهایم که در رسانهها اعلام میشود: خبر خوش برای فرهنگیان! مطالبات معوق سالهای گذشته بهزودی پرداخت میشود. چه شعبدهایاست این، که ادای حقوق قانونی مردم، تبدیل میشود به امتیاز و مرحمت و خبر خوش؟ اظهار عجز و تهیدستی و تظاهر به گرفتاری و بیچارگی، میراث نامبارک فرهنگ استبدادیاست. ابراز بدبختی، راهیاست برای مصونماندن از طمع اطرافیان و ایمنشدن از خطر مالیاتهای سنگین و زیرمیزیها و هدیههای رنگین.
این میراث شوم، یعنی ابراز ذلت و بدبختی، مغایر تربیت دینیاست که مؤمنان را به شکر نعمت و عزتنفس فرامیخواند؛ چنان که روی دیگر این رفتار مستبدانه، یعنی ایستادن فرادستان بر بلندای غرور، و مردم را فرودست دیدن و منتگذاشتن بر نیازمندان نیز مغایر تربیت دینیاست.
در تربیت دینی، یاریرساندن به نیازمندان، وظیفه مؤمنان است؛ وظیفه و تکلیف است؛ یعنی لطف و مرحمت و بزرگواری نیست که دلبخواه باشد و نیازمند دوربین تلویزیونی و مصیبتخوانی و بغض گلوگیر و سیلاب اشک باشد.
تازه این موقعیاست که کسانی، از دارایی شخصی خود بدون آنکه تکلیف قانونی داشته باشند برای ادای وظیفه شرعی به نیازمندان کمک میکنند اما کسی که در جایگاه مسئولیت است و میخواهد حق قانونی مردم را به دستشان برساند، بیمارستان دولتیاست و میخواهد بیماران را معالجه کند، حسابداری اداره است و میخواهد حقوق معوقه کارکنان را بپردازد، اداره بیمه است و میخواهد هزینه دارو و درمان بیمهشده را تأمین کند، مسلم است که حق ندارد بر مردم منت بگذارد و خود را در موضع سخاوت و کرامت ببیند و خبرنگار دعوت کند که از نیکوکاری مدیر انساندوست و قدرشناسی مردم محروم، گزارش سوزناک و عاطفی تهیه کند و دلها را بسوزاند و چشمها را بگریاند.