الهه فراهانی | روزنامهنگار
کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در عملیات ضربتی در نقاط مختلف پایتخت 230سارق و مالخر را دستگیر و 55باند سرقت را منهدم کردند.به گزارش همشهری، سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران گفت: در این عملیات صدها قلم اموال مسروقه ازجمله ۶۰ دستگاه موتورسیکلت و خودروی سرقتی و ۵۰۰دستگاه تلفن همراه کشف شد. بهگفته وی، ارزش اموال مکشوفه در این عملیات بالای ۲۰۰ میلیارد تومان است که این اموال بهزودی به مالباختگان بازگردانده میشود. در جریان این عملیات برخی از سارقان زمانی که در محاصره پلیس قرار گرفتند به مأموران حمله کردند که همگی هدف گلوله قرار گرفتند و بازداشت شدند و پرونده آنها در اختیار مراجع قضایی قرار گرفته است.

پرشیا دزدی با یکبشکن
یکی از سارقان دستگیر شده، با واکر راه میرود. او برای فرار از دستگیری با تبر به سمت مأموران حمله کرده اما درنهایت با شلیک پلیس دستگیر شده است. متهم میگوید که فقط پرشیا میدزدید.
دلیل خاصی داشت که فقط پرشیا سرقت میکردی؟
هر کسی درزندگیاش یک علاقهمندی دارد. یکی عاشق فوتبال، یکی عاشق سفر و من هم عاشق پرشیا بودم! (متهم، انگشتش را به حالت بشکن زدن نشان میدهد و میگوید) با یک بشکن پرشیا میدزدیدم. درحالیکه اکثر خلافکاران شهر، باید زمان زیادی برای آن صرف کنند.
چطور تا این حد حرفهای شدی؟
زندان. برای خودش دانشگاهی شده است. پایت که به زندان باز شود، آموزش هر نوع خلافی را میبینی؛ من هم پایان نامهام را روی دزدیدن پرشیا نوشتم!
چطور سرقت میکردی؟
با کلیدی که خودم ساخته بودم؛ ما دزدها به این نوع کلید میگوییم شاه کلید.
برگردیم به ماجرای دستگیریات. ظاهرا با تبر به سمت پلیس حمله کردی؟
اشتباه کردم. برای فرار از مخمصه بود. از زندان رفتن وحشت داشتم. (او به واکرش نگاه میکند و میگوید): نتیجهاش شد این.

سارقان بیامو سوار
وقتی یک بیام و سفید رنگ جلوی خانههای چراغ خاموش در شمال تهران پارک میشد، کمتر کسی میتوانست حدس بزند که خودرو متعلق به دزدان حرفهای است. دزدانی که سرکرده آنها جوانی است معروف به بهزاد شیکپوش.
با بیام و راهی سرقت میشدید؟
کرایهای بود. برای اینکه اهالی یا پلیس به ما شک نکنند. ما تیپ هم میزدیم. مگر همه دزدها باید ژولیده و نامرتب باشند؟ اگر تیپ بزنند و سوار ماشین لوکس باشند ایرادی دارد؟
حالا چرا بیام و؟
چون هر 3نفرمان عشق بیام و داریم. بعد از سرقت هم میرفتیم دور دور و با ماشینهای دیگر کورس میگذاشتیم و درنهایت ماشین را پس میدادیم.
گفتی 3 نفر بودید. نقشها چطور تقسیم شده بود؟
من میرفتم جلو، در را با شاهکلید باز میکردم. رفیقم وسایل قیمتی را جمع میکرد. نفر سوم هم بیرون زاغزن بود.
از خانهها معمولا چه وسایلی میبردید؟
چیزهای سبک اما قیمتی مانند طلا، دلار و یورو.

سهامدار قلابی
مسعود، خودش را سهامدار یک شرکت خودروسازی معروف جا میزد و به بهانه فروش خودرو به قیمت کارخانه، دست به کلاهبرداری از افراد مختلف مخصوصا دختران دم بخت میزد.
چطور طعمههایت را فریب میدادی؟
من چهره کاریزماتیکی! دارم و به راحتی میتوانستم، طعمههایم را فریب بدهم. بیشتر آنها بهخاطر ظاهر رسمی و نحوه حرف زدنم اعتماد میکردند. من خودم را فردی با نفوذ، سرمایهدار و مرتبط با مدیران ارشد معرفی میکردم و از هرکس به اندازهای که میشد پول میگرفتم اما کم کم غیبم میزد.
طعمه هایت را چطور شناسایی میکردی؟
در سایت دیوار آگهی میدادم با این مضمون: «تحویل فوری خودرو، قیمت کارخانه، بدون قرعهکشی» چیزهایی که معمولاً مردم را وسوسه میکند.
از چند نفر با این شیوه کلاهبرداری کردهای؟
گمان میکنم حدود 75نفر شدند.
در میان قربانیان، تعدادی خانم بودند که میگفتند به آنها وعده ازدواج داده بودی؟
ببینید من قطعا نگفتم ازدواج. فقط در حد آشنایی بود که آن هم بخشی از پکیج کلاهبرداری بود! درواقع برای جلب اعتمادشان رابطه عاطفی ایجاد میکردم. ادعا میکردم شرایط مالی بسیار خوبی دارم. حتی با وزرا و مسئولان مهم در ارتباط هستم. همه تصور میکردند فردی بانفوذ هستم اما همه اینها نقشی بود که باید آن را به خوبی بازی میکردم برای پر کردن جیبهایم.
ظاهرا همسرت نیز با تو همکاری داشته است؟
راستش او خیلی از ماجرا خبر نداشت. کارتهای بانکی او را گرفته بودم و طعمههایم بهحساب او پول واریز میکردند. البته همسرم وقتی دید خیلی راحت خرج میکنم، دیگر برایش اهمیت نداشت که پولها از کجا میآید.
پنج شنبه 13 آذر 1404
کد مطلب :
268299
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/wmK61
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved