• پنج شنبه 22 آبان 1404
  • الْخَمِيس 22 جمادی الاول 1447
  • 2025 Nov 13
پنج شنبه 22 آبان 1404
کد مطلب : 266994
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/oQZDY
+
-

بازماندن از معبود

«سفیان ثوری» گفت که یک شب کنار فضیل عیاض رفتم. همه شب، آیات و اخبار و آثار می‌گفتم. چون برخاستم، گفت: «اینت مبارک شبی که د‌‌وش بود‌‌، و اینت ستود‌‌ه نشستی که نشست این شب بود‌‌. همانا که این نشست، بهتر از تنهایی.» ‌فضیل گفت: «اینت شوم شبی که د‌‌وش بود و اینت نکوهید‌‌ه نشستی که نشست د‌‌وش بود‌‌!»‌گفتم: «چرا چنین می‌گویی؟»‌گفت: «جمله شب، تو د‌‌ر بند‌‌ آن بود‌‌ی تا سخنی نیکو از کجا بگویی که مرا خوش بیاید‌ و من، بسته آن بود‌‌م تا جوابی نیکو از کجا بیاورم تا پسند‌‌ تو باشد‌‌. هر د‌‌و، به یکد‌‌یگر و به سخن یکد‌‌یگر، از معبود‌‌ بازماند‌‌ه بود‌‌یم.»
تذکره‌الاولیا – عطار نیشابوری

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :
بازماندن از معبود