برای آنانکه عهد بستند و حاجت دارند
ادنا زینلیان/ طراح لباس و صحنه
تادوس مقدس یکی از حواریون و مبلغهای دین مسیحیت بوده که در سال 64 میلادی به دستور شاه ارمنستان دستگیر و شکنجه شده و به شهادت میرسد که در دیر قرهکلیسا مدفون شده است. این دیر که به نام قره کلیسا خوانده میشود همان «کارا کلیسا» است. «کارا» در زبان پهلوی به معنی بزرگ و جامع است، اما از سده هشتم و استیلای ترکها، کارا تبدیل به قره -که آن نیز به معنی بزرگ و جامع است- بهکار گرفته شده و نخستین کلیسای جامع جهان مسیحیت است. ارامنه قره کلیسا را سورپتادئوسی وانک میگویند. وانک در واقع «دیر» است که مرکز فرهنگی، هنری، ادبی، دینی، فلسفی بود و سورپ بهمعنای مقدس است؛ دیر تادئوس مقدس.
ارامنه ایران و جهان در 3 روز زیارت که در آخر تیرماه و هفته اول مرداد است، برای راز و نیاز با خدا، روشن کردن شمع، غسل تعمید فرزندان و قربانی کردن به زیارت این مکان میروند. کارا کلیسا یا قرهکلیسا در جنوب شهرستان ماکو- که اسم ارمنی آن «آرتاز» بود- واقع است و در قرن 4میلادی از سوی گریگورلوساووریچ که نخستین رهبر دینی ارمنیان بود، بنا شد. در طول تاریخ، غارت چنگیز مغول، زلزله قرن 14میلادی و مرمت آن توسط خواجه نصیرالدینطوسی در زمان هلاکوخان ازجمله اتفاقات خوب و بدی هستند که در این مکان مقدس تاریخی رخ داده و این کلیسا بارها بازسازی شده است. در سالهای 1691 میلادی( با سنگ سیاه) و 1810 میلادی ( به دستور سیمون بزنونی، اسقف ماکو(آرتاز) با سنگ سفید )مرمت شد.
در دوران قاجار به فرمان عباس میرزا ولیعهد، ساختمان جدیدی ساخته شد و به بخش قدیمیتر الحاق شد که با مرگ او این ساختوساز ناتمام ماند.اولین باری که به زیارت رفتم در سال 1350 بود. دختری جوان و پرشور که تجمل و زرق و برق من را بیشتر جذب میکرد و معنی زیارت، تزکیه و عرفان را نمیدانستم. پدر تصمیم گرفته بود که غسل تعمید برادرم را در سورپ تادئوسی وانک (قرهکلیسا) برگزار کند. از تهران که راه افتادیم، اول به ارومیه و بعد به سمت قرهکلیسا رفتیم. جاده خاکی و طولانی؛ هوا گرم و بنده عجول که چه زمانی به مقصد میرسیم؟ چرا در تهران مراسم را برگزار نکردیم؟ حتما باید وسط بیابان باشیم! بعد از مسافتی، کمکم از دور چادرهای رنگی و عدهای که پیاده به سمت کلیسا میرفتند، نمایان شدند. از پدر سؤال کردم چرا با ماشین نمیروند؟ چرا در این گرما چتری روی سرشان ندارند؟ پدرم گفت: «عهد بستند و حاجت دارند». اما من باز هم متوجه نشدم!
به قره کلیسا رسیدیم و ما هم مثل دیگران چادر زدیم و وسایل خودمان را چیدیم و برای کلیسارفتن حاضر شدیم. به کلیسا که رسیدیم یک بنای قدیمی سنگی بود که داخل آن هیچچیز به جز یک صلیب و تعدادی شمع نبود و شباهتی به جاهایی که دیدهام، نداشت.مردمی را دیدم که شمع را با عشق روشن میکردند و نماز بجا میآوردند؛ از بچه گرفته تا افراد مسن. خدا میداند از کجا و چگونه خودشان را به این مکان رسانده بودند.بهت زده به این مردم و بنا نگاه میکردم.چه چیزی باعث شده بود این زائران در چله تابستان با کمترین امکانات، زندگی در چادر را به هتلهای چند ستاره و مجهز ترجیح بدهند؟ در این فکر بودم که با صدای پدر بهخودم آمدم که گفت: «نمیخواهی شمع روشن کنی؟».
بیرون که آمدم، فضا پر از شادی، سرور، ساز و پایکوبی بود. همه درخوشحالی به هم زیارت قبول میگفتند و به یکدیگر قربانی و شیرینی تعارف میکردند. انگار سالهاست همدیگر را میشناسند. این صمیمیت، عشق و سادگی را در هیچ هتل 5ستاره مجهزی پیدا نمیکردیم. کمکم متوجه شدم که چرا پدر چنین جایی را برای غسل تعمید برادرم انتخاب کرده؛ جایی که هزاران نفر مهمان داشت و ما هم یکی از مهمانها بهشمار میآمدیم. مراسم غسل تعمید با حضور مردمی که اصلا ندیده و نمیشناختیم در کمال سادگی انجام شد و افرادی که نسبتی با ما نداشتند از ته دل تبریک میگفتند و در شادی ما مثل یک خانواده شریک میشدند. چرا قرهکلیسا این همه آدم را از سراسر دنیا به سمت خود فرا میخواند؟ آیا فقط بنای قدیمی دلیل آن بود؟ یکبار دیدن کلیسا کافی نیست؟ چرا بیشتر آنها بارها و بارها این سختی را متحمل میشدند؟ این زیارت است، این طلب است، این خادمی مردم معتقد است به درگاه خدا و احترام به برگزیدگانش که برای آرمانهای متعالی شهید شدند. باید دید. در میان سنگ و دود شمع نیز میتوان خدا را دید و عبادت کرد، تزکیه نفس نیازی به ظواهر دنیوی ندارد، این قدرت معنوی قرهکلیساست. باید بارها این صحنه را دید.
* زینلیان، یادمان یونسکو (سازمان ملل) را برای طراحی لباس نمایش هزاره بوعلی در ۱۳۵۹ گرفته است. او تا به امروز برای طراحی صحنه و لباس جوایز بسیاری دریافت کرده است.