حنیف غفاری؛ دکتری روابط بینالملل
تروئیکای اروپایی متعاقب فعالسازی مکانیسم ماشه کماکان مشغول بازی مستقیم در پازلی هستند که اجزای آن توسط واشنگتن و تلآویو چیده شده است. فارغ از فقدان مشروعیت حقوقی اقدام انگلیس، آلمان و فرانسه و مخدوش بودن اصالت آن، نوع مطالبات مطرحشده از سوی این 3 کشور اروپایی در قبال به تأخیر انداختن این روند حکایت از توطئه خطرناکی دارد که ناظر بر «استراتژی خلع سلاح ایران قدرتمند» یا «مهار حداکثری» آن طراحی شده است. شناخت و تحلیل این سناریو به دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما امکان میدهد تا در 3 عرصه دیپلماسی رسمی، دیپلماسی پنهان و دیپلماسی عمومی از استراتژیها و تاکتیکهای دقیقتری در جلوگیری از پیشبرد این نقشه شوم استفاده کند. در این خصوص 2 نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
اروپائیان به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونیستی مسئولیت انهدام «استراتژی ابهام» در قبال فعالیتهای هستهای ایران را برعهده دارند. موضوع روشن است: 3 شرط مطرح شده از سوی تروئیکای اروپایی در قبال تعویق بازگرداندن تحریم های چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل متحد «ارائه دسترسی فراپادمانی به آژانس خصوصا در نطنز و فردو»، «رفع نگرانیها!در مورد ذخایر اورانیوم غنی شده »و «چینش میز مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا» است. زمانی که این 3 مطالبه را در کنار یکدیگر قرار میدهیم، به یک مخرج مشترک گویا در قبال آنها دست پیدا میکنیم: استراتژی خلع سلاح ایران. به این معنا که جمهوری اسلامی ایران با روشن ساختن نقاط مبهم ذهنی، محاسباتی و عملیاتی دشمن به آن امکان دهد تا آینده نگاری خود در تقابل با کشورمان را بدون هیچگونه دغدغه و مانعی خاص صورت دهد. فراموش نکنیم که «ابهام کنونی»محصول کنشگری ایران نبوده و خروجی واکنش ما نسبت به تجاوز مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک مقدس کشورمان است. بنابراین، قاعدتا اروپائیان نمیتوانند بابت ابهام یا همان گرههای کور محاسباتی که در مسیر مذاکرات خلق کردهاند بدهکار باشند.
نکته دوم و بسیار مهمی که باید نسبت به آن توجه داشت، لزوم تمرکز دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان بر عرصه دیپلماسی عمومی است. افکار عمومی در ایران و جهان قطعا در جریان بدعهدی مطلق واشنگتن و تروئیکای اروپایی و فراتر از آن، تعدی آنها به حقوق حقه سرزمینی و هستهای ما قرار گرفتهاند اما اکنون زمان «عینیسازی»و «کمیسازی»این نقض عهدهاست. اتفاقا برهه کنونی، بهترین زمان برای سخن گفتن با افکار عمومی دنیاست. اینکه دقیقا پس از سال 2018میلادی (زمان خروج رسمی آمریکا از برجام) چه اتفاقاتی رخ داد و اروپائیان چگونه با وقاحت کامل از اجرای سند موسوم به «بیانیه بروکسل»درخصوص بهرهمند ساختن ایران از مزایای اقتصادی پیشبینی شده در برجام سرباز زدند! در پشت میز مذاکرات از سال 2018میلادی تاکنون رخدادهایی اتفاق افتاده که اکنون دیگر توجیهی برای لاپوشانی آنها وجود ندارد. میگویند دیپلماسی صحنه بده بستان است. اگر براساس همین منطق رئالیستی نیز بخواهیم دیپلماسی را قضاوت کنیم، قطعا در مقابل شانتاژهای روانی و تبلیغاتی غرب و آدرسهای دروغین و ناقصی که به افکار عمومی ایران و جهان مخابره مینماید نباید لحظهای سکوت کنیم. دستان ما پر از مستندات و اطلاعاتی است که افشای حتی بخشی از آنها کمترین آبرویی برای مهرههای اروپایی بازی واشنگتن و تل آویو نخواهد گذاشت.
3 شرط و یک هدف
در همینه زمینه :