
از رمز شب تا مجوز اتراق؛ آنچه بر خندقهای طهران گذشت
سایه قنبر سیاه بر دیوارههای خندق ناصری

پریسا امیرقاسم خانی| خبرنگار:
تصور اینکه زمانی تهران شهری بوده که مورد هجوم دشمنان قرار میگرفت و مردم برای حفاظت از جان و مال خود خندق میساختند ما را با خود به دورها میبرد. به سالهای خیلی دور که از روزگار خاندان صفوی آغاز میشود و تا امروز یادش ادامه پیدا میکند. اینکه خندق در تهران قدیم به چه میگفتند، خندقها چگونه بودند، چند خندق در تهران داشتیم، برای چه خندق میساختند و... حکایت شیرینی از داستان تهران قدیم است که میخوانیم.
واژه خندق در اصطلاح ادبیات فارسی به نهرهای پر از آب گفته میشود که دستساز مردم است و از آن برای مصارف کشاورزی استفاده میکنند. «حمید ناصری کرمانشاهی» تهرانشناس و پژوهشگر تاریخی میگوید: «در تهران قدیم خندقها، گودالهای بزرگ و عمیقی بودند که گرداگرد شهر حفر میشدند تا مانع لشکرکشی و ورود دشمنان به داخل شهر شوند و کنار خندقها نیز حصار و بارو و چند دروازه میساختند. هر دروازه برای حفظ امنیت جانی و مالی مردم یک نگهبان داشت و اهالی شهر از این دروازهها عبور میکردند. زمانی که دشمن به شهر هجوم میآورد درهای دروازهها که طول و عرض طویل داشتند بسته میشد و مردم خود را داخل برجها و باروها از دید دشمن پنهان میکردند.
حصار طهماسبی
در تهران قدیم بهطور مشخص 2خندق مهم وجود داشت. نخستین خندق مهم تهران در دوره شاه طهماسب صفوی به وجود آمد. در کتاب طهران قدیم نوشته جعفر شهری درباره خندق دوره صفوی آمده است: «خندقهای دوره صفوی مساحت کمتری در حصار خود داشته و در آن زمان حدود 7کیلومتر بود.» ناصری کرمانشاهی میگوید: «طبق اسناد تاریخی سال 916 قمری شاه طهماسب صفوی هنگام گذر از تهران باغهای داخل شهر را میبیند و تصمیم میگیرد خندقی گرداگرد ارگ تهران حفر کند تا مانع از ورود دشمنان به داخل شهر شود و دور خندق، حصار و 114 برج و بارو به نیت 114 سوره قرآن میسازد و آن محدوده به حصار طهماسبی معروف میشود.
در آن زمان مساحت کل تهران 440 هکتار بود. خندق دوره شاه طهماسب صفوی از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه (امام خمینی(ره)کنونی)، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابانهای ری و مصطفی خمینی(ره) و از غرب به خیابان شاپور(وحدت اسلامی کنونی) میرسید. بعدها شاه عباس صفوی در سال 966 قمری کار ساخت خندق و برج و باروها را به پایان میرساند و بیرون خندق کاروانسرایی ایجاد میکند که به کاروانسرای خانات معروف میشود. این کاروانسرا هنوز هم درجنوب خیابان مولوی موجود است.» ناصری کرمانشاهی ادامه میدهد: «در حصار عباسی 4دروازه نیز وجود داشت که مردم از آنها عبور میکردند. این دروازهها عبارت بودند از دروازه شمیران نزدیک پامنار، دروازه حضرت عبدالعظیم(ع) نزدیک مولوی، دروازه قزوین نزدیک شاپور و دروازه دولت نزدیک توپخانه. در سردر باغ همایون یا اسدالدوله (یکی از رجال تهران در دوره استیلای افغانها) هم دروازهای توسط افغانها ایجاد شد که به دروازه افغانها شهرت پیدا کرد.
بزرگترین خندق تهران
براساس گفتههای تاریخ شناسان، دوره ناصری را باید آغاز دوره تحولات جدید شهر تهران دانست. در این دوران و زمانی که ناصرالدین شاه به سلطنت میرسد تصمیم میگیرد تهران را توسعه بدهد. او حدود سال 1282 قمری یا به روایتی سال 1284 قمری 2نفر را مأمور میکند که نقشه جدید تهران را برایش ترسیم کنند. ناصر کرمانشاهی میگوید: «در نقشه جدید تهران دوره ناصری، حصار طهماسبی یا خندق دوره شاه طهاسب صفوی از بین میرود. ناصرالدین شاه دستور میدهد خندق جدید و عریض و طویلی، عمیقتر و بسیار بزرگتر از خندق دوره شاه طهماسب صفوی در تهران ایجاد کنند. خندق جدید از شمال به خیابان 24 اسفند (انقلاب فعلی) تا چهارراه کالج، از غرب به خیابان کارگر جنوبی، از شرق به خیابان17 شهریور تا میدان شهدا، از جنوب به خیابان شوش تا گمرک وسعت پیدا میکند. ناصرالدین شاه برج و باروهای 114گانه را از بین میبرد و خندق قبلی را پر میکند. او سپس 12 دروازه در 4سوی تهران و اطراف خندق به وجود میآورد. از جمله در ضلع شمالی دروازههای دولت، شمیران و یوسفآباد، در سمت شرقی دروازههای خراسان، دوشانتپه و دولاب، در سمت غربی دروازههای باغ شاه، گمرک و قزوین و در سمت جنوب دروازههای غار، خانیآباد و حضرت عبدالعظیم(ع). آن زمان تهران 5 محله داشت که عبارت بودند از چاله میدان، عودلاجان، بازار، سنگلج و محله ارگ که سلطنتی بود و در مرکز محلههای دیگر قرار داشت.»
رمز شب
جالب است بدانید در زمان ناصرالدین شاه، شهر و دروازه کنار خندقها نظم و نسق خاصی پیدا کرده بود. در دستنوشتههای شخصی اعتمادالسلطنه آمده که اهالی شهر برای ورود و خروج به داخل و هنگام عبور از دروازهها باید کلمه رمز شب را میگفتند تا نگهبانان دروازهها متوجه شوند که فرد مورد نظر به اصطلاح خودی است و به او اجازه تردد بدهند. یکی از قوانینی هم که بعد از ایجاد خندقها و در دروازهها ایجاد شد این بود؛ هر فرد غریبهای که به هر دلیلی مانند دیدار آشنا و فامیل از شهر دیگری وارد تهران میشد باید از نگهبان دروازه اجازه ورود و اتراق به مدت معین دریافت میکرد و اگر در مدت معین از شهر خارج نمیشد نگهبانان به دنبالش میآمدند.
قدرت نظامی حکومت سر آغاز پایان خندقها
سرآغاز پایان خندقهای تهران در زمان رضا شاه اتفاق افتاد. سال 1309 قمری وقتی رضا شاه در مسند حکومت بود به این دلیل که اعتقاد داشت از نظر نظامی آنقدر قوی است که دشمنان نمیتوانند به شهر حمله کنند دستور داد خندق ناصری را از بین ببرند. ناصری کرمانشاهی میگوید: « از آنجایی که خندق ناصری بسیار بزرگ و عمیق بود، کریمخان بوذرجمهری، رئیس وقت بلدیه تهران به رضا شاه اعلام کرد که نیروهای بلدیه از عهده این کار برنمیآیند و رضا شاه نیز برای اینکه کار انجام شود میگوید به مردم اطلاع دهید هر فردی که در پر کردن خندق کمک کند زمین خندق متعلق به او خواهد شد و اینچنین همه مردم تهران برای پر کردن خندقها دست به دست یکدیگر دادند.
تجمع اراذل و اوباش در خندقها
یکی از معضلات خندقها این بود که این محلهها مرکز تجمع اراذل و اوباش میشد و این مشکل در دوره قاجار پررنگتر است. در کتاب طهران قدیم آمده است که خندق محل تجمع اراذل و اوباش، کولیها، شترداران، دزدان، فواحش، دراویش، کولیهای سیاه چادر، قاطرچیان، بیخانمانها و... بود. جعفر شهری در این کتاب از خندقنشینان و فردی به نام قنبر سیاه که غارخواب و دزد بود نام میبرد. او در خندق سکونت داشت و امورش از راه دزدی مصالح ساختمانی میگذشت: «قنبر سیاه مردی زشت، سیاه چرده با موهای ژولیده مانند سیاههای آفریقایی با قدی متوسط بود که تابستانها، مصالح و پاییز و زمستان از خرمنها و روستاهای اطراف گندم دزدی میکرد.» شهری از خندقنشینهای دیگر مانند زینت قدارهکش، مونس گیسبلند و... نیز نام برده است که شخصیت آنها میتواند دستمایه داستانهای ایرانی باشد. پژوهشگران و تاریخشناسان میگویند یکی دیگر از دلایلی که باعث شد رضاشاه تصمیم به پرکردن خندق تهران بگیرد همین تجمع اراذل و اوباش داخل خندق بود.